نگارگری شاهنامه به دست “شاه طهماسب”

صفویه را نخستین دودمانی می‌دانند که پس از ورود اسلام به ایران، کشور ما را در جغرافیایی مشخص و با مذهبی واحد، متحد و در واقع ملیت ایرانی را احیا کرد. هرچند که پیش از آن، دودمان‌هایی مانند سامانیان و آل‌بویه، چنین سودایی را در سر می‌پروراندند، اما این صفویان بودند که به این کار توفیق یافتند.
بنیان‌گذار سلسله صفوی، شاه‌اسماعیل‌یکم، با وجود جوانی، شاعری توانمند بود و به هنر ایرانی اسلامی، اشتیاق فراوان نشان می‌داد. پایتخت وی، تبریز، در گرامی‌داشتن هنرمندان نامدار، بسیار فعال عمل می‌کرد. هم ازاین‌رو بود که بزرگانی مانند کمال‌الدین بهزاد که در نقاشی و طراحی، سرآمد روزگار خود و بانی سبکی نوین در هنر نگارگری بود، به تبریز دعوت شدند و با حمایت شاه صفوی، آثاری گرانقدر را پدید آوردند.
اگرچه شاه اسماعیل در عرصه نقاشی، سررشته فراوانی نداشت، اما چشم هنرشناس او، سخت مشتاق مشاهده آثار هنرمندانی مانند بهزاد بود. این ویژگی اخلاقی به فرزند او شاه تهماسب‌یکم نیز، ارث رسید؛ با این تفاوت که تهماسب، خود در نگارگری، چیره‌دست بود و نزد استادانی، چون بهزاد، تلمذ این فن می‌کرد.
هنر صفوی در خدمت میراث حکیم توس
علاقه بسیار شاهان صفوی به شاهنامه فردوسی که می‌توانست دستمایه مناسبی برای اشتراکات ملی باشد، باعث شد که هنرمندان آن عصر نیز، مشتاقانه به نگارش شاهنامه و تزیین آن، روبیاورند.
این مهم در دوره شاه تهماسب، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و هنرمندان نامی آن عصر، مانند آقامیرک و سلطان‌محمد میرمصور، به تصویرگری شاهنامه فردوسی پرداختند؛ هنرمندانی که در تاریخ هنر ایرانی، به عنوان بزرگان و پایه‌گذاران مکتب دوم تبریز که ادامه مکتب هرات در دوره تیموری و مکتب اول تبریز در دوره ایلخانی محسوب می‌شود، شناخته شده‌اند.
به غیر از آقامیرک و سلطان‌محمد میرمصور، ظاهراً ۱۲ نقاش دیگر نیز در این نگارگری مشارکت داشته‌اند که از میان آن‌ها، نام‌های دوست‌محمد، میرزاعلی، مظفرعلی، شیخ محمد، میرسیدعلی و عبدالصمد در اثر باقی‌مانده‌است و شش نفر دیگر، ناشناخته‌اند.
شاه‌تهماسب که خود در نقاشی سررشته داشت و در محضر استادان به فراگیری این هنر پرداخته بود نیز، به مشارکت در این طرح عظیم پرداخت. ظاهراً از وی چند اثر بسیار نفیس نگارگری وجود داشته‌است که فی‌الحال، اثری از آن‌ها در دست نیست. او در هنرنگارگری و نقاشی، صاحب‌نظر بود و بر تصویرگری شاهنامه، شخصاً نظارت می‌کرد و گاه، از هنر خود در تزیین این کتاب نفیس هم، بهره می‌برد.
هر چند که شهرت دارد آغاز کار روی این اثر، دو سال پیش از درگذشت شاه اسماعیل‌یکم بوده‌است، اما بی‌تردید، بخش اعظم این کار نفیس، در دوره شاه تهماسب به انجام رسید و به همین دلیل، آن را «شاهنامه شاه‌تهماسبی» نامیده‌اند.
پس از پایان کار تصویرگری در حدود سال ۹۲۰ خورشیدی (۴۸۰ سال قبل)، اشعار شاهنامه با خط نستعلیق و به زیباترین شکل ممکن، توسط خطاطان ماهر و توانمند ایرانی، بر صفحات نقش بست؛ آن‌گاه کتاب را با جلدی نفیس صحافی کردند و مهر شاه تهماسب را بر آن زدند.
سرنوشت شاهنامه شاه تهماسب
شاهنامه شاه تهماسبی، ۴۰ سال در دربار صفوی باقی ماند و مورد استفاده بود؛ اما پس از درگذشت شاه تهماسب و فرارسیدن دوره پرالتهاب حکومت اسماعیل‌دوم و محمد خدابنده، سرنوشتی غم‌انگیز، گریبان نفیس‌ترین شاهنامه جهان را گرفت. محمد خدابنده که خود را در برابر هجمه سلطان سلیم عثمانی عاجز می‌دید، از باب دوستی و اظهار ارادت، شاهنامه را به دربار عثمانی هدیه کرد!
قرن‌ها بعد، این اثر نفیس، به چنگ خاندان یهودی روچیلد افتاد و مدت‌ها، بین سرمایه‌داران اروپایی و آمریکایی دست به دست شد. در این جابه‌جایی‌ها، بخش‌هایی از شاهنامه از بین رفت یا مفقود شد.
امروزه ۲۱۹ صفحه از این اثر گرانبها باقی مانده‌است که ۱۱۹ صفحه آن در موزه‌های ایران، ۷۸ صفحه در موزه متروپولیتن آمریکا، ۱۰ صفحه در موزه آقاخان کانادا و سه صفحه در موزه هنر‌های اسلامی قطر نگهداری می‌شود.
سال ۱۳۹۰، یک برگ از این شاهنامه در حراجی ساتبیز، به مبلغ هفت میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروخته شد و رکورد قیمت آثار هنری ایران را شکست. خوشبختانه، تصاویر این اثر هنری ارزشمند در قالب کتابی نفیس، با مقدمه استاد علی معلم دامغانی و استاد محمود فرشچیان، سال ۱۳۹۳ به زیور طبع آراسته شد و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت.
نگارگری شاهنامه به دست
نگارگری شاهنامه به دست
نگارگری شاهنامه به دست
نگارگری شاهنامه به دست
منبع روزنامه خراسان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ