جشن‌ تیرگان، جشن پیروزی ستاره‌ باران

«جشن تیرگان»، جشن برابری روز تیر و ماه تیر در گاهنمای زرتشتی، برابر با دهم‌تیرماه در تقویم خورشیدی است. در این روز زرتشتیان و برخی ایرانیان در کنار نیایش به جشن آبریزان و شادی می‌پردازند و به‌روی هم آب می‌پاشند.

به روز تیر و مه‌تیر عزم شادی کن
که از سپهر ترا فتح و نصرت آمد تیر

برای پیشینه‌ی جشن‌تیرگان دو گمانه در میان است. نخست پیروزی ستاره‌ی باران یا «تیشتر» بر دیو خشکسالی یا «اپوش» است. چنان‌که از درون‌مایه‌ی «تیریشت» (:بخشی از اوستا) برمی‌تابد، «تیشتر» این ایزد رایومند و فرهمند (:باشکوه و درخشان) در پیکاری سخت با یاوری «اپم‌نپات» (ایزد آب‌ها) و «وایو» (:ایزد باد) و فر و فروهر نیکان بر «اپوش» و «سپینچکر» که دستیاران دیوخشکسالی هستند، پیروز می‌شود. چه، آتشی که از گرز تیشتر شراره می‌کشد (:آذرخش) چنان دیوان را در هم می‌شکند که نعره‌ی خرد شدن آنان در سرتاسر آسمان پخش می‌شود (:صدای آذرخش). با درهم شکسته شدن دیوها، باران باریدن آغاز می‌کند و زمین تفتیده جانی تازه می‌گیرد و بار دیگر زندگی بر مرگ چیرگی می‌یابد.

دومین گمانه پیرامون جشن‌تیرگان، حماسه‌ی غرورانگیز «آرش کمانگیر» است. حماسه‌ای که نشان از بزرگی روان و سرشت ایرانی دارد. چه، آنگاه که سپاه ایران‌زمین در روزگار منوچهر پیشدادی از تورانیان شکست سختی خورد و ایرانیان در بند تورانیان گرفتار آمدند، «آرش» (:اَرخشه) با عشق به میهن برای تعیین مرز میان ایران‌ و توران همه‌ی توان، روان و جان خود را در تیر کرد و آن را رها ساخت. آرش تیر را به‌دست باد و جان خویش را به جان‌آفرین سپرد. تیر آرش از بامداد تا نیمروز در آسمان می‌رفت و از کوه و در و دشت می‌گذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه‌ی درخت گردویی که بزرگ‌تر از آن در گیتی نبود؛ نشست، و آنجا مرز ایران و توران شد.

آری آری جان خود در تیر کرد آرش
کار صدها صدهزاران ضربه شمشیر کرد آرش

چنین است که ایرانیان باستان در روز جشن‌تیرگان به‌شوند آزادی آب توسط «تیشتر» از دست دیوخشکسالی و نیز پاسداشت از خودگذشتگی «آرش کمانگیر» جشن و نیایش برپا می‌دارند، «فال کوزه» (چکُ دولَه) می‌گیرند، دستبند «تیر و باد» بر دست می‌کنند و بر روی یکدیگر آب می‌ریزند و آن را شوند روشنی می‌شمارند.

اما چرا آب را روشنی می‌شمارند و در تیرگان پاشیدن آن به‌روی هم را شوند روشنی می‌دانند؟ پاسخ به این پرسش را باید در فرهنگ زرتشتی جست‌وجو کرد. در فرهنگ زرتشتی بسیار با واژه‌ای اوستایی «خورداد» (:Xordâd) یا «هئوروتات» (:Haurvatât) برمی‌خوریم. این واژه در مفهوم خاص یکی از فروزه‌های (صفات مجرد مطلق) شش‌گانه اهورامزدا (پروردگار یکتا و بی‌همتا) در دین زرتشتی است. اما در مفهوم عام «خورداد» به‌چم (:معنی) «رسایی» یا معرف کامل است. اما «رسایی» به گونه‌ی مطلق دربر دارنده‌ی چه پیامی است؟ موبد دانشمند «کامران جمشیدی» دراین‌باره می‌نویسد: «هنگامی که بن و ریشه و دانه‌ی سرشتی و گوهری انسان در او آزادانه گسترش می‌یابد و در هماهنگی همه‌ی نیروهای درونی او و کل وجودش (خرد) می‌شکفد و به بار می‌نشیند (کامل می‌شود)، او به «خورداد» یا «رسایی» دست یافته است.

یعنی، در این هماهنگی و هارمونی و همکاری درستی تن و روان خود را یافته و با خوشی و بهی در این جهان می‌زید. این آرمان و ایده‌آل فرهنگ زرتشتی است.» در فرهنگ زرتشتی برای هر یک از مفهوم‌های مینوی، نمادی (سمبول) گیتایی یا جسمی تصویر شده و در این میان نماد امشاسپند «خورداد»، «آب» است. مفهوم روشنایی، در فرهنگ زرتشتی آگاهی یافتن و فهمیدن (معرفت یافتن) است. کم‌وبیش در بیشتر خرده‌فرهنگ‌های فلات ایران، تاثیر این باور (:آب روشنایی است) را می‌توان دید، اساسا ویژگی «آبگونه» یا «نَمی»(طراوت و تازگی) با مفهوم روشنایی در آمیخته است. حتا در آبان‌یشت، آب را مایه‌ی خرد و سرشت مغز انسان را از آخشیج آب می‌داند. در آب (مایع=مایه) همه‌چیز درهم حل می‌شوند و با هم یکی می‌شوند و به‌هم می‌پیوندند. در ساختار وجودی انسان، این سخن به‌مفهومِ هماهنگی و پیوند نیروهای درونی انسان است که رویهم، خرد او را می‌سازند. در این هماهنگی است که خرد به آگاهی(:معرفت) دست می‌یابد و انسان آگاه و روشن می‌شود.

در همین راستا در متن پهلوی «بندهش» با گفتاری اندیشه برانگیز پیرامون «اشوزرتشت» (برخی نسک‌ها آن را جمشید می‌دانند) مواجه می‌شویم: «اشوزرتشت با گذشتن از رودخانه «وَه دائیتی» به آگاهی یا روشنایی رسید. این گذر از رودخانه (آب) در چهار گامه (مرحله) انجام یافت. آب نخست تا مچ پا، سپس تا کمر، سپس تا سینه و سرانجام تا به سر رسید.» این بدان مفهوم است که آب، چهار بخش وجود او را، که منظور چهار نیروی مینوی درون انسان است (: فروشی، دئنا، جان و روان) در خود آمیخت و به هم پیوند داد و از این پیوند بود که اشوزرتشت به رسایی مطلق (معرفت حقیقی، عقل موجد) یا «خورداد» رسید و روشن شد. حال می‌دانیم که از چه‌رو آب را در فرهنگ زرتشتی، روشنایی می‌دانند و تماس آن را با بدن انسان روشنی بخش قلمداد می‌کنند و از همین شوند است که در جشن تیرگان به خویشتن و دیگر کسان آب می‌پاشند و آن را مایه‌ی روشنی می‌دانند.

امسال نیز همچون سالیان پیش در جشن‌تیرگان، در این گرمترین روزهای تابستان، برای باریدن باران و پیروزی ایزد «تیشتر» بر دیو خشکسالی نیایش می‌کنیم و سربلند و دلخوش از حماسه‌ی آرش کمانگیر شادی‌کنان بر روی هم آب می‌ریزیم تا از این آب اهوراآفریده روشن شویم. چه، آب روشنی است.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ