مرور رده

تاریخ تمدن بین النهرین باستان

 

منطقه جغرافیایی بین دو رود دجله و فرات وجود دارد به نام بین‌النهرین. قسمت بیشتر این منطقه در کشور عراق قرار گرفته است . ایرانیان این منطقه را میان رودان می‌نامیدند و گرته برداری و (مزوپوتامیا) نام یونانی آن می‌باشد .میان رودان به خاطر داشتن تمدن های کهن و باستانی شهرت بالایی دارد .

نی ناز ، خدای سومری

نی ناز /Ninazu/_خدای سومری نام او به معنای «سرور شفابخش» است. نی نازو در آثار نوشته‌شده به خط میخی تحت جنبه‌های مختلف و گاهی کاملاً متضاد ظاهر می‌شود او، یک ورد خاص از سنت‌های مختلف است که در پیرامون یک نام آسمانی در طی زمان، درهم آمیخته و…

نیسابا ، الهه سومری

نیسابا /نیدابا/Nidaba/Nisaba/_الهۀ سومری نام او با علامت خط میخی، ناگا NAGA نوشته می‌شود که برای نامیدن انواع غله به کار می‌رفت. علامت شمایل‌نگاری او یک دسته غلّه بود. تلفظ نی-ایس سابی Ni -is -sa – bi از سوی قدیم‌ترین اسناد مکتوب به‌صورت…

نون گال ، الهه سومری

نون گال /Nungal/_الهۀ سومری نام او به‌طور تحت‌اللفظی به معنای «شاهزادۀ بزرگ» است پیش از دورۀ نو-سومری، از نون گال نامی‌برده نمی‌شود و در میان خدایان نیپور به‌عنوان «عروس انلیل» ظاهر می‌گردد که دختر آنAn  و ارش کی گال و همسر خدایی به نام…

نوسکو ، خدای سومر

نوسکو/Nusku/-خدای سومری بابلی‌ها نیز او را به همین اسم می‌نامیدند، به‌عنوان یکی از پسران انلیل او را در نیپور و در معبد اِ- سوشی هوشریا E. sušihušria  می‌پرستیدند. در متون سومری او به‌عنوان کارمند عالی رتبه در خدمت انلیل توصیف می‌شود…

نرگال ، خدای بابلی

نرگال/ نری گال/ Nergal/Nerigal/_ خدای بابلی به نظر می‌رسد که نام او به‌صورت «گیر. اونو. گال GIR UNU. GAL» یا «او. گال. U. GAL» نوشته می‌شد، اصلاً سومری بوده باشد. متألهین بابلی، آن را اشتقاقی از ن. آری. گل ne. eri.gal به معنای«فرمانروای…

نبو ، خدای بابلی

نبو/ Nabu/ _ خدای بابلی/  نام او را می‌توان به‌صورت هجایی نا. بی. اوم. na.bi. um یا به‌صورت اختصاری PA یا AK نوشت. ریشه شناسی این نام موردبحث است و می‌تواند از nb به معنای« نامیدن و اعلام کردن» باشد. تقریباً مانند «کسی که مرا خوانده است»،…

ناهونته ، خدای عیلامی

ناهونته/ ناهوندی/ Nahhunte/ Nahundi/ _خدای عیلامی نام او یعنی نان هونده nan- hunde به معنای« آفرینندۀ روز» است. دربارۀ این خدا اطلاعات زیادی در دست نیست. جز آن‌که او خورشید_ خدا بود و بدین گونه او داور عالی افراد به شمار می‌رفت. …

نانشه ، الهه سومری

نانشه/ Nanše/_ الهۀ سومری نام او با یک علامت مرکب برای« خانه» و « ماهی» نوشته می‌شود. این الهه مانند نامو Nammu, مربوط به آب است. اگرچه به‌طور اخص، مربوط به رودها و ترعه ها می‌شود و تعداد زیادی از آن‌ها به اسم او نامگذاری شده‌اند. در انکی…

نانایا ، الهه سومری

نانایا/Nanaya/ _ الهۀ سومری، شناخته‌شده از دورۀ اورسوم مانند اینانا او را دختر آن و خواهر اوتو می‌نامیدند و این الهه به نظر می‌رسد که به‌عنوان ستارۀ زهره مورد احترام بوده است، اما در مقام خود به‌عنوان خدایی بود زیرا، در فهرست‌های تقدیمی…

نانّا ، ماه خدای سومریان

نانّا (ر)/Nanna(r)/ماه _ خدای سومری نام او معمولاً به‌صورت شش _ کی šeš. ki نوشته می‌شد و احتمالاً به سبب پیوستگی او با شهر اور بو(در سومری شش.اب. کی ŠEŠ.AB.KI ) و این خود، به‌صورت هجی کردن عدد«۳۰» بود که عدد نمادین ماه به شمار می‌رود.…

نانا ، الهه سومری

نانا / Nana/_الهۀ سومری نام این الهه در نام‌های زنان از دورۀ اکدی کهن ظاهر می‌شود. در طی دورۀ اورسوم پرستشگاه‌هایی در درهم Derhem و اوما umma، در دورۀ بابلی کهن نیز در اوروک دارد. برای شاه ریم سین Rimsin از لارسا این الهه خدای محافظ شهر…

نامو ، الهه سومریان

نامو/ Nammu/ _ الهۀ سومری نام او معمولاً با عبارت انگور engur نوشته می‌شود که برای نوشتن آپسو نیز از آن، استفاده می‌شد. در ادوار باستان، این الهه مظهر آپسو به معنای سر چشمه و درنتیجه، حاصلخیزی در بین‌النهرین سفلا بود. این الهه شاید قبل از…

میلکوم ، خدای سامی

میلکوم/ milkom/ _خدای سامی غربی این نام احتمالاً از کلمۀ mlk به معنی «پادشاه» مشتق شده است. در طی هزارۀ اول پیش از میلاد، او را به‌عنوان خدای ملی آمون Ammon می‌شناختند و چندین بار از او در تورات به‌عنوان («پلیدی آمون») یادشده است، زیرا…

کلمه ی سومریِ مه/ me/ به چه معناست؟

مه، یک کلمۀ سومری و احتمالاً مشتق از فعل« بودن» است. هیچ گونه معنی کافی اکنون برای «مه» پیشنهاد نشده است، ترجمۀ پارسو Parşu « قانون فرمانروایی» نیز تا اندازه‌ای حدود مفهومات سومری را می‌رساند. در متون سومری که به تازگی ویرایش شده است، « مه»…

ملکۀ نشا و کودکانش

ملکۀ نشا و کودکانش/ The Queen of neša and her children/ اسطورۀ آناتولیایی؛ احتمالاً دارای اصل حاتیایی، که به هیتیایی ترجمه شد. یک سال ملکه نشا که نامش ذکر نشده است، سی پسر زایید، اما درباره تعداد فراوان کودکانش نگران شد و تصمیم گرفت که آن…