تاریخ در ادبیات ژاپن
مورخان- آرای هاکوسهکی
با آنکه بدشواری میتوان میان تاریخنگاری و داستاننویسی ژاپنی فرق گذاشت، کتابهای تاریخی آن کشور به اندازه داستانهایش دلپذیر نیستند. کهنترین تاریخنامه موجود ژاپنی کوجیکی یا «کارنامه حوادث کهن» است. این کتاب، که در سال ۷۱۲ به وسیله یاسومارو به خط چینی نوشته شده است، چنان با افسانه آمیخته است که فقط در نظر مؤمنان آیین شینتو تاریخ به شمار میرود. دولت ژاپن، در سال ۶۴۵، یعنی بعد از «اصلاحبزرگ»، درصدد دگرگون کردن گذشته برآمد. پس، در سال ۷۲۰، نیهونگی یا «کارنامه ژاپن» به زبان چینی نگارش یافت. در این کتاب، بسیاری از مطالب تاریخنامههای چینی گستاخانه سرقت شده و، بدون رعایت ترتیب زمانی، به تاریخ ژاپن پیوند خورده است. با این وصف نیهونگی بیش از کوجیکی به واقعیت نزدیک، و مبنای بسیاری از تاریخهای بعدی است. از آن پس، تاریخنامههای متعدد، که هر یک از دیگری «میهنپرستانهتر» است، به وجود آمدند. در ۱۳۳۴، کیتاباتاکه کتاب جینتوشوتوکی یا «تاریخ توالی حقیقی سلاطین آسمانی» را نوشت و موضوع قدسیت ژاپنیان را، که اکنون به گوش همه جهانیان رسیده است، طرح کرد:
یاماتو [ژاپن] کشوری است آسمانی. تنها سرزمین ماست که «نیای آسمانی» بنیادش نهاده است. تنها آن است که از جانب الاهه خورشید به سلسله طولانی اخلاف او منتقل شده است. چیزهایی از این گونه در کشورهای بیگانه وجود ندارد. از این رو، ژاپن سرزمین آسمانی خوانده میشود.
این کتاب، که اول بار در ۱۶۴۹ چاپ شد، نهضت احیای دین و دولت دیرین را، که با موتواوری به اوج خود رسید، آغاز کرد. میتسوکونی، نواده اییهیاسو، در ۱۸۵۱، کتاب داینیهونشی یا «تاریخ بزرگ ژاپن» را در ۲۴۰ جلد نوشت، و این کتاب، پس از زمان نویسندهاش، در برانداختن شوگونهای توکوگاوا مؤثر افتاد.
شاید محققانهترین و بیطرفانهترین مورخ ژاپنی آرایهاکوزکی است. هاکوزکی که در نیمه دوم قرن هفدهم بر حیات عقلی ژاپن فرمانروایی کرد، الاهیات مسیحی را «بسیار کودکانه» خواند و تهور را به جایی رسانید که پارهای از افسانههای تاریخ نمای ملت خود را هم به باد استهزا گرفت. اثر بزرگ او هانکامپو نام دارد و شامل سیجلد است. این تاریخ یکی از عجایب ادبی است، زیرا تدارک آن، با وجود آنکه مستلزم تتبعات فراوان بود، بیش از ماهی چند به طول نکشید. مطالعاتی که هاکوزکی در فلسفه چین داشت، در بینش
تاریخی او مؤثر افتاد. گویند هنگامی که درباره نظام کنفوسیوسی چین درس میگفت، شوگون اییه نوبو چنان مستغرق درس او میشد که در فصل تابستان پشهها را از سرخود نمیراند و در فصل زمستان جز برای پاک کردن آببینی خود، رو از جانب دانشمند نمیگردانید. تصویر دقیقی که هاکوزکی از پدر خود به دست داده است، نمودار سادهترین و بهترین وجه زندگی ژاپنی است:
از آن زمان که به فهم کنه اشیا نایل آمدم، به یاد دارم که جریان زندگیش همواره یکسان بود. همیشه ساعتی پیش از طلوع آفتاب برمیخاست، سپس با آب سرد شستشو میکرد و موهای خود را شخصاً میآراست. وقتی که هوا سرد میشد، زنی که مادر من بود، در صدد برمیآمد که برای او آب گرم فراهم آورد. اما او اجازه نمیداد، زیرا مایل نبود که خادمان را به زحمت اندازد. چون از هفتادسالگی گذشت ومادرم نیز در عمر پیش رفت، گاهی که هوای سرد تحملناپذیر بود، مجمر پرآتشی به داخل میآوردند، و آن دو پاهای خود را نزدیک آن مینهادند و میخوابیدند. ظرفی آب کنار آتش میگذاشتند و پدرم، به هنگام بیدار شدن، از آب گرم آن مینوشید. هر دو آیین بودا را حرمت میگذاشتند. پدرم، پس از آنکه موی و جامه خود را میآراست، هرگز از ادای کرنش نسبت به بودا غفلت نمیکرد؛ … بعد از لباس پوشیدن، بآرامی در انتظار صبح مینشست و آنگاه به سویکار رسمی خود میشتافت؛… هیچکس ندید که خشمی از او ظاهر شود، و من در خاطر ندارم که هیچگاه، حتی موقعی که میخندید، بانگ نشاطی از او شنیده باشم؛ همچنین، وقتی که از ملامت کسی ناگزیر میشد، هرگز سختزبانی نمیکرد؛ تا مرز امکان، در کوتهسخنی میکوشید؛ رفتاری پروقار داشت؛ هرگز او را برافروخته یا آشفته یا بیشکیب ندیدم؛ … اطاق خود را پاک نگاه میداشت؛ تصویر کهنهای بردیوار اطاقش آویخته بود، و چند گل در گلدانی نگاه میداشت؛ بیمیل نبود که با تماشای آنها، بام را به شام رساند؛ گاهی با الوان سفید و سیاه تصویر میکشید، و رنگهای دیگر را خوش نداشت؛ به هنگام تندرستی، به هیچ روی خادم را به زحمت نمیانداخت، بلکه خود کاری را به انجام میرسانید.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما