انقلاب صنعتی در ژاپن
صنعتی شدن ژاپن– کارخانهها- دستمزد- اعتصاب- فقر- نظر ژاپنیان
ژاپن در طی نیم قرن همه وجوه حیات را دگرگون کرد. برزگران، با آنکه از شر فقر نرستند، آزاد شدند. هر برزگر میتوانست، با پرداخت مالالاجاره یا مالیات سالیانه به حکومت، صاحب زمین کوچکی شود. اگر برزگری میخواست مزرعه خود را رها کند و برای کار به شهر رود، ممانعتی نمیدید. شهرهایی بس بزرگ در امتداد سواحل به وجود آمد. توکیو یا «پایتخت خاوری» دارای قصرهای سلطنتی و اشرافی و باغهای وسیع و حمامهای شلوغ عمومی شد؛ از لحاظ جمعیت، هیچ یک از شهرهای جهان، جز لندن و نیویورک، با آن برابری نمیکرد. به جای قلعه و دهکده اوزاکا، که در قدیم محلی برای ماهیگیری بود، اینک مرکز صنایع ژاپن، شهر اوزاکا، با کلبهها و کارخانهها و آسمانخراشهای خود به چشم میخورد. در اسکلههای بسیار مجهز یوکوهاما و کوبه، کشتیهای بازرگانی فراوانی که دومین ناوگان تجارتی جهان را تشکیل میدادند پهلو میگرفتند.
حکومت ژاپن، برای گذر از مرحله ملوکالطوایفی به مرحله سرمایهداری، با سهولتی بیسابقه، از هر کمکی استقبال کرد. در نتیجه، در ظرف پانزده سال از استادان خارجی بینیاز شد. حقوق بیگانگان را پرداخت و آنان را به کشورهای خود گسیل داشت. به تقلید حکومت آلمان، اداره پست و تلگراف و راهآهن را خود برعهده گرفت، ولی به مؤسسات صنعتی
مطابق آخرین سرشماری، یوکوهاما ۰۰۰،۶۲۰، کوبه ۰۰۰،۷۸۷، اوزاکا ۸۰۴،۱۱۴،۲، و توکیوی بزرگ ۰۰۰،۳۱۱،۵ تن جمعیت دارد.
خصوصی وامهای کلان داد و، با بستن عوارض سنگین بر واردات، به حمایت صنایع داخلی برخاست. غرامتی که چینیان پس از جنگ ۱۸۹۴ به ژاپن پرداختند به صنعتی شدن این کشور کمک کرد، چنانکه آلمان با غرامتی که در ۱۸۷۱ از فرانسه گرفت بر سرعت جریان صنعتی شدن خود افزود. ژاپن معاصر، مانند آلمان یک نسل پیش، با ماشینهای نو و انضباط عصر ملوکالطوایفی، صنایع خود را به راه انداخت، در صورتی که رقبای اروپایی با سابقه آن گرفتار ماشینهای فرسوده و کارگران شورشطلب بودند. کارگران ژاپنی دستمزدی اندک میگرفتند و از کارفرمایان خود صمیمانه فرمان میبردند. از این رو، دیرزمانی، وضع قوانین کار برای حکومت لزوم نیافت. حتی هنگامی که حکومت دست به وضع قوانین کار زد، در اجرای آنها سختگیری نکرد. در ۱۹۳۳، یک دختر ژاپنی در اوزاکا بیست و پنج دستگاه ریسندگی را اداره میکرد، ولی یک مرد انگلیسی در لنکشر تنها اداره شش دستگاه را برعهده داشت.
تعداد کارخانهها در سال ۱۹۱۸ دو برابر تعداد آنها در ۱۹۰۸ بود. در فاصله سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۲۴، کارخانهها دو برابر شد. کارخانههایی که در ۱۹۳۱ به وجود آمد، معادل نیمی از کارخانههای موجود ژاپن بود، در حالی که اروپا در اعماق بحران دست و پا میزد. از پنج میلیارد متر پارچه پنبهای که در ۱۹۳۳ در جهان به مصرف رسید، حدود دو میلیارد آن به ژاپن تعلق داشت. در نتیجه، ژاپن بزرگترین صادرکننده منسوجات به شمار رفت. دولت ژاپن چون در ۱۹۳۱ معیار (استاندارد) طلا را رها کرد و پول خود، ین، را به چهل درصد از ارزش بینالمللی پیشین آن تنزل داد، توانست در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ معادل پنجاه درصد بر فروش خارجی خود بیفزاید و بازرگانی خارجی و نیز تجارت داخلی خود را رونق بخشد. در آن زمان، برخی از خانوادههای تجارتپیشه، مانند میتسویی و میتسوبیشی، چنان ثروتی اندوختند که مردم را برآشفتند. پس، نظامیان، هماهنگ با طبقه مزدگیر، نظارت حکومت را بر صنعت و تجارت خواستار شدند.
در حینی که براثر توسعه تجارت، طبقه میانهحال مرفهی پدید میآمد، کمی دستمزدها، که شرط لازم تهیه کالاهای ارزانبها و غلبه بر رقبای اقتصادی ژاپن بود، کارگران را به جان آورد. به طور متوسط، در ۱۹۳۱، مزد روزانه یک کارگر ۱۷،۱ دلار امریکایی، و مزد روزانه یک زن
بر اثر وضع کوهستانی جزایر، حمل و نقل زمینی به سرعت حمل و نقل دریایی بهبود نیافت. جادههای ژاپن به خوبی جادههای مغربزمین نیستند. تا این اواخر، ژاپن با مشکلات ناشی از افزایش اتومبیل برخورد نکرد. «جین ریکشا» یا درشکه انسانکش (که ظاهراً اختراع یک مبلغ دینی امریکایی است) بتدریج جای خود را به اتومبیلهای ساخت امریکا یا ژاپن میدهد. اخیراً ۰۰۰،۳۲۰ کیلومتر راه ساخته شده است، و در توکیو متروهایی قابل مقایسه با متروهای اروپا و امریکا به وجود آمده است. ژاپن اول بار در ۱۸۷۲ خط آهن کوتاهی به طول ۲۹ کیلومتر کشید. در ۱۹۳۲، خطهای آهن ژاپن به ۲۱۵۰۰ کیلومتر رسید. خطی به طول ۷۰۰ کیلومتر دایرن، در نزدیکی پورتآرتور، را به شینکینگ- که همان چانگچون، پایتخت سابق منچوری است- پیوند میدهد، و ترن سریعالسیر این مسافت را با سرعتی برابر ۱۲۰ کیلومتر میپیماید.
کارگر ۰.۴۸ دلار بود. زنان ۵۱درصد کارگران را تشکیل میدادند، و ۱۲ درصد آنان کمتر از ۱۶ سال داشتند. در ۱۹۳۱، با آنکه همکاری و هماهنگی ملت لزوم تام داشت، کراراً اعتصاب روی میداد و کمونیسم نیرو میگرفت. از این رو، حکومت برخی از افکار سیاسی را، به عنوان «افکار خطرناک»، غیرقانونی خواند و محدودیتهایی براتحادیههای کارگری، که هیچگاه جانی نگرفتند، تحمیل کرد. زندگی کارگران رقتآور بود. جمع کثیری از مردم اوزاکا و کوبه و توکیو در ویرانخانهها به سر میبردند. به طور متوسط، در توکیو، پنج نفر در یک زاغه کوچک، کمی بزرگتر از یک تختخواب دونفری، میزیستند. در زاغهها و آلونکهای کوبه، بیستهزار گدا و جنایتکار و علیل و روسپی میلولیدند و بیرحمانه شکار امراض واگیردار میشدند. در این کوخها، مرگ و میر اطفال چهار بار بیش از کودک میری در سایر نواحی ژاپن بود. کمونیستهایی مانند کاتایاما و بعضی از سوسیالیستهای مسیحی از قبیل کاگاوا، برای اصلاح این اوضاع، گاهی با خشونت و گاهی با ملایمت مبارزه کردند. سرانجام، حکومت برای انهدام زاغهها و آلونکها به کارهای بزرگی که در تاریخ نمونه ندارد دست زد.
یک نسل پیش، هرن با تلخی از رژیم جدیدژاپن چنین یاد کرد:
بر اثر اوضاع جدید، فقری که هیچگاه در تاریخ این قوم دیده نشده است، پدید میآید. برای دریافت شدت این فقر باید به خاطر آورد که تعداد کسانی که در توکیو قادر به پرداخت مالیات مسکن نیستند، سر به ۰۰۰،۵۰ میزند، حال آنکه این مالیات فقط ۲۰ «سن» (۱۰/۱ دلار امریکایی) است. پیش از تراکم ثروت در دستهای اقلیت، هرگز چنین فقری درهیچ یک از بخشهای ژاپن وجود نداشت- مگر به طور موقت، آن هم به علت جنگ.
«تراکم ثروت در دستهای اقلیت» بدون شک همه جا با تمدن قرین وملازم بوده است. کارفرمایان ژاپنی مدعی هستند که سطح مزدها، نسبت به عدم مهارت کارگران ژاپنی و نازل بودن هزینه زندگی ژاپن، چندان پایین نیست. معتقدند که پایین بودن دستمزد برای پایین بودن هزینه لازم است، و پایین بودن هزینه برای ربودن بازارهای خارجی ضرورت دارد، و ربودن بازارهای خارجی برای حفظ صناعاتی که به واردات سوختی و معدنی نیازمندند بایسته است، و حفظ صناعات برای معیشت جمعیت روزافزون جزایری که فقط دوازده درصد مساحت آن قابل کشت است، حیاتی است. ژاپن، اگر میخواهد برای دفاع خود در مقابل غربآزمند ثروت و ساز وبرگ کافی به دست آورد، باید صنعتی باشد.
دختران جوان پس از آنکه مدتی در کارخانهها کار میکنند و جهیزی فراهم میآورند. از کار کناره میگیرند.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما