انقلاب فرهنگی در ژاپن
تجدد در پوشش- تجدد در آداب- شخصیت ژاپنی- تحول اخلاق و زناشویی- دین- علم- پزشکی ژاپن– هنر و ذوق- زبان و آموزش و پرورش- داستانهای ناتورالیستی- شعر جدید
آیا انقلاب صنعتی ژاپن مردم آن سرزمین را هم دگرگون کرده است؟ در این زمینه پارهای تغییرات خارجی به چشم میخورد: اکثر مردان شهری به پوشیدن لباسهای اروپایی عادت کردهاند، اما زنان همچنان جامههای رنگین گشاد میپوشند و شالهای زربفت به کمر میبندند و سر شالها را به صورت گرههای بزرگ درمیآورند و از پشت میآویزند. به موازات اصلاح راهها، به پا کردن پایبندهای چوبی از رواج میافتد، و بازار کفش رونق مییابد. با این وصف، هنوز کثیری از مردان و زنان با پاهای برهنه راه میروند. در شهرهای بزرگ، هر نوع لباس بومی اروپایی و مختلط دیده میشود و از تحول سریع و ناتمام این کشور خبر میدهد.
رفتار ژاپنیان نمونه ادب و مردمداری است، اگر چه مردان هنوز به رسم دیرین، به هنگام عبور و دخول و خروج، بر زنان سبقت میگیرند. سخنگفتن بسیار مؤدبانه است، و الفاظ تند بندرت به کار میرود. فروتنی ظاهری نقابی برمناعت شدید مردم زده، و پرده ادب قیافه سختترین دشمنیها را پنهان داشته است. شخصیت ژاپنی، و برروی هم شخصیت هر انسان، معجونی است از خوهای متمایز. انسان، در لحظات متفاوت حیات، با حوادث متنوع برخورد میکند و به ناگزیر به واکنشهای گوناگون میپردازد: گاهی خشونت میکند و گاهی ملایمت؛ دمی سبک و بیبند و بار میشود و دمی سنگین و پروقار؛ زمانی صبوری و زمانی گستاخی پیش میگیرد؛ وقتی به خضوع سرفرود میآورد و وقتی به غرور گردن میفرازد. در این صورت، نباید از تضادهای روحی ژاپنیان دلزده شویم: هم خیالباف و هم واقعبین، هم حساس و هم خویشتندار، هم پرشور و هم سرد، هم پرهیجان و هم آرام. درعین شادابی و شوخی و لذتجویی، به خودکشیهای پرآب و تاب گرایش دارند. با آنکه معمولا به حیوانات و ندرتاً به زنان مهربانی میورزند، در مواردی نسبت به حیوانات و مردان با سنگدلی رفتار میکنند. ژاپنی اصیل
زنانی که به آموزش و پرورش یا کارهای صنعتی اشتغال دارند، جامههای غربی میپوشند. ولی مردان و هم زنان، پس از ساعات کار، جامههای قدیمی خود را در بر میکنند.
پس از زلزله سال ۱۹۲۳، در بحبوحه هرج و مرج، ژاپنیان یوکوهاما در همان حال که از خواربار کمکی امریکا استفاده میکردند، موقع را مغتنم شمردند و صدها، و به قولی هزارها تن از اصلاحطلبان و مردم بیدفاع کره را در خیابانها کشتند. گویا علت کشتار این بود که برخی از میهنپرستان دوآشته به عنوان آنکه کرهایها قصد برانداختن حکومت و کشتن امپراطور ژاپن را دارند، مردم را برضد آنان برانگیختند، در صورتی که فقط قلیلی کرهای در آنجا وجود داشتند.
واجد سجایای جنگجویان است- دلاور و آماده مردن است؛ با این وصف، روحش به هنرمندان میماند- حساس و تأثرپذیر و خوشذوق؛ از خودنمایی برکنار، متین، معتدل، ساعی، کنجکاو، سختکوش، وفادار، و شکیباست- نیز باریکبین و خودکار؛ مانند بیشتر مردمکوتهبالا، زیرک و زرنگ است؛ هوشی زودیاب دارد؛ در عالم فکر، چندان مبتکر و خلاق نیست، اما بسهولت با مقتضیات سازگار میشود و، در پهنه کردار، از خود قابلیت نشان میدهد. شخصیت ژاپنی مرکب است از نشاط و نخوت فرانسوی، شهامت و احتیاط انگلیسی، گرمی و هنردوستی ایتالیایی، پشتکار و کاسبمآبی امریکایی، و حساسیت و زیرکی یهودی.
تماس با مغربزمین از جهاتی در اخلاق ژاپنی مؤثر افتاده است، هرچند که سنت درستکاری اساساً هنوز برقرار است. دموکراسی و رقابت بازرگانی کنونی با خود پولدوستی و سختدلی و دسیسهبازی را هم به ژاپن آورده است. «بوشیدو» یعنی آداب و اخلاق صنف سامورای که هنوز در بین نظامیان والامقام رواج دارد، در برابر مفاسد سوداگری و سیاست جز مانعی ضعیف نیست. باوجود متانت و قانوندوستی مردم متعارف، تروریسم شایع شده است. تروریسم ژاپنی، برخلاف انتظار، واکنشی در مقابل استبداد و ارتجاع نیست، بلکه وسیله تقویت میهنپرستی پرخاشگر ژاپن است. بیش از چهل سال است که «انجمن اژدهای سیاه» به رهبری تویاما، برای انگیختن کارگزاران حکومت ژاپن به فتح کره و منچوری، دست به آدمکشی زده و این فن شریف را در خدمت سیاست گمارده است.
هرج و مرج اخلاقی، که با تحول عمیق بنیاد اقتصادی جامعه ملازمت دارد، ژاپن را نیز مانند غرب فراگرفته است. جنگ ابدی نسلها- طغیان جوانان تندرو بر نسل احتیاطکار سالخورده- در سایه رشد دستگاه صنعتی جدید و ضعف ایمان دینی، شدت یافته است. غلبه زندگی شهری بر حیات روستایی و استقلال و اعتبار فرد و سست شدن خانواده، اقتدارات پدران را از میان برده و آداب و اخلاق کهنسال را محکوم قضاوت شتابآمیز جوانان کرده است. دیگر، در شهرهای بزرگ، زناشویی جوانان به اراده پدران و مادران صورت نمیگیرد، و زن و شوهر جوان، برخلاف پیش، درخانه پدر شوهر سکونت نمیگیرند، بلکه برای خود خانه یا آپارتمان مستقلی فراهم میآورند. بسط سریع صنعت، زنان را از امور خانگی به کارهای صنعتی کشانیده است. ژاپن در عرصه طلاق به ایالات متحده امریکا رسیده است. طلاق ژاپنی بسیار ساده است: کافی است که زن و شوهر دفتری را امضا کنند و فقط معادل یک دهم دلار بپردازند و جدا شوند. متعهگیری غیرقانونی به شمار آمده است، ولی کسانی که میتوانند قانون را نادیده گیرند، هنوز عملا از وجود متعه متمتع میشوند.
در ژاپن نیز، مانند همهجا، ماشین دشمن روحانیان است. آثار سپنسر و استوارت میل به
هرن مینویسد: «در جاهایی به سربردهام که در طی صدها سال صحنه هیچگونه دزدی نبوده است. زندان نوبنیاد میجی خالی و بیفایده مانده است.»
«اژدهای سیاه» نامی است که چینیان به رود آمور دادهاند. این رود منچوری را از سیبری جدا میکند. ژاپنیان کشتن را جانشین خوبی برای تبعید میدانند!
همراهی صناعت انگلیسی به ژاپن رفت و ناگهان به سلطه فلسفه کنفوسیوس پایان داد. در ۱۹۰۵، چمبرلین اظهار داشت: «بوضوع میتوان دید که نسل امروزی مدرسهرو هواخواه ولتر است.» علم، که در عصر جدید همواره با صنعت ملازمت دارد، در ژاپن سخت اهمیت یافته و موجد گروهی از دانشمندان فداکار و بسیار بزرگ شده است. پزشکی ژاپنی، که در اکثر مراحل خود وابسته چین یا کره بود، به تحریک و هدایت اروپا، مخصوصاً آلمان، سخت پیشرفته است. تاکامینه داروی آدرنالین را کشف، و درباره ویتامینها تحقیق کرد. کیتاساتو درباره بیماریهای کزاز و ذاتالریه و پادزهر خناق به بررسی نتیجهبخشی پرداخت. کارهای اینان، مخصوصاً تحقیقات معروف هیدهیو نوگوچی در مورد بیماریهای تب زرد و کوفت (سیفلیس)، نشان میدهد که ژاپنیان دوره شاگردی را گذرانده و خود معلم جهانیان شدهاند.
نوگوچی، در ۱۸۷۶، در یکی از جزایر کوچک ژاپن زاده شد. خانواده او چنان تهیدست بود که پدرش، چون دانست که بزودی فرزندی جدید مییابد، خانواده را رها کرد و رفت. کودک بینوا روزی در مجمر آتش افتاد و، براثر آن، دست چپش کاملا سوخت و دست راستش نیز سخت صدمه دید و تقریباً از کار افتاد. در مدرسه به قدری از آن جراحات و عوارض سرافکنده بود که در صدد کشتن خود برآمد. اما جراحی به دهکده او وارد شد و دست راستش را معالجه کرد. نوگوچی از این خدمت جراح بسیار تکان خورد، شیفته پزشکی شد، و گفت: «من ناپلئونی خواهم بود که، به جای کشتن، به نجات مردم خواهم پرداخت. هم اکنون توانستهام هر شب به چهار ساعت خواب بسنده کنم.» در داروخانهای مشغول کار شد و به کمک صاحب داروخانه به تحصیل طب همت گماشت. وقتی که تحصیلاتش پایان یافت، به ایالات متحده امریکا رفت و، برای به دستآوردن هزینه تحصیل خود، در بیمارستان نظامی واشینگتن شغلی پذیرفت. شعبه تحقیقات پزشکی بنیاد راکفلر آزمایشگاهی در اختیار او گذاشت. نوگوچی آغاز تحقیق کرد و برای اولین بار توانست میکروب سیفلیس را بپروراند، تأثیر سیفلیس را در فلج عمومی و بینظمی حرکات دست و پا تشخیص دهد، و بالاخره، در ۱۹۱۸، انگل تب زرد را باز شناسد. کامکار و نامدار، به ژاپن بازگشت؛ مادر پیر خود را گرامی داشت؛ و به نام سپاسگزاری، در مقابل صاحب داروخانه که وسایل تحصیل او را فراهم ساخته بود، زانو زد. سپس برای مطالعه تب زرد، که در ساحل طلا بیداد میکرد، به افریقا رفت. خود به تب زرد دچار شد و متأسفانه در ۱۹۲۸ به سن پنجاه و دو درگذشت.
پیش از ۱۸۵۳، علوم ژاپنی از چین و کره اقتباس میشد. در سال ۶۰۴ میلادی، یک روحانی کرهای گاهشماری قدیم ژاپن را، که مبتنی بر حرکات قمر بود، بر اساس سال شمسی استوار کرد. در ۶۸۰، ژاپنیان از روی گاهشماری چینی تغییراتی در تقویم خود دادند و از آن زمان به این سو، مانند چینیان، نام سلطان و سال سلطنت او را وسیله تعیین حوادث شمردند. تقویم اروپایی گرگوری از ۱۸۷۳ به ژاپن راه یافت.
ترقی علوم در ژاپن، مانند ترقی علوم در مغربزمین، به تنزل هنرهای سنتی انجامیده است. با برافتادن اشراف سابق، کانونهای پرورش ذوق کهن از میان رفت، و اکنون هرنسلی ناگزیر برای خود موازین ذوقی جدیدی میآفریند. هجوم خریداران بیگانه به ظرفهای ژاپنی باعث شد که سفالگران ژاپنی از طرفی کمیت را به جای کیفیت مطمح نظر گردانند، و از طرف دیگر، مانند چینیان، به تقلید از ظروف قدیمی بپردازند و فراوردههای خود را به عنوان مصنوعات عتیق به فروش رسانند. پس از رخنهکردن غربیان در ژاپن، تنها کلوازونه بود که از پیشرفت باز نماند. هرج و مرج ناشی از تبدیل صنایع دستی به صنایع ماشینی و نفوذ ذوق وسلیقه بیگانه و قدرت و ثروت تمدن جدید، مبانی ادراک زیبایی و ذوق ژاپنیان را بر هم زده است. ژاپن، که اکنون شمشیر را برگزیده است، احتمالا به سرنوشت روم دچار خواهد آمد: در هنر مقلد خواهد شد، ولی در جنگ و کشورداری چیرگی خواهد ورزید.
مدت یک نسل است که حیات عقلی امپراطوری جدید ژاپن مطابق شیوههای غربی جریان دارد. واژههای اروپایی به زبان ژاپنی راه یافتهاند، روزنامهها به سبک غربی درآمدهاند، و مدارسی نظیر مدارس امریکا برپا شده است. ژاپن عزم جزم کرده است که در زدودن بیسوادی از همه کشورهای زمین پیش افتد، و در این کار توفیق یافته است: در سال ۱۹۲۵، درست ۹۹.۴ درصد کودکان ژاپنی به مدرسه میرفتند، و در ۱۹۲۷، ۹۳ درصد مردم خواندن میتوانستند. دانشجویان با شوری دینی به علوم جدید دل دادهاند، و صدها تن از آنان در راه علم سلامت خود را باختهاند. دولت برای رونق دادن به هرگونه ورزش و بازی- از کشتی «جوجیتسو» یعنی «فن ملایم»، تا بازی بیسبال- کوشیدهاست. آموزش و پرورش ژاپنی بیش از تعلیم و تربیت اکثر کشورهای اروپایی از دین و نظارت اهل دین دور شده است. پنج دانشگاه سلطنتی و چهل و یک دانشگاه دیگر به وجود آمده و هزاران دانشجوی مشتاق را گرد آوردهاند. در سال ۱۹۳۱، دانشگاه سلطنتی توکیو ۸۰۶۴ دانشجو، و دانشگاه کیوتو ۵۵۵۲ دانشجو داشت.
ادب ژاپنی در ربع آخر قرن نوزدهم مقلد سبکهای غربی بود. لیبرالیسم انگلیسی، واقعپردازی روسی، فردگرایی نیچه پسند آلمانی و پراگماتیسم امریکایی بنوبت در ذهنهای درسخواندگان ژاپنی ولوله افکندند. عاقبت ناسیونالیسم ژاپنی باردیگر ظاهر شد و نویسندگان ژاپنی را به سبکها و موضوعات بومی کشانید. زن جوانی به نام ایچییو، که بیش از بیست و چهار سال عمر نکرد و در ۱۸۹۶ درگذشت، با تشریح احوال پریش زنان ژاپنی، داستاننویسی ژاپنی را به سبک ادبی اروپایی، طبیعتگرایی (ناتورالیسم)، کشانید و نهضتی برپا داشت. در ۱۹۰۶، شاعری به نام توسون که در سندای معلمی میکرد، داستان دراز هاکای یا «پیمانشکنی» را با نثری شاعرانه نوشت و سبک طبیعتگرایی را به اوج خود رسانید. قهرمان این داستان یک معلم است: پسری درخردی به پدر قول میدهد که هرگز راز
ناسیونالیسم افراطی اخیر، ژاپنیان را به فکر احیای صور و سبکهای قدیم خود انداخته است.
اصل خود را فاش نکند و به هیچ کس نگوید که خانواده او از طبقه نجس (اتا) برخاسته است. پسر درس میخواند، معلم میشود، و به منزلت اجتماعی میرسد. به دختری آراسته، که از مراتب بالای جامعه است، دل میبازد و، از سر درستکاری، او را از اصل خود آگاه میگرداند و سپس معشوق و موطن را ترک میگوید و از ژاپن خارج میشود. توسون با این داستان توانست مردم را تکان دهد و به رهانیدن طبقه اتا از مذلت برانگیزد.
شعر ژاپنی بازپسین عاملی بود که به نفوذ غرب تمکین کرد. انواع شعری تانکا و هوککو تا چهل سال پس از اعاده اقتدار امپراطور دوام آوردند، ولی بتدریج بیروح و متصنع شدند. در ۱۸۹۷، توسون دفتر شعر خود را در مقابل پانزده دلار به یک ناشر واگذاشت. این اشعار، که از لحاظ درازی با سنن شعر ژاپنی مطابقت نداشتند، انقلابی به راه انداخت که از انقلاب دستگاه حکومتی آرامتر نبود. مردم که از لطایف شعر کهن به تنگ آمده بودند، از اشعار توسون استقبال کردند و ناشر را به تمول رسانیدند. پس، شاعران دیگر پی توسون را گرفتند، و در نتیجه سلطه هزار ساله تانکا و هوککو به پایان آمد.
با وجود ترقی شعر جدید، هنوز هرساله دربار ژاپن مسابقه دیرینه شعر را برپا میدارد. امپراطور موضوعی معین میکند و، با سرودن چکامهای درباره آن، نمونهای در برابر شاعران مینهد. پس از او، ملکه نمونهای به دست میدهد آنگاه بیست و پنج هزار ژاپنی مختلفالحال شعرهایی میسازند و به اداره شعر کاخ سلطنتی میفرستند. والاترین شعرشناسان ژاپن این اشعار را میخوانند و ده قطعه را برمیگزینند. این ده قطعه برای امپراطور و ملکه خوانده میشود و روز اول سال در جراید ژاپن انتشار مییابد. این رسم، رسمی ستایشانگیز است و اندیشه را لحظهای از سوداگری و جنگ منصرف میکند و از این گذشته به اثبات میرساند که، در بین پرشورترین ملت عصر حاضر، هنوز ادب عاملی زنده است.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما