عصر اسکندر مقدونی
( در قرن سوم پیش از میلاد ) و سه قرن پس از وی که به عصر یا دوران هلنی مشهور است درخشانترین عصر هنری فرهنگی یونان است . یونان مهد هنر می گردد و هنرش به شرق راه می یابد . البته این تاثیر دو جانبه بوده است . هنر برای اولین بار خصلت جهانی می یابد . دوران هلنی از لشکرکشی های اسکندر به شرق آغاز می شود و از فتوحات او تا استقرار سلطه روم تا آسیای صغیر و مصر به طول می انجامد ( از قرن سوم قبل از میلاد تا اول میلادی ) . با درآمیختگی تمدن شرق و غرب ( یونان و خاور میانه ) این دوران هر روز شکوفاتر می گردد .
اسکندر مقدونی که خود اهل علم و دانش بود موانع سیاسی را که از تقابل فرهنگی جلوگیری می کرد از میان برداشت . او به هر سرزمینی که پا می گذاشت پس از فتح آن آنجا را مرکز آداب و رسوم و فرهنگ یونانی ها قرار می داد . زبان و ادبیات – معماری – ورزش و سایر دستاوردها و رسوم یونانی را با خود به آنجا می برد و در جهت بسط و گسترش آ« می کوشید . او برای اولین بار حکومت یونان را که قبلا به صورت ایالتی اداره می شد به شکل مستقل و واحدی درآورد .
در این دوره فرد گرائی در تمام زمینه ها ظاهر می شود . سنتهای کهنه و دست و پاگیر که مانع رقابت آزاد می شود – منسوخ می گردد و انجمنهای تحقیقاتی – کتابخانه ها و موزه ها تشکیل و گرد آوری آثار هنری به شکل منظم و طبق برنامه آغاز می گردد . هنرمندان با رهایی از قید و بند موطن خویش در مراکز فرهنگی بزرگ و بین المللی گرد می آیند . در فرهنگ و هنر این عصر همبستگی جهانی بین دانشمندان و هنرمندان صورت می گیرد . سبک های باروک روکوکو و کلاسیک عصر هلنی به ترتیب ظاهر گشت .
در عصر هلنی – تئاتر ها و ورزشگاه ها از دوران کلاسیک بسیار بزرگتر بودند . تئاتر های این عصر دهها هزار تماشاچی را درون خود جای می داد . در بسیاری از شهرها بناهای عمومی تازه ای برپا می گشت . این گسترش مدنیت هلنی با تغییرات کیفی همراه بود و ضمنا میراث فرهنگی شرق را نیز در بر داشت . رشته هایی که در فرهنگ کلاسیک یونان از موقعیت پایین تری برخوردار بودند اهمیت اساسی یافتند . مانند فنون – علوم دقیقه – علوم طبیعی – طب – جراحی و کشاورزی به سطح بی سابقه ای می رسند و در مقابل علوم اجتماعی – فلسفه – ادبیات و تا اندازه ای هنر به انحطاط کشیده می شوند . این انحطاط با کاهش فعالیت های اجتماعی و سیاسی توده ها قابل بیان است .
پیدایش شهرها در گستره ای وسیع – رشد بازرگانی – دریایی و گسترش جنگها میان قدرت های دریایی و زمینی – تکمیل تکنیک را ایجاب می کند . تکنیک هلنی نمونه های شگفت انگیزی ارائه داد . کشتی ها می توانستند هزاران نفر را با خود حمل کنند . در اتاقها و سالن های روی عرشه برای مسافران عالیرتبه وسایل راحتی و تفریح فراهم بود .
در عصر اسکندر مقدونی دگرگونی بسیار چشمگیری در موقعیت هنرمندان ایجاد گردید . با ورود اموزش های فلسفی و ادبی به محافل هنر مندان – مجزا ساختن آنان از صنعت گران معمولی آغاز شد . از این پس به آنان مانند صنعت گران ساده که از ارزش معنوی بی بهره بودند نگریسته نمی شد بلکه به عنوان هنرمند مقام والائی کسب کردند و مورد قدر شناسی مردم قرار گرفتند .
سیر تکاملی هنر یونان را می توان چنین جمع بندی کرد : در قرن ششم پیش از میلاد استقلال هنر کشف گردید و در قرن پنجم پیش از میلاد ( عصر کلاسیک ) به کار گرفته شد . در قرن چهارم قبل از میلاد هنر به زیبایی گرایی روی آورد و در قرن پیش از میلاد ( عصر هلنی ) و از آن به بعد ( قرن دوم و اول قبل از میلاد ) به اوج خود رسید و پیوندی جهانی یافت
متشکرم از تلاش شما
اسکندر وکوروش را می توان دو مرد بزرگ تلقی کرد اما متاسفانه نام اسکندر به عنوان خرابکار در تاریخ نگاشته شده در صورتی که این گونه نیست.
چطور جرات می کنید اسکندر ملعون رو ادم خوبی فرض کنید
اون یه خونخوار بیش نبود اون بود که کشورها رو به زور غارت کرد و همجا رو به آتش کشید خدا لعنتش کنه
اون یه حیوان بیش نبود
در ضمن سه مرد بزرگ ایران زردتشت و کوروش و فردوسی بودند
آنچه ما نقل کردیم در افسانه های تاریخ ایران وسطا ثبت شده بود! ما خودم می دانیم وی چه کسی بود و چه کرد.. و این چنین نامش را در تاریخ بد کرد.
اسکندر خب جنم اینکاروداشت.
من به طور کامل با عمار موافقم با کمی مطالعه غیر نژادپرستانه و منطقی می شه فهمید اسکندرادم بدی نبود بلکه کسی بود که اندیشه پان هلینیسم رو مطرح کرد
به به
آفرین واقعا آفرین
اسکندر که ایرانی ها رو کشت.
آفرین .روح آریایی کجا رفته؟
شما پارسیا فقط ادعا دارید عالم و ادم میدونن که اسکندر چه فاتح بزرگی بود وشماها بربر بودید
لعنت به هرچی فاشیسته.
MERC AYSEL……….مگه شما پارسیا با دعوت به یونان حمله میکردید؟؟؟که الان اسکندرو غارت گر میدونید؟؟؟؟حملات داریوش و خیاشار شاه به یونان بخون بد بگو که اسکندر بد بوده یا داریوش یا خشایار ؟؟؟آقا محسن
هر با که به نوشته هایی از جوانان امروز بر میخورم که متاسفانه چشم و گوش بسته در مورد سرزمین بزرگ پارس و پادشاهان این سرزمین اینگونه سخن میگویند برای ایران و ایرانی بودنم تاسف میخورم من بیشتر عمر خودم رو به تحقیق در مورد ایران باستان گذراندم اینکه اسکندر چه حرام زاده ای بود درش شکی نیست. واما کسانی که با او موافقن یا ازش تعریف میکنن.از کجا و از چه منبه ای تاریخ خوندید؟کتاب سرزمین جاوید رو بگیرید و بخونیداز نویسندگانی کتاب بخونید که تاریخ دان محقق باستان شتاس هستن مثل ماریژان موله_هرتزفلد_گریشمن کسانی که ۳۰ سال در ایران تحقیق و اکتشاف کردن تر جمه کتیبه های بهستون رو بخونیدو به حقایقی برسید که من رسیدم
سلام
من اطلاعاتی در مورد شورای ام فیک تیونها احتیاج داردم.ممکنه کمکم کنید؟
ببینید کوروش ۲۵۰۰ سال ژیش از تنگه بیرینگ مهاجرت کرد به ایران ایران خودش از قبل جمعیت داشت مردمش تاریخش ۸۵۰۰ سال قدمت داره تاریخ ایران که از کوروش نیست کوروش یکی بوده آمده رفته به گرد اسکند مقدونی که نمیرسه اینها همش توهم ایرانیاس که عادت دارن خودشونو انقدر بزرگ بدونند جهان داره به اسکندر تعظیم میکنه شما نشستین کوروش کوروش میکنین؟ مگس در مقابل شیر
ببین عزیزم رستم واقعی رستم تو شاهنامه نبود فردوسی خودش گفته که آنقدر اغراق کرده جریان کوروش هم همان جریان رستم رستم یه ژهلوان معمولی بود تو سیستان