آداب و عقاید و نحوه زندگی مذهب مزدکی
منبع :خدمات متقابل اسلام و ایران، صفحه ۱۷۳-۱۷۲
دین مانوی نظر آداب و مقررات، بر نوعی زهد و بدبینی به حیات و زندگی مبتنی بوده است.
کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان می گوید:
… نزد این طایفه (مزدکیان)، چنانکه نزد مانویه، اصل آن است که انسان علاقه خود را از مادیات کم کند و از آنچه این علاقه را مستحکمتر می سازد اجتناب ورزد، از این رو خوردن گوشت حیوانات نزد مزدکیه ممنوع بود، و درباره غذا همواره تابع قواعد معینی بودند و ریاضتهایی می کشیدند…
شهرستانی روایت می کند که مزدک امر به قتل نفوس می داد تا آنان را از اختلاط با ظلمت نجات ببخشد، ممکن است مراد از این قتل، کشتن خواهشها و شهوتها باشد که سد راه نجاتند. مزدک مردمان را از مخالفت و کین و قتال باز می داشت. به عقیده او چون علت اصلی کینه و ناسازگاری، نابرابری مردمان است، پس باید ناچار عدم مساوات را از میان برداشت تا کینه و نفاق نیز از جهان رخت بربندد در جامعه مانوی ” برگزیدگان ” بایستی در تجرد بمانند و بیش از غذای یک روز و جامه یکسان چیزی نداشته باشند.
از آنجا که نزد مزدکیه نیز میل به زهد و ترک دنیا موجود بوده می توان حدس زد که طبقه عالیه مزدکیان هم قواعدی شبیه برگزیدگان مانوی داشته اند ولی پیشوایان مزدکیه دریافتند که مردمان عادی نمی توانند از میل و رغبت به لذات و تمتعات مادی از قبیل داشتن ثروت و تملک زنان و یا دست یافتن به زن مخصوصی که مورد علاقه است رهایی یابند، مگر اینکه بتوانند این امیال خود را به آزادی و بلامانع اقناع کنند.
پس این قبیل افکار را مبنای عقائد و نظریات خود قرار دادند و گفتند خداوند کلیه وسائل معیشت را در روی زمین در دسترس مردمان قرار داده است تا افراد بشر آن را به تساوی بین خود قسمت کنند، به قسمتی که کسی بیش از دیگر همنوعان خود چیزی نداشته باشد. نابرابری و عدم مساوات در دنیا به جبر و قهر از آن به وجود آمده است که هر کس می خواسته تمایلات و رغبتهای خود را از کیسه برادر خود اقناع کند، اما در حقیقت هیچکس حق داشتن خواسته و مال و زن بیش از سایر همنوعان خود ندارد، پس باید از توانگران گرفت و به تهیدستان داد تا بدین وسیله مساوات دوباره در این جهان برقرار شود.
درباره شخصیت مزدک و داعیه او اطلاعات درست و قابل قبولی در دست نیست، شهرت بیشتر مزدک به افکار اشتراکی و کمونیستی او است.
کریستن سن ریشه اینگونه افکار مزدک را اندیشه های اخلاقی و نوعدوستی می داند. محرک مزدک هر چه باشد و او هر هدفی از پیشنهادهای اشتراکی خود داشته باشد، آنچه از ناحیه تاریخی قابل بررسی است زمینه مناسب پذیرش اندیشه اشتراکی در جامعه آنروز ایرانی است.
کریستن سن در فصل ” نهضت مزدکیه’ ” در کتاب خود به شرح عجیب نظام طبقاتی آنروز ایران که زمینه رواج و توسعه دعوت مزدکی را فراهم کرد پرداخته است. نظامات اجتماعی آنروز زمینه بسیار مناسبی برای رشد آنگونه اندیشه ها بوده است.