نجات گیتی از طریق علم ۳
نجات از طریق علم (جنانه یوگا)
گیتا اسارت معنوى انسان را ناشى از جهل و نبودِ معرفت به حقایق عالم و سرشت خود و عالم خاکى مى داند که پیامد آن جز جلوه گرى نمودها به جاى بود و کثرت به جاى وحدت، چیز دیگرى نیست. در فصل پنجم گیتا چنین آمده است:
علم در حجاب جهل است،
و همین است که مایه گمراهى مردمان مى گردد.
ولى براى کسى که نور معرفت پرده جهل او را دریده باشد،
آن نور چون خورشیدى مى درخشد و حق را روشن مى سازد.
عقل او و نفس او حق است.
عبادت او و مراد او حق است.
و او به زلال معرفت از هر پلیدى پاک گردد.
و پس از مرگ دوباره به این دنیا باز گردانده نشود.
طریق معرفت به معناى معرفت عقلانى و نیز به معناى طریقت علم و معرفت است. در عرفان هندو، رهرو این طریق باید دو مرحله نفى و ایجاب را بگذراند: اول، رها شدن از قیود نفسانى، شهوات، و تعصب هاى گوناگون و بى ریشه; و دوم، تکرار اذکار و اوراد و تمرکز و مراقبه، تا بتواند بر اندیشه و خرد خود مسلط گردد و به مرز شناخت و اشراق برسد، و این جاست که دانستن همان شدن است و از آن پس، وى قدرت و آرامش مى یابد و از متناهى به نامتناهى رسیده، خود بى نهایت مى گردد.
در چندین فصل از گیتا درباره معرفت سخن به میان آمده است. ابتدا کریشنه درباره اهمیت این راه سخن مى گوید که این راز از هر دانشى بالاتر است. در فصل نهم چنین مى گوید:
تا بدانستن آن از محنت بازگشت به دنیا رهایى یابى.
این والاترین دانش ها و راز رازها و پاک ترین پاک ها است
که با دریافت مستقیم و بىواسطه حاصل مى شود.
دانش گرانمایه که آسان به دست آید ــ وچون به دست آمد ــ جاودان بماند.
در همین فصل ثمره معرفت را از بین رفتن گناهان مى داند; یعنى از بین رفتن شک و تحصیل آرامش مطلق.
علم در این راه نه به علوم تجربى،[۱] بلکه به دانشى اطلاق مى شود که بتواند انسان را از اسارت جهل و شهوت و فعل به درآورد. این دانش در نهاد آدمى است; امّا با صیقل دادن آیینه جان باید آن را کشف کرد تا پذیراى نور شود. براى طهارت روح باید به ریاضت هایى شاق، مثل بازداشتن حواس و تمرکز هوش و مراقبه، در زمره عبادت عابدانه یا عاشقانه پرداخت تا براى سالک درک مستقیمى از ذات که موجب کمال است به دست آید. در غیر این صورت، او دوباره در دایره توالد به این دنیا برخواهد گشت.
رازى که گیتا در فصل نهم بیان مى دارد، این است: من در جهان گسترده ام. تمامى موجودات در من هستند; ولى من در آن جاى ندارم. خداوند فقط واقعیتى درونى نیست، بلکه واقعیتى است لایتناهى که وراى همه چیز است. او چون ریشه درخت جهانى، اساس و پایه جمله واقعیت هاى عالم است; بدین سان که خداوند متعال وراى همه اینها و نوعى نفى و سلب تمام صفات ثبوتى است. گیتا مى گوید:
همه هستى را وجود نامرئى من فراگرفته است.
همه چیز در من محاط است و من در هیچ چیز محاط نیستم.
با وجود این، هیچ چیز در من قرار ندارد.
رازى است شگفت
که ذات من، آن مبدأ همه هستى که نگه دارنده همه هستى است،
از همه هستى جداست و در آن نیست.
همچنین درگیتا مطالبى است که از جهاتى به بحث وحدت وجود عرفان اسلامى شبیه است. گیتا مى گوید: تمام هستى را حق پر کرده و هستى سرشار از جلوه ها و تجلیات اوست. بر اساس همین بینش، همه در او مستقرند و او محیط است. لذا تمام حمدها و ستایش ها را به خود نسبت مى دهد و مى گوید ایشان در واقع مرا مى پرستند. در فصل هفتم گیتا آمده است:
آغاز این عالم منم و انجام آن نیز من.
جز من، اى ارجونه، چیزى نیست.
همه عالم به من بسته است; چون دانه گوهر به رشته.
طعم آب منم.
روشنى ماه و خورشید منم.
در وداها کلمه «اوم» (اسم اعظم) منم.
زندگىِ زندگانم من.
هسته جاویدان موجوداتم من.
همچنین در فصل نهم جملات مشابهى از این دست وجود دارد:
مقصود منم. برپاى دارنده و پروردگار منم.
شاهد و قرار، پناه و یار منم.
اصل هستى و فناى آن و مرجع و مآل آن و بذر جاودانه منم.
از دیدگاه گیتا، ویژگى سالکان کوى معرفت عبارت است از این که: اولا هرکارى را براى خدا انجام مى دهند; ثانیاً داراى روحى بزرگ و از کنترل دنیاى مادى خارج اند. اینان در تحت طبیعت الهى قرار دارند که کوچک ترین تغییرى نمى کند و در میان تحولات بى قرار عناصر همواره ساکن و ثابت مى مانند. در فصل ششم گیتا آمده است: «کسى که هواى معرفت یوگا در سر دارد، از مرزهاى وداها نیز فراتر مى رود». در فصل هفتم آمده است:
ارجونه، چهار گروه از نیکوکاران مرا مى پرستند:
محنت کشیدگان، جویندگان علم، دولتْ طلبان و عارفان.
از این میان، مرد دانش که خود را رام کرده و دل در تاریکى بسته بر دیگران فضیلت دارد.
من نزد او بس عزیزم و او نیز نزد من عزیز است.
در ادامه این فصل آمده است: «انسان اهل معرفت درمى یابد، آنچه هست همه منم و دل در گرو من مى بندد».
در فصل نهم گیتا درباره قربانى معرفت چنین سخن به میان آمده است:
دیگران نیز که قربانى دانش پیش مى آورند و مرا مى پرستند،
گاهى مرا در همه چیز مى بینند، گاهى از همه جدا و گاهى در صورت هاى مختلف.
«قربانى در گیتا به مراتب گوناگون منسوب است. در قربانى، نوعى تکامل وجودى و قوس صعودى براى وصول به واقعیت دیده است که از قربانى مادى تا قربانى علم و معرفت، انسان مدارج و مراتب عروجى وجودى را مى پیماید، و این سیر تکامل معنوى که در جهت طولى مراتب وجود، منعکس گردیده، از لحاظى نیز گرایش تدریجى قربانى به واقعیت هاى درونى است و غایت آن اتحاد و وصال با ذات نامتناهى برهمن است».[۲]
گیتا موانع معرفت را خشم و حرص و آز مى داند و مى گوید این حالات مانع دست یابى به معرفت اند. آن که این حالات در او راه یابد، معرفت وى تباه گردد. در فصل سوم گیتا موانع معرفت چنین بیان شده است:
آز و خشم است که از شهوت برمى خیزد;
آز و خشمِ سیرى ناپذیر که منشأ همه گناهان بزرگ است.
این دشمنان خود را بازشناس!
بدان سان که دودْ آتش را فروپوشد،
و غبارْ آینه را،
و رحم مادرْ جنین را،
حرص نیز معرفت را فروپوشد،
معرفت بدین حجاب پوشیده شود.
اى پسر کنتى، این آتش تسکین ناپذیر حرص، دشمن جاودانه مرد حکیم است.
منزلگه این آتشْ حواس و دل و خرد است.
حواس از راه دل و خرد، آدمى را که در قالب تن اسیر است مى فریبد.
و معرفت و بینش او را تباه مى سازد.
پس اى ارجونه، بند بر پاى حواس بنه،
و این تبهکار معرفت برانداز و بصیرت کُش را از میان بردار!
در فصل نهم آمده است: «کسى که معرفت حاصل کند، دستخوش شک و تردید نخواهد شد. چون بر کشتى معرفت نشینى، از موج گناهان جان بدر برى; چنان که آتش فروزانْ هیزم را خاکستر گرداند، آتش معرفت نیز همه اعمال را خاکستر سازد».
در پایان این طریقه، کریشنه مى گوید: «این معرفت تنها براى عابدان پاک و سرسپردگان خالص است. اینان مى توانند برخى از صفات تصورناشدنى روحانى کریشنه، آن علت تمام علل را بشناسند و تا حدى به توانگرى هاى مطلق او، اعم از ثروت، قدرت، زیبایى، دانش و انقطاع پى برند». نکته اى که نباید از آن غافل شد آن است که در گیتا، یوگا (طریق کردار) و جنانه یوگا سانکهیا (طریق معرفت) از هم جدا نیستند، بلکه کودکان یا به عبارتى جاهلان آن را دوتا و جدا از هم مى شمارند; زیرا نتیجه معرفت، وارستگى یا بى نیازى از اعمال و عدم چشم داشت به ثمرات اعمال است. کسب این حالت از طریق کردار نیز میّسر است. بدین سان، روح انسان پاکیزه مى گردد و آدمى بر نفس خویش غالب مى شود. آن گاه خویشتن را در همه موجودات مى یابد و به مرتبه بى توجهىِ محض به نتایج اعمال مى رسد. در واقع راه هاى گوناگون براى حالات و توانایى ها انسان ها طرح ریزى شده است. بین راه ها تفاوت جوهرى وجود ندارد; چون طریق وظایف و طریق معرفت وابسته به هم و متکى به یکدیگرند.
[۱]. گیتا، یا سرود خدایان، ترجمه محمدعلى موحّد، ص۴۴ـ۴۵.
[۲]. داریوش شایگان، پیشین، ج۱، ص۳۲۲.