انتقال تمدن سومری به مصر باستان
تأثیر سومر در بینالنهرین– عربستان قدیم- تأثیر بینالنهرین در مصر
در آن هنگام كه از بلاد سومری سخن میرانیم، به اندازهای به آغاز تاریخ نزدیك هستیم كه بدشواری میتوان گفت كدام یك از چند فرهنگ و مذهب وابسته به یكدیگر موجود در خاور نزدیك باستانی بر یكدیگر پیشی داشته است. البته قدیمترین آثار نوشته كه در دست است به خط سومری نوشته شده، ولی این خط ممكن است نتیجة اوضاع و احوال و تصادفات خاصی بوده باشد، و به هیچ روی از این راه نمیتوان چنین نتیجه گرفت كه فرهنگ و تمدن سومری مقدم بر سایر فرهنگهای باستانی خاور بوده است؛ شاید آثار بازماندة تمدنهای پیش از سومری به صورتی بوده كه از بین رفته و چیزی از آن برجای نمانده است. مجسمههای كوچك و آثار دیگری شبیه به آثار سومریان در دو شهر آشور و سامرا پیدا شده؛ چنانكه میدانیم این دو از شهرهایی است كه بعدها در جزو حكومت آشور قرار گرفته است، ولی نمیدانیم كه آیا چنین آثار از سومر به آن نقاط رسیده، یا به وسیلة نهر دجله از راه دیگری به آنجا آمده. نیز قانون حموربی با قانونهای اور- انگور و دونگی شباهت دارد، ولی هرگز نمیتوان گفت كه قانون حموربی از قوانین سومری الهام گرفته، چه ممكن است هر دو تای آنها از اصل كهنهتری استفاده كرده باشند. تنها چیزی كه میتوانیم بگوییم این است كه ما ترجیح میدهیم- و البته تأكید نمیكنیم- كه مدنیت بابل و آشور از سومر و اكد منشعب، یا لااقل به وسیلة آن بارور شده باشد. خدایان بابل و نینوا و اساطیر دینی آنها، در اغلب حالات، همان خدایان و اساطیر سومری است كه تغییر شكل و تحولی پیدا كرده. در مورد زبان و لغت باید گفت كه ارتباط میان زبانهای بابلی و آشوری از یك طرف و زبان سومری از طرف دیگر مانند ارتباطی است كه میان دو زبان فرانسوی و ایتالیایی از یك سو و زبان لاتینی از سوی دیگر وجود دارد.
شواینفورث نظر دانشمندان را به این مطلب شگفتانگیز متوجه ساخته است كه كشت جو و ارزن و گندم، و اهلی كردن گاو و گوسفند و بز، گرچه از دورترین زمانهایی كه از آن آگاهی داریم در مصر و بینالنهرین معمول بوده، این گیاهان و حیوانات، به حالت وحشی خود، هرگز در مصر دیده نمیشوند، بلكه در زمینهای آسیای باختری و مخصوصاً یمن و عربستان قدیم آنها را میتوان یافت. از اینجا چنین برمیآید كه این عناصر اصلی تمدن، یعنی كشت دانه بار و اهلی كردن حیوانات، در زمانی كه از آن هیچ گونه سندی در دست نداریم، در عربستان پیدا شده و از آنجا به سرزمین بینالنهرین (سومر و بابل و آشور) و مصر انتقال یافته است؛ این همان امری است كه به نام نظریة «مثلث تمدن و فرهنگ» معروف شده. ولی آنچه تاكنون از تاریخ باستانی بلاد عرب به ما رسیده آن اندازه ناچیز است كه میتوان گفت این، تنها، فرضی است، و احتمال دارد كه چنان بوده باشد.
آنچه بیش از این احتمال و امكان دارد آن است كه پارههایی معین از تمدن مصری از سومر و بابل سرچشمه گرفته باشد. این را میدانیم كه ارتباطات بازرگانیی میان بینالنهرین و مصر وجود داشته كه مخصوصاً از راه ترعة سوئز صورت میگرفته، و شاید برای این ارتباط و انتقال كالا، از نهرهایی كه پیش از این از سرزمین مصر در دریای سرخ میریخته نیز استفاده میشد. یك نظر به نقشة جغرافیا بخوبی آشكار میسازد كه چرا مصر، در طول تاریخ شناختة خود، بیش از آنكه به افریقا منسوب باشد، در جزو آسیای باختری به شمار میآمده است. تجارت و مبادلات فرهنگی بآسانی میان بینالنهرین و مصر امكانپذیر بوده، ولی چون به نیل میرسیدند، صحرا در قسمت باختر، و آبشارهای نیل در قسمت جنوب، مانع بوده است كه مصر با سایر قسمتهای افریقا ارتباط پیدا كند. بنابراین، طبیعی چنان است كه در فرهنگ و تمدن مصر عوامل و عناصر فراوانی از فرهنگ بینالنهرین وجود داشته باشد.
هرچه در مطالعه و تحقیق لغت مصری قدیم پیشتر میرویم، پیوند میان آن و زبانهای سامی خاور نزدیك بیشتر بر ما آشكار میشود. چنان به نظر میرسد كه خطنویسی تصویری مصر، مربوط به دورة پیش از سلسلههای سلاطین، از بلاد سومری به آن سرزمین رسیده باشد. مهر استوانه شكل- كه اصل آن بدون شك از بینالنهرین است- در قدیمترین دورههای تاریخ مصر ظاهر میشود و پس از آن از میان میرود؛ ممكن است گفت كه این روش كار قدیمی را، كه از خارج وارد شده بود، بعدها با روش ملی اصیلی جانشین ساختهاند. از چرخ كوزهگری پیش از سلسلة چهارم در مصر خبری نیست، در صورتی كه این چرخ مدتها پیش از آن در سومر معروف بوده است؛ ممكن است كه این دستگاه با ارابه و چرخ ارابه در یك زمان از بینالنهرین به مصر انتقال یافته باشد. سرگرزهای جنگی مصری قدیم با نظیر بابلی آن بسیار شبیه است. در میان آثار مصری مربوط به دورة پیش از سلسلهها، كه در جبلالاراك به دست آمده، كاردی از سنگ چخماق است كه ساخت زیبایی دارد و بر آن نقشهایی است كه، از حیث موضوع و سبك، با نقشهای بینالنهرین شبیه است. ظاهراً صناعت در باختر آسیا ایجاد شده و سپس از آنجا به مصر انتقال یافته است. نخستین مهندسی معماری مصر به مهندسی بینالنهرین شباهت دارد؛ از آن جهت كه، برای تزیین دیوارهای آجری، در آنها نیز نقشهای فرورفته به كار میرفته است. سفالهای دورة پیش از سلسلة سلاطین مصر، و مجسمههای كوچك و موضوعات تزیینی آنها، در بسیاری از نمونهها، شبیه نظایر آنها در بینالنهرین است، یا بدون شك با آن ارتباط فراوان دارد. در میان آثار مصریی كه از آن زمان به جای مانده مجسمههای كوچكی از خدایان است كه اصل آسیایی آنها آشكارا دیده میشود. در زمانی كه به حكایت تمام، ظواهر تمدن مصری در آغاز پیدایش خود بود، هنرمندان شهر اور مجسمههایی میساختند و نقشهایی بر آنها میكشیدند كه، خود، نمایندة آن بود كه مدت درازی از پیدایش این دو هنر در سومر میگذرد.
این شكستی برای مصر نیست كه پیشی تمدن را در بلاد سومر اعتراف كند، چه ریشهها و عناصری كه نیل از دجله و فرات گرفته، هر چه باشد، رشد و ترقی كرده و بارور شده و تمدن خاص و خالص مصری از آن بیرون آمده است، كه بدون شك ثروتمندترین و بلندآوازترین و نیرومندترین فرهنگ و تمدن شناخته شده در تاریخ است؛ تمدن مصری زیبایی و لطف خاصی دارد كه فرهنگ و تمدن خام و ابتدایی سومر هیچ قابل مقایسه با آن نیست، و حتی تمدن یونان و روم نیز از آن تجاوز نمیكند.
یكی از دانشمندان بزرگ معاصر، الیت سمیث، كوشیده است تا این نظریات را نقض كند؛ دلیل وی آن است كه اگرچه گندم و جو و ارزن به صورت وحشی و طبیعی در مصر یافت نمیشود، دلایلی در دست است كه كشت این گیاهان، در مصر، قدیمتر از هر جای دیگر صورت گرفته. وی را عقیده آن است كه كشاورزی و تمدن، به صورت كلی، از مصر به سومر انتقال یافته است؛ همچنین استاد برستد، بزرگترین مصرشناس امریكایی، به قدمت تمدن سومری بر تمدن مصری عقیده ندارد. به نظر وی، قدمت چرخ ارابه در مصر، اگر از سومر بیشتر نباشد، از آن كمتر نیست؛ و برهان شواینفورث را به این استدلال رد میكند كه دانهبار را، به صورت طبیعی آن، در نقاط مرتفع حبشه یافتهاند.
منابع :
- تاریخ ما
- کتاب تاریخ و تمدن ویل دورانت
- کتاری تاریخ و تمدن، جلد اول، مشرق زمین، سومر، انتقال به مصر
ما وارث تمدن 7000 ساله و شکوه حکومت های هخامنشی تا ساسانیان هستیم. با بازگشت به فرهنگ ایرانی بسیاری از مشکلات ما برطرف خواهد شد.
خرد و خرد ورزی را دوباره توشه راه کنیم.
پاینده ایران
مصریا وعراقیها میگن که تمدن ما شاید از لحاظ علمی پیشرفته بود ولی از لحاظ اخلاقی مشکلات زیادی بوجود اورده بود ولی ترسیم دوران زرتشت و هخامنش یعنی یک مدینه ی فاضله تمدن الان افتاده دست عربهای پولدار در حال حاضردوران طلایی شامل کشوراشون شده یه بار برین امارات یا قطر متوجه فرهنگ مردمیشون میشین ولی ما ایرانیا هر جای دنیا باشیم رد پای حقه بازی همراهمونه مشکل از خودمونه بعد بلدیم از دولت خورده بگیریم مگه نفرات دولت از کجا اومدن درست تحقیق کنید ایرانییییا میزان مطالعه ایرانی پایینه چون میشنوه و تصمیم میگیره همین و بس چرا نمیخواین… مطالعه بیشتر »
دارا خان شما از تمدن 7000 ساله حرف می زنید ولی از ساسانیان وهخامنشیان شروع میکنید و عملا”4000 سال تمدن قدیمی تر از اینها را فراموش کردهاید تمدن های خیلی باشکوهتر از هخامنشیان هم در این سرزمین بودند که میتوان به انها هم افتخار کرد تمدن هایی که لا اقل شک وشبهه ای در مورد انان نیست
یاشار، تمدن ها و فرهنگ های مختلفی درین سرزمین می زیده اند، ولی نه اینکه آنان از هخامنشی ها باشکوه تر باشند.
مفهوم سخن شما درست و بجا بود.
سپاس
مفهوم حرفتون درسته اما چطوره که درباره 4000سال تمدن قبل از هخامنشیان شک و شبهه نیست اما درباره هخامنشیان که اینقدر اطلاعات درباره اشون هست شک و شبهه است؟! یه کم تناقضه! به هر حال نمیشه عظمت هخامنشیان رو زیر سوال برد اما منم موافقم که ما و نسل ما خیلی داریم درباره اونها مبالغه میکنیم و واقعا هم مدینه فاضله ای از اون دوران ترسیم کردیم که خنده داره… من با پورپیرار به هیچ وجه موافق نیستم اما اون و افکارش رو بر آمده از همین مبالغه های افراطی وطن پرستان میدونم. تاریخ رو اگر به دور از تعصب… مطالعه بیشتر »
منظوره شمااینکه تمدن هخامنشیان پیشرفته تر از تمدن های قبلی بوده؟
منظوره شما اینه که تمدن هخامنشی پیشرفته تر از تمدن های قبلی بوده؟
بدون شک! اگر مدارکی دارید بگید! من منکر تمدن های درخشان و پیشرفته ای که از یاد رفته اند نیستم اما با مدارک کنونی و شواهد قابل دسترس نمیشه گفت که اونها پیشرفته تر و باشکوهتر از هخامنشیان بوده اند! بله خیلی تمدن ها مثل تمدن بسیار پیشرفته جیرفت وجود داشته اند اما اونها دارای اون مقدار قدرت سیاسی و شکوه حکومتی هخامنشیان نبوده اند…ما برای هخامنشیان از لغت امپراطوری استفاده میکنیم که معانی تعریف شده ای داره.
از هر مطلبی غیر از مطالب هخامنش خوشم میاد
چونکه ما ایرانیا داریم از تاریخ جعلی خودمون استقبال میکنیم و خیلی راحت از دیگر تمدنها خرده میگیریم
بهتره ترجمه اصل کتابهای زرتشتیانو بخونیم مثلا” وندیداد
یا فیلم انتقاد پورپیرا در مورد ساخت تخت جمشید
آخه چرا اینقد تعصب علکی
با سلام. سومریان همان ترک ها هستن لطفا سومریان باستان رو با هخامنش مقایسه نکنید. جرا که فاصله فرهنک تمدن سومر با هخامنش از زمین تا اسمانه. کل دنیا فرهنگشونو از مصر باستان به ارث بردم و انان هم از یونان باستان.