زنان سرباز نامدار : یونان باستان

زنان سرباز نامدار در یونان قدیم.

یونانی‌ها همیشه به شجاعت و شهامت و بی‌باکی زن‌ها در جنگ‌ها اذعان داشته و این صفات را در زنان همواره مورد تقدیر و تحسین قرار داده‌اند.

الف- آتنه

(Atene یا Atenaدر نزد رومی‌ها بنام Minerve) به طور مثال آتنه از فرق زئوس (Zeus خدای خدایان یا ژوپیترJupiterدر نزد رومی‌ها) بر اثر ضربه‌ی تبری به صورت دختری مسلح بیرون جست. وی از یک طرف الهه هوش و فراست و از طرف دیگر یک الهه جنگجو می‌باشد که مردان را در جنگ‌ها رهبری می‌نماید. همواره نقش مهمی در جنگ با غول‌ها به عهده دارد. در آتن او را ربت النوع عقل می‌دانستند. با اینکه الهه جنگ بود ربت النوع صلح نیز محسوب می‌شد و اغلب شهرهای یونان او را حامی و سرپرست خود می‌دانستند. آتنه همیشه با نیزه‌، سپر، کلاه خود و زره مسلح و دارای قامتی افراخته و ظاهری آرام و موقر و متین و در عین حال زیبا بود.

ب- آرتمیس

(Artemisنظیر Diane ایتالیائی و لاتن است) دختر لتو (Leto یا Latona) و زئوس بود.

آرتمیس همیشه باکره و جوان ماند و نمونه‌ی یک دختر سرکش و نافرمان بود که فقط به شکار اظهار تمایل می‌کرد و همیشه مسلح به کمان بود.

قدما آرتمیس را تجسمی از ماه می‌دانستند که در کوهستان‌ها سرگردان بود و برادر او آپولون (Apolon) را هم تجسمی از خورشید می‌پنداشتند. آرتمیس را معمولاً حامی آمازون‌ها که نظیر خود او جنگجو و علاقه مند به شکار و مانند او آزاد ازقید مرد بودند، می‌دانستند.

پ- آمازون‌ها

بنابر افسانه‌های یونان آمازون‌ها (Amazones) عبارت از زنان جنگی می‌باشند که در سواحل جنوبی دریای سیاه (Euxine) دولتی تشکیل داده بودند که پایتخت آن تمیسیر(Thmiscyre) در کنار شط ترمودون (Tehrmodon) واقع شده بود. آمازون‌ها تحت فرماندهی و رهبری ملکه‌های خود علیه یونانی‌ها و سایر کشورها جنگیدند و کشور خود را تا حدود بحر خزر توسعه دادند. در هنر یونانی آمازون به صورت زیباترین زن جلوه‌گر شده است.

اینها دختران و زنان کاهنه‌ی یک الهه متعلق به ماه بودند که از فقدان مرد در میان خود ناراحتی نداشتند و به این جهت مردی در میان آنها دیده نمی‌شد. از طرفی برای جاویدان کردن نژاد خود در سال یک مرتبه به همسایگان خود بنام کار گاره‌ان‌ها (Gargareens) نزدیک می‌شدند و بنا بگفته عده‌ای پسرانی را که از آنها متولد می‌شد بدون هیچ‌گونه ترحمی می‌کشتند و به قول عده‌ی دیگری بچه‌های پسر رابه نزد پدرانشان باز می گردانیدند. در شاهنامه نظریه‌ی دوم بیشتر تایید شده است.در شاهنامه اینگونه توصیف شده اند:

«یکی تاج زر نیش بر سر نهیم

همان تخت او بر دو پیکر نهیم

همانا زمان زن بود سی هزار

که با تاج زرند و با گوشوار

که مردی ز گردنکشان روز جنگ

زچنگال او خاک شد بیدرنگ

تو مرد بزرگی و نامت بلند

در نام بر خویشتن بر مبند

که گویند با زن در آویختی

در آویختن نیز بگریختی

یکی ننگ باشد تو را زین سخن

که تا هست گیتی نگردد کهن

چوخواهی که با نامداران روم

بیائی بگردی بگرد هروم

چو با راستی باشی و مردمی

نه بینی جز از خوبی و خرمی

و گر جز بر این باشی ای شهریار

به پیچی زما در صف کارزار

به پیش تو آریم چندان سپاه

که تیره شود روی خورشید و ماه»

اسکندر راه مصالحه را پیش می گیرد و بدون جنگ با زنان شهر هروم و پس از توقف مختصری در آن شهر به جستجوی آب حیات می‌رود.

تاریخ گزیده‌ی حمداله مستوفی نیز حاکی از دستگیر شدن اسکندر بدست ملکه اندلس بنام قیدامه می‌باشد:

  1. «… بعد از برادر، پادشاهی ایران بدو رسید و او تمامی جهان در ضبط آورد… که هشت هزار ملک و ملک‌زاده را بکشت. از پادشاهان هر که با او مخالفت کرد، رسم قتل در آن ملک مستمر داشت، تا همه مطیع او شدند، مگر قیدامه ملکه‌ی اندلیس. اسکندر برسم رسولان پیش او رفت. او اسکندر را شناخت. خواست که هلاک کند، چون اسم رسل داشت، پسندیده ندید.. او را بجان امان داد و عهد ستد که تعرض بملک او نرساند. اسکندر بازگشت. پس بطلب آب حیوان رفت…»

تمام افسانه‌های اساطیری حاکی است که آمازون‌ها جنگ های متعددی علیه بلرفون  پری یام ، تزه ( قهرمان یونانی نیمه تاریخی و نیمه خدائی اژه egee پادشاه آتن، که غول‌ای زیادی را کشت و بوسیله طناب آریا بداخل لابیرنت رفت) و هر کول ( مظهر نیرو و قدرت) و آشیل (قهرمان معروف یونانی در ایلیاد) و غیره کرده‌اند.

پ- سینان

(Cynaneیاkunna ) دختر فیلیپ مقدونی دارای همان روح جنگجوئی که در پدر و برادرش وجود داشت، بود. غالباً در جنگ‌ها بسر می‌برد. همیشه بیوه باقی ماند و تلاش نمود که دخترش را یک نظامی حرفه‌ای تربیت کند.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ