دستگاه دولت در مصر باستان

دستگاه اداری و كارمندان- قوانین- وزیر- فرعون

شاهان و اشراف شهرستانها با استفاده از این منشیها نظم و تسلط قانون را در مملكت محفوظ نگاه می‌داشتند. بعضی از لوحهای قدیمی منشیهایی را نشان می‌دهد كه مشغول سرشماری هستند و حساب مالیات بردرآمدی را می‌كنند كه به خزانه وارد می‌شود؛ یا حساب بالاآمدن آب نیل را می‌كنند تا از محصول پیش‌بینی نمایند و تخمینی از درآمد دولت برای سال آینده بزنند و سهم هر یك از دستگاهها را از این درآمد تعیین كنند؛ این منشیها بر امور صناعت و بازرگانی نیز نظارت داشتند و، تقریباً در آغاز تاریخ، توانستند طرح یك سازمان اقتصادیی را بریزند كه در زیر رهبری دولت و حكومت باشد.

قوانین مدنی و جنایی بسیار ترقی كرده بود؛ از زمان سلسلة پنجم، برای مالكیت خصوصی و تقسیم ارث، قوانین مفصل و دقیقی، وجود داشت. مردم، در آن زمان نیز مانند امروز، همه در برابر قانون با یكدیگر مساوی بودند، البته به این شرط كه هر دو طرف نزاع از حیث ثروت و نفوذ با یكدیگر مساوی باشند. قدیمترین سند قانونی جهان، كه اكنون در موزة بریتانیا نگاهداری می‌شود، اظهارنامه‌ای است كه دربارة قضیه‌ای از قضایای پیچیدة ارث به محكمه تسلیم شده است. قضات از طرفین دعوی می‌خواستند كه مرافعه و استدلال و محاجه به صورت نطق و خطابه نباشد، بلكه طرفین باید هر چه را می‌خواهند بگویند به صورت كتبی به محكمه تقدیم كنند، كه البته بر محاكمات شفاهی زمان ما ترجیح داشته است. جزای سوگند دروغ كشتن بود. مصریان محاكم منظمی به درجات مختلف داشتند كه از محكمة محلی شهرستانها آغاز می‌شد و به محاكم عالی ممفیس یا طیوه یا عین شمس پایان می‌یافت گاهی متهم و مجرم را شكنجه می‌دادند تا به حق اعتراف كند. زدن با چوب از كیفرهای رایج بود، و پاره‌ای از اوقات گوش یا بینی یا زبان یا دست تباهكار را می‌بریدند، یا او را به محل استخراج معادن تبعید می‌كردند، یا با دارزدن و خفه كردن و سربریدن و برچهارمیخ سوزاندن كیفر می‌دادند. سخت‌ترین نوع شكنجه آن بود

مرد منشی، موزة لوور، پاریس؛ عكس از موزة هنری مترپلیتن، نیویورك
مرد منشی، موزة لوور، پاریس؛ عكس از موزة هنری مترپلیتن، نیویورك - مصر باستان

كه گناهكار را زنده زنده مومیایی می‌كردند، یا بدن او را با قشری از نترون سوزاننده می‌پوشانیدند كه تن وی را خرده خرده بخورد و او را از پا درآورد. اگر تباهكاران از طبقات بالا بودند و از اعدام در برابر مردم ننگ داشتند، به ایشان اجازه داده می‌شد كه خود را به دست خویش هلاك كنند؛ همان‌گونه كه هم اكنون در ژاپن نسبت به طبقة سامورای چنین قاعده‌ای اجرا می‌شود. نشانه‌ای به دست نیامده است تا از آن رو معلوم شود كه دستگاه پلیس در مصر قدیم وجود داشته است؛ چنان به نظر می‌رسد كه از قشون دایمی ـ كه به واسطة جدا ماندن مصر به وسیلة صحراها و دریا از باقی جهان، ضرورت نداشته چندان زیاد باشدـ كمتر برای برقرار كردن نظم و امنیت در داخل كشور استفاده می‌شد. احترام زندگی افراد و مالكیت و حفظ نظم و استقرار حكومت تقریباً تنها بر هیبت و عظمت فرعون تكیه داشته و مدارس و معابد برای تقویت و نگاهداری همین عظمت می‌كوشیده‌اند. از چین كه بگذریم، هیچ ملتی در جهان، جز مصر، نیست كه در حفظ امنیت كشور تكیه كرده باشد.

حكومت مصر، از لحاظ سازمان، بسیار خوب اداره می‌شد و دوام آن از هر حكومت دیگری در تاریخ بیشتر بوده است. رئیس اداری مملكت وزیری بود كه، در آن واحد كار نخست‌وزیر و رئیس دادگستری و خزانه‌دار را داشت و آخرین پناهگاه برای متداعیان به شمار می‌رفت، و هیچ‌كس جز فرعون بر او در این سمت برتری نداشت. در یكی از نقشهای مقابر، وزیر دیده می‌شود كه بامداد پگاه از خانه خارج می‌شود تا، چنانكه كتیبه می‌گوید، «به شكایت فقیران گوش فرا دارد، بی‌آنكه میان بزرگ و كوچك تفاوتی بگذارد.» پاپیروس شگفت‌انگیزی هم اكنون از دورة امپراطوری به دست است و در آن خطابه‌ای است كه فرعون، هنگام گماشتن وزیر تازه، ایراد كرده است (و شاید این، خود، قطعه‌ای ادبی باشد كه نویسنده از پیش خود نوشته است)؛ در آن نوشته چنین آمده:

نیك مراقب دفتر وزارت باش، و آنچه را در آن می‌گذرد از نظر دور مدار. بدان كه این ستونی است كه همة مملكت به آن تكیه دارد وزارت شیرین نیست، بلكه تلخ است در این اندیشه باش كه وزارت تنها آن نیست كه در بند احترام گذاشتن به شاهزادگان و رایزنان باشی؛ در این فكر باش كه وزارت آن نیست كه مردم را به بندگی خودگیری هنگامی كه كسی از مصر سفلا یا علیا به شكایت می‌آید، هشیار و حریص باش كه، در هر امر، قانون به مجرای خودكار كند، و عرفی كه جاری است رعایت شود، و حق هر كس محفوظ بماند طرفداری از اشخاص خشم خدا را بر می‌انگیزد همان‌گونه كه به كسی كه او را می‌شناسی نظر داری، به آن كس كه او را نمی‌شناسی نظر داشته باش؛ به نزدیكان شاه چنان بنگر كه به آنان كه دور از دربار اویند می‌نگری. به خاطر داشته باش كه هر امیری چنین كند مدت درازی برجای خواهد ماند آنچه مردم را از امیرشان می‌ترساند باید آن باشد كه امیر در حكم خود به عدل كار كند آنچه را بر تو واجب است مراعات كن

فرعون شخصاً عنوان دیوان عالی كشور را داشت، و اگر شكایت‌كننده از هزینة گزاف باكی نداشت، هر دعویی ممكن بود، با واجد بودن خصوصیاتی، در نزد شاه مطرح شود. بعضی از نقشهای قدیمی «خانة بزرگ» را نشان می‌دهد كه شاه در آنجا قربانی می‌دهد، و ادارات دولتی در آن قرار دارند. این خانه را مصریان پرو (pero) می‌نامیدند و یهودیان كلمة فرعوه (pharaoh) یا فرعون را از آن گرفته‌اند و لفظ امپراطور (emperor) از همان مشتق شده است. در همین خانه بود كه شاه به وظایف دشوار اداری می‌پرداخت؛ گاهی كارها چندان زیاد و محتاج تأمل فراوان بود كه از كارهای چندره گوپته‌ یا لویی چهاردهم یا ناپلئون كمتر نبود. هروقت شاه به مسافرت می‌رفت، فرمانداران ایالات، در حدود فرمانروایی خویش، به استقبال او می‌شتافتند و ملازم ركاب می‌شدند و، بر نسبت چشمداشتی كه به مرحمت او داشتند، هدایایی تقدیم می‌كردند و به وظایف پذیرایی و مهمانداری برمی‌خاستند. در یكی از نقشها آمده است كه یكی از اشراف به آمنحوتپ دوم «ارابه‌هایی از زر و سیم، و مجسمه‌هایی از عاج و آبنوس… جواهرات و اسلحه و تحفه‌های هنری» و 680 سپر و 140 خنجر مفرغی و گلدانهای فراوانی از فلزات گرانبها به عنوان هدیه تقدیم كرد. پاداشی كه شاه به وی داد آن بود كه پسر او را با خود همراه برد تا در كاخ شاهی زیست كند؛ این، خود، راه حیله‌گرانه‌ای بود برای آنكه پسر آن مرد متنفذ را به عنوان گروگان در كاخ سلطنتی نگاه دارد. از سالخورده‌ترین مردان دربار، مجلسی به نام «سارو» یا مجلس بزرگان تشكیل می‌شد كه عنوان مجلس مشاورة سلطنتی را داشت. ولی باید دانست كه مشاورة شاه با این مجلس امری ضروری نبود، چه فرعون، و پس از او كاهنان، خود را از نسل خدایان می‌دانستند و چنان عقیده داشتند كه خدایان، خود، به شاه سلطنت و حكمت بخشیده‌اند؛ همین اتصال با خدایان منبع نفوذ و هیبت فراعنه به شمار می‌رود. به همین جهت، در موقع خطاب به شاه، كلماتی در تجلیل و تقدیس به كار می‌رفت كه گاهی انسان از شنیدن آنها دچار حیرت می‌شود؛ از آن جمله در داستان سینوحه یكی از نیكان مردم به شاه چنین خطاب می‌كند: «ای شاه، كه عمرت دراز باد، امیدوارم كه آن یگانة زرین (یعنی الاهة حاتحور) بینی تو را زندگی بخشد.»

چون فرعون تا این اندازه به مقام قدسیت و الوهیت نزدیكی داشت، گروهی از خدمتگزاران و دستیاران مختلف به خدمت او قیام می‌كردند، مانند سرداران، گازران، نگاهبانان صندوقخانة شاهی، و صاحبان مناصب بزرگ دیگر. بیست نفر مأمور تزیین و‌ آرایش فرعون بودند: بعضی تنها موی سر و صورت او را اصلاح می‌كردند؛ بعضی دیگر كلاه و تاج شاهی را به سر او می‌گذاشتند؛ جمعی ناخنهای او را پیرایش می‌دادند؛ و دسته‌ای دیگر سراپای فرعون را معطر می‌ساختند و به لبها و گونه‌های او غازه می‌مالیدند و در چشمهایش سرمه می‌كشیدند. در نقش یكی از گورها چنین آمده است كه صاحب قبر «سرپرست صندوق عطر و لوازم آرایش و حامل كفشهای سرپایی شاه بوده، و این كار را با دقتی كه قانون برای مراقبت از كفش پادشاه معین كرده به انجام می‌رسانده است.» نتیجة این خوشگذرانی و تجمل بی‌اندازه ضعف و انحطاط اخلاقی بود؛ شاه پاره‌ای از اوقات، برای رفع دلتنگی، فرمان می‌داد كه كشتی سلطنتی را گروهی از دختران برانند و خود را، جز با پارچة توری كه سوراخهای درشت دارد، نپوشند. افراط در خوشگذرانی و عیاشی آمنحوتپ سوم مقدمة آن شد كه اخناتون شورشی برپا كند و به سلطنت برسد.

—————————————

(321 – 298 ق‌م)، امپراطور هند، مؤسس سلسلة ماوریا. – م.

منبع :

  • تاریخ و تمدن ویل دورانت، جلد اول، مشرق زمین، مصر باستان > دولت
  • https://tarikhema.org/story/east
  • http://ancient.ir/story/east
ممکن است شما دوست داشته باشید
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها