مهر یا میترا ، ایزد دوران باستان
سنت پرستش مهر به دوران بسیار کهن برمیگردد. مهر در تاریخ اسطورههای سرزمینهای دیگر نیز خدای مهمی بوده است. در هند دوران ودایی نام او بهصورت میتره با مفهوم پیمان و دوستی ظاهر میشود و یکی از خدایان گروه فرمانرواست. در ترکیب میتره – ورونه به یاری خوانده میشود. در سنت هندی نیز گردونهای درخشان و اقامتگاهی زرّین با هزار ستون و هزار در دارد. او در باورهای باستانی این سرزمین خدایی است بسیار کهن و احتمالاً پیش زردشتی، ولی در سنت دینی زردشتی در ردۀ پایینتر از اورمزد قرار میگیرد و آفریده او محسوب میشود تا از آفرینش او پاسداری کند. او خدای پیمان است و پیمانها و نظم و راستی را نگاهبانی میکند. وظیفه مهم او نظارت بر پیمانهاست، حتی پیمان میان اورمزد و اهریمن که پیمان آفرینش است، و همچنین پیمان میان آدمیان مانند پیمان میان زن و مرد یا پیمان میان دو کشور. او با هرکه پیمان را بشکند دشمنی میکند و در این صورت است که به خدای جنگ مبدل میشود. ازاینرو، سپاهیان در ایران باستان پیش از رفتن به جنگ با کشورهای ضدّمهر بر بالای اسبهایشان نیایشهایی به درگاه مهر انجام میدادند، و ریشۀ میترائیسم(کیش مهر) در غرب از همینجاست.
او با پیمانشکنان یا مهر دُروجان دشمنی سرسخت دارد، ولی نسبت به وفاداران خود مهربانترین خداست.
در مهریشت که سرود مخصوص اوست توصیف زیبایی از او میشود. او پیش از خورشید ظاهر میشود و همراهی او با خورشید باعث شده است که بعدها مهر معنی خورشید پیدا کند.
مهر همراه با خورشید از مشرق به مغرب میرود و بر پیمانها نظارت میکند و برای بهتر انجام دادن چنین وظیفهای صفت خدای همیشه بیدار را دارد.
او دارندۀ دشتهای فراخ است و هزار گوش و ده هزار چشم دارد و بازوانی بلند و توانا که میتوانند بهسوی همۀ جهان دراز شوند. او همۀ پهنای هستی و مردمان آن را زیر نظر دارد تاکسی پیمان نشکند. جای او بر بالای کوه البرز است. بر تن زرهی زرّین، بر دوش سپری سیمین و در دست گرزی گران دارد. بر گردونۀ مینوی ستاره نشانی با چهار اسب سفید نامیرا که نعلهای زرّین و سیمین دارند و ساختۀ سپندمینو هستند سوار میشود. در این گردونه نه هزار تیر و هزار نیزه و هزار تبرزین پولادین است. به هنگام حرکت در گردونه، ایزد بهرام پیشاپیش او بهصورت گرازی گام برمیدارد.
او همچنین در داوری انجامین روآنها در پای پل چینوَد همراه با ایزد سروش و ایزد رَشن شرکت دارد و بر قضاوتها نظارت میکند.
مهر نقش بسیار مهمی در آیینهای دینی داشته است. بازماندهای از آنها جشن مهرگان است که در روز مهر(شانزدهمین روز ماه) از ماه مهر برگزار میشده است و در گاهشماری ایران باستان قرینۀ نوروز است و اهمیتی همپای آن دارد و نامیدن شانزدهمین روز ماه به نام مهر، به تعبیری، برای این است که نظارت نیمۀ دوم ماه بر عهده او گذاشته میشود. در سنتها، آیینهای شب چلّه(یلدا) را با آیینهای مربوط به مهر ارتباط میدهند.
در فراسوی اندیشههای هندی و ایرانی، مهر بهصورت خدای مهم رومی بانام «میتراس» درمیآید که احتمالاً پرستش او و آیین مربوط به آن از طریق سپاهیان و ملتزمان دربار و بزرگان در آسیای صغیر و ارمنستان به غرب راه پیداکرده و گسترشیافته است؛ بهگونهای که در قرن اول و دوم میلادی یکی از بزرگترین آیینهای دینی روم بوده است.
مهرپرستی رومی یا میترائیسم شباهتها و تفاوتهای درخور توجهی با پرستش مهر در ایران دارد. از میترائیسم در روم و کشورهای همجوار آن فقط نقش برجستههایی باقیمانده است، ولی در ایران از طریق منتها مهر را میتوان شناخت.
بنا بر نقش برجستههای بهدستآمده در کشورهای غربی، مهر بهصورت کودک از صخره زاده میشود، با دشنهای که روزی با آن گاو نر را میکشد و مشعل آتشی که نماد نوری است که با او به جهان میآید.
این نقش برجستهها گویای نبرد مهر با گاو نر نیز هست. مهر پیش از آنکه او را بکشد باید او را بگیرد. او یکبار موفق میشود گاو نر را که در حال چرا است بگیرد، اما گاو نر خود را از دست او میرهاند و مهر را به دنبال خود میکشد. سرانجام دوباره مهر موفق میشود او را بگیرد و به غار ببرد و بکشد. کشتن گاو به دستور خدایان از آسمان صورت میگیرد و مهر خود به این کار رغبتی ندارد و شاید به همین دلیل است که در نقش برجستهها چهرۀ مهر غمگین است. کشتن گاو را میتوان نموداری از آفرینش تعبیر کرد؛ زیرا مرگ او زندگیبخش است و از تن گاو قربانی شده، زندگی بهصورت غلّه آشکار میشود.