سروده عارف قزوینی در وصف اشوزرتشت
عارف قزوینی شاعر گرانقدر ایران در سده پیش و در دوران قاجاریه به دنیا آمد و از جمله شاعران علاقهمند به فرهنگ ایران به شمار میآید. این شاعر ارجمند و دوستدار ایرانزمین، شعر زیبایی دارد که در وصف اشوزرتشت سروده است.
زرتـشـت
بهنام آنکه در شانش کتاب است
چــراغ راه دیـنــش آفتــاب اســت
مـــهیـــن دســتور دربــار خـدایـی
شــــــرف بخــش نـــژاد آریــــایـی
دوتا گــــردیده چـــرخ پیـر را پشت
پی پـــوزش بـه پیـش نام زرتشـت
بــه زیــر سـایـه نـامــش تــوانـــی
رسـید از نــو بـه دور باســتانــــی
ز هــاتف بشــنود هر کس پیامش
چو عـارف جان کند قربـان نامــش
شـفق چون سر زند هر بامـدادش
پی تـــعظیم خـور، شــادم بیـادش
چومن گردوستداریکشورخویش
ستایــش بایــدت پیـغمبر خویــش
بــه ایمــــانی ره بیــگانــه جویــی
رها کن، تا بــه کی بــی آبـــرویی
به قرن بیـست گـــــر در بنــد آیی
همان به، دیـن بـــهدینان گـــرایی
بهچشم عقل، آندینرا فروغاست
که خود بنیـان کن دیـو دورغ است
چون دین کردارش و گـفتـار و پندار
نـکو شـد بـهـتر از یـک دیــن پــندار
در آتشـــکده دل بر تــــو بــاز است
درآ کاین خانه سـوز و گــداز اسـت
هر آن دل کـه نباشـد شعـلـهافروز
به حال ملک و ملت نیست دلـسوز
در این آتــش اگـــر مامــن گزیــنـی
گلستـان چـون خلیل، ایران ببینی
دراینکشورچوشداینشعلهخاموش
فتـــادی دیگ مــلیت هـم از جوش
تو را این آتش اسباب نجــات است
در این آتش، نهان آب حیـات است
چنان یکسـر سراپای مرا سـوخـت
که باید ســـوختن را از مـن آموخت
اگرچه ازمن بهجزخاکسترینیست
برای گــرمی یک قرن کافی اسـت
چو انــدر خاک خــفتم زود یــا دیـــر
توانیجست ازآنخاکستـر، اکسیر
بـه دنیـا بس همــین یک افتـــخـارم
کــه یـــک ایــــرانـــــی والاتبــــــارم
به خون دل نیم زین زیسـت، شادم
که زردشتـــی بـــود خــون و نـژادم
در دل باز چــــون گـــوش تـــو و راه
بــــود مســـدود، بـاید قصـه کـوتــاه
کنونت نیـست چون گوش شـنفتن
مـرا هـــم گفتـــههـا بـایـد نـهفــتن
بسی اســـرار در دل مانده مسـتور
کـــه بـی تـردید بـایســتی بـرم گور
عرب که سوسمار میخوردی همه عمر
دیدی که چگونه ایران ……….؟
نور به قبرت عارف.
و از شما دوست عزیز هم ممنونم.
بسیار زیبا سپاسگزارم
زمانی تمام ابیاتی که حافظ در وصف زرتشت گفته بود را جمع اوری کردم و طی مقاله ای منتشر اگر آن را یافتم چگونه در اختیارتان قرار دهم ؟؟؟؟
درود.
دوست عزیز لطف کنید و آن رو برای ما ایمیل کنید
ممنونم :
Kazemi.Eni@Gmail.com
Info@Tarikhema.ir
درود بر شما فرزندان راستین ایران زمین…کوشش بسیاری برای یافتن دیوان اشعار عارف قزوینی انجام دادم ولی نتیجه ای نداشت.در صورت امکان این کتاب را در سایت پر بارتان قرار دهید یا برایم میل کنید. با سپاس فراوان.
درود.
متاسفانه دیوان عارف به صورت کامل اصلاً موچود نیست.
تیکه پاره ای از آن بر روی وب است..
مجدد سپاس گزارم بابت پیگیریتان.
واقعا حمله ی این عربهای وحشی ,ایران رو نزدیک هزار سال از پیشرفت دنیا عقب انداخت.
شاید اگر روم ایران رو تسخیر می کرد خیلی خیلی بهتر از این وحشی ها بود!
گل گفتی
درود بر شرفت …..و سپاس از شما با این سایت عالیتون………..
حمله اعراب وحشیانه و احمقانه بود اما اوضاع داخلی ایران هم در اواخر حکومت ساسانی زیاد قابل تمجید نبود
پس اوضاع به هم ریخته ساسانی باعث ورود اعراب بود.
متاسفانه سیر قهقرائی ایران هماز نظر اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و هم از نظر فرهنگی از دستاوردهای هجوم و وجود اعراب بی فرهنگ در ایران بوده است . نمیدانم از چه روست که هنوزو هنوز بزرگان ما در پی پراکندن تخم عربی هم از نظر فرهنگ و زبان و هم از جهات دیگر در ایران هستند.
تا به کی ذلت اختلاط زبان و فرهنگ عربی با زبان و فرهنگ ما باید باشد؟
به امید روزی که به ۲۵۰۰ سال پیش برگردیم ولی با فرهنگ خودمان . چرا از استفاده زبان انگلیسی که سردمدار پیشرفت در دنیاست متنفریم ولی از اعراب بی ریشه استقبال میکنیم ؟
متاسفانه سیر قهقرائی ایران هم از نظر اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و هم از نظر فرهنگی از دستاوردهای هجوم و وجود اعراب بی فرهنگ در ایران بوده است . نمیدانم از چه روست که هنوزو هنوز بزرگان ما در پی پراکندن تخم عربی هم از نظر فرهنگ و زبان و هم از جهات دیگر در ایران هستند.
تا به کی ذلت اختلاط زبان و فرهنگ عربی با زبان و فرهنگ ما باید باشد؟
به امید روزی که به ۲۵۰۰ سال پیش برگردیم ولی با فرهنگ خودمان . چرا از استفاده زبان انگلیسی که سردمدار پیشرفت در دنیاست متنفریم ولی از اعراب بی ریشه استقبال میکنیم ؟
عمر را هر که باشد با من دشمن است از علی عمر گرفته تا حسن عسگری …..
با سپاس فراوان از شما من مدتی قبل بخشی از این شعر را دیدم ولی نمیدانستم متعلق به کیست تا به امروز که کل ان را در سایت شما دیدم واقعا شعر پر محتوایست
درود بر شما :
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
بهشت تنها فریبی بود که بخاطرش دنیایم را جهنم کردم : صادق هدایت: