داستان های عجیب درباره ۱۰ خدای یونان باستان!

۱۰. هرمس

هرمس پسر زئوس و مایا که به او لقب “پیامبر” می دادند. به روش های مختلفی از شخصیت او در نمایشنامه ها، اشعار و افسانه ها استفاده می شد. در داستان ها شخصیت او یک جوان خوشتیپ، ورزشکار ، گاهی بدون ریش و سبیل و گاهی ریشو نشان داده میشد. هرمس اندیشمند بود، فرز و چابک بود و به خاطر حیله گری در بین خدایان معروف بود. از آنجایی که طبق افسانه های یونانی، قادر به جابجایی در سه دنیای بهشت، برزخ و دریا بود ، به عنوان پیامبر در بین خدایان معروف بود. به دلیل ترفندهای حیله گیری که در خلو برای سرگرمی با سایر خدایان انجام میداد، شباهت عجیبی بین او و خدای نورس لوکی وجود دارد. یک نمونه از معجزه های او این است که در کودکی از گهواره خود بیرون پریده، احشام آپولو را دزدیده و دوباره مثل نوزادی بی گناه در گهواره خوابیده است. تعجبی ندارد که هنوز به او لقب خدای تزویر و حیله گری می دهند.

۹.هفائستوس

هفائستوس در فرهنگ عامه یونانی به عنوان خدای آتش شناخته می شد. پیدایش او با توصیف های متناقضی توسط هومر و هسوید نقل شده است. هومر او را پسر فلج زئوس و هرا معرفی می کند در حالی که هسوید در تعریفی جذاب و متفاوت ، او را تنها فرزند هرا میداند. او شل به دنیا آمد و همین باعث شد مادرش او را از کوه المپوس پرتاب کند. وقتی به زمین افتاد به یک هنرمند شگفت انگیز تبدیل شد و دوباره به بهشت بازگردانده شد . براساس افسانه ها او در بهشت برای خدایان و الهه ها ، صنایع دستی حیرت انگیزی می ساخت. همچنین زره های باشکوهی برای خدایان می ساخت که معروف ترین آنها ، زره آشیل در نبرد تروی بود.

۸.آرس

آرس پسر زئوس و هرا نیز خدای جنگ بود. او جنبه های خشونت آمیز جنگ را بیشتر از جنبه های عادلانه منعکس می کرد. او تنها برای نشان دادن توانایی هایش در میدان نبرد حاضر میشد و کمتر برای دفاع از خود و عدالت میجنگید. این رفتار غیر محتاطانه او باعث شد والدینش از او نا امید شوند و چشم امید به خواهرش آتنا داشته باشند. علیرغم اشتیاق او به جنگ، تنها با آسیب کوچکی در نبردها مثل یک ترسو عمل می کرد. او دیوانه وار عاشق آفرودیت بود که با هفائستوس ازدواج کرده بود. عاشقانه های بین او و آفرودیت ، خشم عموم را برانگیخت. خدایان او را قبول نداشتند و مردم هم او را نمی پرستیدند.

۷.کرونوس

کرونوس که در بین تیتان ها محبوب بود، تا قبل از خدای المپیا، خدای حاکم بود. تیتان ها به خاطر بدن های عظیم و نیروی بیش از حدشان معروف بودند و کرونوس زمانی به حاکمیت رسید که در مبارزه با پدرش ، اورانوس به پیروزی رسید. اما وقتی به قدرت رسید، فرزندانش را آزار میداد که مهم ترین آنها زئوس، آفرودیت و پوسیدون بودند. در توهمات خود، او این فرزندانش را بلعید تا مبادا از او پیشی بگیرند. اما مادرش گایا و همسرش ریا، زئوس را نجات دادند.

۶.آپولو

آپولو برادر دوقلوی آرتمیس، با چهره های متعدد بود. پدرش زئوس بود و پیش مادرش لتو در جزیره دلوس به دنیا آمد، تنها پناهگاه برای در امان ماندن از خشم هرا ،زن اول زئوس.. تعجبی هم ندارد! اهالی دلوس به لتو احترام زیادی میگذاشتند چرا که او به آنها قول داده بود آپولو رفاه آنها را تامین کند. آپول چهره های متناقض بسیاری داشت. خدای موسیقی و آرامش بود. کماندار ماهری بود که گاهی تصاویر او با زره نقره ای رنگ دیده می شود. خدای شفا و درمان هم بود ، اما وقتی خشمگین میشد با تیرهای مرگ را هدیه می کرد. او با ارابه چهار اسبی خود، زیمن و آسمان را به لرزه در می آورد و نور و زندگی را هر روز به مردم می بخشید. در دلفی هر سال جشن هایی برای پرستش او برگزار می کردند.

۵.دیونیسوس

دیونیسوس خدای لذت و شراب و خوشگذرانی بود که در بین خدایان و مردم شهرت زیادی داشت. او تنها خدایی بود که مادرش یک فرد عادی به نام سمل بود و پدرش زئوس بود. او را به پناهگاه های کوهستانی بردند چرا که هرا، همسر زئوس، به داستان های عاشقانه همسرش حسادت می کرد. دیونیسوس کم کم فرقه ای از پیروان خود را ساخت که او را در سفرهایش به دور دنیا همراهی می کردند. او نسبت به دیگر خدایان نشست و برخاست و خوشگذرانی بیشتری با پیروان خود داشت. او با قاطعیت عاشق آریانه شد که به طرز بی رحمانه ای توسط تسئوس در جزیره ناکسوس یونان ترک شده بود.

یونانیان جشن های زیادی به یاد او میگرفتند  و میتوان گفت در برخی موارد از زئوس محبوب تر بود.

۴.پرومتئوس

پرومتئوس یکی از محبوب ترین خدایان تیان بود، پدرش لاپتوس هم یک تیتان بود. او به طور هوشمندانه ای در جنگ با المپیان ها همراه شد و در نهایت از زندان با آنها به تاتاروس فرار کرد.

پرومتئوس بر اساس افسانه های یونانی، مسئول خلق انسان از گل بود. بعد از خلق انسان، نگران رفاه آنها شد. وقتی زئوس آتش را از بشر گرفت، پرومتئوس آن را از بهشت دزدید و دوباره به انسان بخشید. زئوس او را به خاطر خیانتش مجازات کرد و او را به سنگ تبدیل کرد و یک عقاب را مامور ساخت تا هر روز جگر او را بخورد . ( جگر او به خاطر جاودانگی خدایان تجدید می شده!) در نهایت توسط هرکول از این طلسم رهایی یافت.

۳.پوسیدون

وقتی زئوس و برادرنش تصمیم گرفتند که هر کسی خدای یک منطقه باشد، پوسیدون قلمرو دریاها را انتخاب کرد. به این ترتیب حاکم دریاها شد و با همسرش آمفیریتیت گروهی از خدایان کوچک مثل تریتون و نریدز را رهبری می کردند. او توسط دریانوردان و مسافران پرستش می شد.

۲.هادس

بعد از پیدایش خدای المپیا، هادس خدای برزخ شد. جایی که تنها مردگان اجازه ورود داشتند. طبیعتا این حاکمیت ناخوشایند در اساطیر یونان چندان برجسته نبود. برخی از یونانی ها او را به عنوان شخصیت مرگ میشناختند و مبالغی ماهیانه به او از ترس پرداخت میکردند.

۱.زئوس

زئوس خدای کل عالم بود. بعد از پیروزی تیتان ها ، زئوس خدای کل آسمان ها و حاکم سایر خدایان شد. زئوس با هرا، ملکه خدایان ازدواج کرد اما چندین رابطه عاشقانه دیگر هم داشت. او پدر خدایان نامیده می شد و تعداد فرزندان او چندان زیاد نبود.