نخستین فرمانروایی ایرانی چگونه پدید آمد؟
بیش از ۳ هزار سال پیش (میان سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۰۰۰ پیش از میلاد) مردمانی که خود را آریایی مینامیدند به فلات ایران کوچ کردند و در جایجای آن پراکنده شدند. دربارهی دو گروه از آنان چیزهای بیشتری میدانیم: یک گروه به نام مادها در شمال غربی ایران (پیرامون همدان امروزی) و گروه دیگر به نام پارسها در سرزمین عیلام کهن (خوزستان امروزی) ساکن شدند. سرانجام مادها با کوشش بسیار توانستند نخستین فرمانروایی ایرانی را در منطقهی خاور نزدیک برپاکنند.
مادها در کار پرورش اسب سرآمد قومهای دیگر بودند. دیاکونوف، باستانشناس روسی، در کتاب تاریخ ماد شواهد گوناگونی در این باره آورده است. نخست این که واژههای مربوط به اسبداری و پرورش اسب که در میان قومهای همسایهی ماد رواج داشت، به زبان ایرانی و مادی بود. برای مثال، یونجه که کاشت آن در میانرودان بسیار تازگی داشت، به نام اسپست به معنی «خوراک اسب» خوانده میشد. از سالنامههای آشوریان برداشت می شود که آنها از مردم ماد به جای خراج فقط اسب میگرفتند. در کنار پرورش اسب، پرورش دامهای دیگر و کاشت گندم و جو به زندگی مادها رونق بخشیده بود و چشم بیگانگان به ویژه آشوریان را به سوی سرزمین ماد گردانیده بود.
سرزمین ماد بارها زیر گامهای سهمگین آشوریان ویران شد و داراییهایش به تاراج رفت. هر بار که لشکریان آشور نزدیک میشدند مردم دهکدهها همراه دامهای خود به کوهها پناهنده میشدند. اما همچنان که دارایی مردمان افزایش یافت و شهرکهایی پدید آمد، پناه بردن به کوهها چارهی کار نبود. از این رو مادها دیوارهایی به گرد شهرکهای خود ساختند و آنها را به دژهای چند دیواره تبدیل کردند. با این همه، سپاهیان آشور با دژکوبهای خود به ویرانی دژهای مادی میپرداختند، دارایی مردم را تاراج میکردند، بسیاری را میکشتند و بخشی را مانند بردگان به سرزمین خود میبردند.
آنچه که زمینه را برای چیرگی آشوریان بر مادها فراهم کرده بود، نداشتن فرماندهی یکپارچه بود. سرانجام در سال ۷۱۵ پیش از میلاد مردی به نام دیااُکو قبیلههای ماد را همپیمان ساخت. هرودوت، تاریخ نگار یونانی، یکپارچگی قوم ماد را این گونه گزارش کرده است:
«مادها در آن زمان در چند دهکده به طور پراکنده میزیستند. دیااُکو (دیوکس) که از مدتها قبل در دهکدهی خود مورد احترام و ستایش بود، با دقت و علاقهای خاص در آن قبیله به اجرای عدالت و دادگستری پرداخت. او به روزگاری چنین رفتار میکرد که در سراسر سرزمین ماد مردم به قانون احترام نمیگذاشتند، در حالیکه دیوکس معتقد بود که حق و عدالت دشمن ظلم و بیعدالتی است. مادهایی که در دهکدهی او میزیستند چون شاهد شیوهی رفتار او بودند وی را به عنوان قاضی از میان خود برگزیدند … ساکنان دهکدههای دیگر نیز دانستند که دیوکس تنها مردی است که از روی عدل و انصاف قضاوت میکند و با آغوش باز به سویش شتافتند.»
هرودوت میگوید سرانجام مادها در جایی گرد هم آمدند و دیااُکو را پادشاه خود برگزیدند و خانهای بزرگ برایش ساختند و گروهی را به نگهبانی از وی گماردند. سپس دیااُکو از مادها خواست شهری واحد برای خود بسازند و کوشش خود را برای آبادی آن به کار گیرند و به دهکدههای قدیم خود توجه نداشته باشند. بنابراین، مادها شهر اکباتان (نزدیک همدان امروزی) را با هفت دیوار حفاظتی ساختند و کاخ دیااُکو را در درونیترین جای شهر برپا کردند. دیااُکو فقط توانست قبیلههای ماد را یکپارچه کند، اما پسرش فرهورتیش (خشثریته) توانست قوم پارس را به زیر فرمان مادها درآورد. فرهورتیش به جنگ آشوریان رفت اما در جنگ کشته شد.
نوهی دیااُکو به نام کیاکسار (هوخشتره) سپاه سازمانیافتهای فراهم آورد و برای نخستین بار سپاهیان آسیایی را به دستههای منظمی مانند نیزهداران، تیراندازان و چابکسواران تقسیم کرد. هنگامی که دریافت ارتش ماد بسیار نیرومند شده است در سال ۶۱۴ پیش از میلاد به همراهی سپاه نبوپلسر پادشاه بابل به سرزمین اصلی آشور در کنارهی بالایی رود دجله لشکر کشید و سپاه آشور را در هم شکست. سرزمین آشور میان مادها و بابلیها تقسیم شد و پسر نبوپلسر به نام نبوکد نصر دوم با یک بانوی مادی به نام آمیتس ازدواج کرد. به این ترتیب نخستین فرمانروایی ایرانی به دست هوخشتره بنیانگذاری شد که تا پیدایش کوروش هخامنشی همچنان رو به گسترش بود.
برای آگاهی بیشتر:
۱ . دیاکونوف. تاریخ ماد. ترجمهی کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹
۲ . هرودوت. تاریخ هرودوت (جلد اول) ترجمهی هادی هدایتی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۳
«خشثریته (فرهورتیش) مهمترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات داد و دولت واحد خود را بنیان نهاد. این موقعیت درخشان بیگمان بر اثر هواداری همهی مردم از جنبشی بود که وی رهبری میکرد.» دیاکونوف