همه چیز در مورد نبرد معروف عین التمر بین ساسانیان و اعراب

پس از شکست ایرانیان در جنگ انبار که به دلیل خیانت سپاه ایران، انجام گرفت. خالد بن ولید فرمانده مسلمانان سپاه خود را به سمت غرب شهر انبار حرکت داد. خالد پیش از خروج از شهر انبار یکی از اقوام خود را به فرماندهی شهر انبار منصوب کرد و سپس به طرف دژ عین التمر حرکت کرد.
فرماندار مهران نام داشت. به گفته برخی از مورخان، مهران یکی از پسران بهرام چوبین بوده است.

در دژ عین التمر علاوه بر ساخلوهای پارسی در قبایل النمر و تغلب و ایاد نیز که نژادی عربی داشتند به فرماندهی عقبه بن ابی عقبه در دژ در خدمت ایرانیان بودند. در اواسط سال ۶۳۳ میلادی که سپاه اسلام به نزدیکی های دژ عین تمر رسید، مهران با آگاهی از این حمله با بزرگان سپاه و عقبه بن ابی عقبه مجلس مشاوره ای تشکیل داد تا درباره چگونگی دفاع از دژ تصمیمات لازم را بگیرند. در آغاز عقبه گفت: “که چنانکه سرور ما خواهان در آغوش کشیدن پیروزی می باشند اجازه بدهند که خود من با لشکر خودم و بی آنکه قشون پارسی وارد کارزار شود با خالد بجنگم و همانطور که می دانید من قبلا تجربه جنگ با اعراب را داشته ام و به روش جنگ با آنان آشنایی کامل دارم.”

مهران که خود نیروی چندانی در اختیاز نداشت و بی درنگ پیشنهاد عقبه را پذیرفت و از طرفی این مسئله به نفع پارسیان بود چرا که سربازان او در جنگ شرکت نمی کردند و در نتیجه آسیبی به آنان نمی رسید. سرانجام کار هنگامی که سپاه مسلمانان تنها چند ساعت با دژ فاصله داشتند سپاه عقبه از دژ بیرون آمده و آماده کارزار شدند و سپاه مهران هم در دژ ماندند.

طولی نکشید که سپاه مسلمانان از راه رسیده و با سپاه عقبه درگیر شدند ولی در همان اوایل جنگ عقبه به دست سربازان خالد اسیر گشت و سپاه وی نیز شکست خورد. هنگامی که خبر شکست عقبه و اسیر شدن وی به مهران رسید مهران که ماندن در دژ را با توجه به قلت نفرات خود، چاره آن دید که از دژ خارج شده و به تیسفون برود. پس بی درنگ فرمان خارج شدن از دژ را به سربازان خود داد. سربازان پارسی نیز بدون اینکه به متحدان خود کمک رسانی کنند از دژ خارج شده و رو به تیسپون نهادند.

سربازان عقبه که شکست یافته بودند تا تاریکی شب با سپاه مسلمانان جنگیدند و در آخر هم به دژ عین التمر بازگشته و حصاری شدند. سپاهیان چهار روز جنگ را از بالای برج و باروی دژ ادامه دادند ولی کم کم آذوقه آنان رو به اتمام شد و چاره کار آن دیدند که به خالد پیشنهاد صلح بدهند. ولی خالد این پیشنهاد را رد کرد و جنگ را ادامه داد.

پس از چند هفته که جنگ بین دو طرف در حال انجام بود و تمام آذوقه دژ تمام شده بود و سربازان مدافع بی آنکه رمقی در تن داشته باشند با مهاجمان بیشمار مسلمانان می جنگیدند تا آنکه مسلمانان توانستند خود را به بالای حصارهای دژ برسانند و در آنجا پایگاه ایجاد کنند و این پایگاه رفته رفته وسعت بیشتری گرفت تا آن که جنگ به کوچه و خیابان ها رسید و دروازه دژ هم رو به مهاجمین باز شد و تمام سپاهیان مسلمانان وارد معرکه شدند و خالد دستور کشتار و غارت دژ را صادر کرد و تمامی مردان دژ کشته و زنان به اسیری گرفته شدند و غنایم بسیاری زیادی نصیب اعراب مسلمان شد.

درباره چگونگی تعداد نفرات طرفین منبع درستی در دست نیست و ما فقط این را می دانیم که سپاه ایران در این جنگ شرکت نکرد و تنها متحدان ایران در این جنگ با مسلمانان جنگیدند.

منبع تاریخ پارسی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ