زمینه آیین بوداى آغازین : آیین بودا و هندوئیسم
آیین بودا و هندوئیسم. گاهى مى گویند بودا هندو بود. اگر مقصود از هندو «پیرو دینى با خاستگاه هندى» باشد، در این صورت روشن است که او هندو بود. اما اگر هندوئیسم را تلفیقى از سنّت هاى گوناگونى بدانیم که همسو با سنّت ودایى ِ برهمنى است دست کم از قرن پنجم میلادى دین بیشتر فرهیختگان هندى بوده است، در این صورت مطمئناً بودا هندو نبود. درحقیقت، آیین بودا یکى از عوامل مؤثر در شکل گیرى این تلفیق هندویى بود. اگر هندوئیسم را مترادف با «آیین برهمن» بدانیم، در این صورت روشن نیست که دقیقاً رابطه بودا با آن چه بود. در طول دوره شکل گیرى آیین بودا دست کم سه منبع اصلى ِ مرجعیت دینى در هند وجود داشت:
۱. طبقه روحانى موروثى برهمنان، که وظیفه حفظ و حراست از متون مقدس سنّت ودایى و بخش زیادى از دانش وابسته به آن را به عهده داشتند;
۲. مرتاضان عریان، که بر اعمال مرتاضانه تأکید مى کردند;
۳. درویشان سیار ِ پوشیده (پرىورجکه) با ریاضتى نه چندان افراطى.
با آنکه عده اى از گروه هاى دوم و سوم پیرو سنّت ودایى بوده اند، پیداست که بسیارى هم نبوده اند. از مرتاضان عریان، ادیان جَین و آجیوَکه پیدا شدند. احتمالا آیین بودا با گروه سوم رابطه تنگ ترى داشته است.
بعضى از محققان معتقدند که سنّت هاى نابرهمنى برخاسته از باورهاى بومى هندى، از تمدن دره سِند (حدود ۲۰۰۰ قم) سرچشمه مى گیرند، یعنى پیش از ورود اقوامى که به زبان هاى هند و اروپایى سخن مى گفتند و خاستگاه هاى سنّت ودایى را با خود به هند آوردند. به احتمال قوى عناصر بومى و عناصر مهاجر از زمان هاى دور تا پیش از قرن پنجم قم به شکلى جدایى ناپذیر با هم آمیخته بودند.
آیین بودا به محض آشنایى با هر سه گرایش معاصر، به وضوح زیر تأثیر آنها قرار گرفت. سنّت ودایى مطمئناً مهم بود، اما هنوز کاملا شکل نگرفته بود. تاریخ آثار معنوى کهن ِ سنّتى را که در اوپه نیشدها جاى گرفته، به سادگى نمى توان تعیین کرد. احتمالا کهن ترین اوپه نیشدها ماقبل بودایى اند; شاید مابقى آنها با آیین بوداى آغازین معاصر باشند، اما احتمالا اکثریت یا کمابیش چهارده اوپه نیشد اصلى مابعد بودایى اند و احتمالا از آیین بودا تأثیر پذیرفته اند. ]۱۰۱: ۲۸ ـ ۴۲; ۳۹:۳۲ ـ ۵۵[.
سه گوهر
بودا. اعتبار گزارش هایى که از زندگانى بودا در اختیار داریم موضوع بحثى بسیار محققانه است. منابعى را که در اختیار داریم نمى توان با اطمینان ارائه کرد، چون دور بودن از زمان بودا اعتبار آنها را کم مى کند. این بدان معنا نیست که چیزى ندانیم. سرگذشت زندگانى بودا بنابر سنت که عمدتاً به طور مشترک در میان همه بوداییان از نسلى به نسل دیگر سینه به سینه نقل شده، کمابیش کامل است. مى توانیم تا حدى مطمئن باشیم که این سرگذشت شامل اطلاعاتى بسیار دقیق و به نوعى تاریخى است. همچنین کاملا اطمینان داریم که حاوى شرح و افزوده هاى بعدى است. اما چیزى که اغلب نمى دانیم این است که کدام اصل است و کدام افزوده.
بوداى آینده در طایفه گوتَمه در نزدیکى بنارس به گروه کوچکى از شاگردان اعلام کرد و باقى عمرش را به آموزش معنوى به عموم مردم و گروهى از شاگردان که در حال گسترش بودند گذراند. به هنگام مرگش در هشتاد و یک سالگى پیروانش به انجمنى سازمان یافته تبدیل شده بودند. بیش از این با اطمینان کامل چیزى نمى توان گفت. با این حال نباید از یاد بُرد که افسانه بودایى که این همه مدت الهام بخش و برانگیزاننده این همه مردم بوده، بى اندازه مهم است.