ک بود. او برخلاف نام اسلامیش، یک مسیحی ارمنی بود و به عنوان پسرخوانده، در دربار اکبر تربیت یافته بود. پدرش میرزا اسکندر، بازرگانی از حلب بود که در هند مقیم شده بود[۳۶].
به واسطۀ موقوفه ای که این مرد خیّر در اختیار میسیون یسوعی گذاشت، کشیش پرتغالی، پدر آنتونیو دِ آندراده Antonio de Andrade توانست در سال ۱۶۲۴ م /۱۰۳۳ه سفری اکتشافی به تبت داشته باشد و در تساپارانگ Tsaparang در غربیترین ناحیه کشور که فاصلۀ زیادی تا لهاسا داشت اقامت کند. برشمردن ماجراهای میسیون های کاتولیک در این منطقه می تواند صفحات زیادی را به خود اختصاص دهد، ولی این مورد را قبلاً دیگران بخوبی بیان داشته اند[۳۷]. البته توجه ما، بر دنبال کردن ردپای مسیحیان نستوری و ارمنی معطوف است، نه کاتولیکهای اروپایی. بهتر بود که از خود ارمنیان در این باره میشنیدیم اما با نبود مدارک ارمنی، از خلال نامه ها و گزارش های میسیونرهای اروپایی، می توان اطلاعات پراکنده، ولی ارزشمندی را به دست آورد.
اولین اشارهای که از حضور ارمنیان در لهاسا حکایت می کند، نسخه ای ازگذرنامهای تبتی است که در پایتخت برای یک بازرگان ارمنی صادر شده است. این سند که تاریخی معادل سال ۱۶۸۸ م / ۱۰۹۹ ه را بر خود دارد، مراعات حال افراد کاروان «سفیدسران»mGo dkar، را که همراه دارندۀ گذرنامه به هندوستان سفر میکردند، تضمین میکند. «سفیدسران» واژهای بود که برای نامیدن مسلمانان و ارمنیان به طور یکسان به کار می رفت[۳۸].
مهمترین بخش مدارک ما که ناچیز هم هست، از گزارش های میسیون های یسوعی و کاپوچین در لهاسا، در نیمۀ اول سدۀ هیجدهم میلادی / دوازدهم هجری به دست می آید. راهبان کاپوچین در سه برهه (۱۷۰۷-۱۷۱۱م /۱۱۱۹- ۱۱۲۳ه؛۱۷۱۶ -۱۷۳۳م /۱۱۲۸-۱۱۴۶ه؛۱۷۴۱ -۱۷۴۵م /۱۱۵۴-۱۱۵۸ه) در لهاسا اقامت داشتند. پدران یسوعی تنها یک نمایندۀ ایتالیایی داشتند بهنام ایپولیتو دزیدری Ippolito Desideri که فعالیتش با درآمد موقوفۀ میرزا که حدود یک سده پیش دراختیار آندراده گذاشته بود، تأمین می شد. دزیدری در سال۱۷۱۶ م /۱۱۲۸ه، پیش از آنکه کاپوچین ها که از مشکلات مادی دیرینه رنج می بردند، مأموریت پرتلاش خود را از سرگیرند به تبت رسید، ولی در سال۱۷۲۱ م /۱۱۳۳ه مجبور شد تبت را ترک کند، زیرا پاپ تبت را منطقۀ تبشیری کاپوچین ها اعلان کرده بود[۳۹].
دزیدری در راه بازگشت به هند، در گذر از هیمالیای یخ بسته، گرفتار سردرد، تب و سینه درد شد. این بیماری فرصتی به او داد تا در شرح مسافرت خود به تبت، یکی ازمعدود گزارشهای ارزشمند خود دربارۀ ارمنیان را بنویسد. گزارش او حاکیاست که یک بازرگان سالخوردۀ ارمنی که از همان گذرگاه قصد لهاسا را داشت، در موقعیت نامساعد آن ارتفاع گرفتار مرگ شد[۴۰]. در جای دیگر از کاروان های ارمنیان و بازرگانانی از هندوستان، کشمیر و نپال که برای تجارت به تبت میرفتند سخن می گوید و در میان کالاهای تجاری آنان، فقط به دم سفید گاو نر وحشی که قیمت خریدش کم و ارزش فروشش زیاد بود اشاره می کند[۴۱]. او از زمان اقامت خود در تبت می دانست که این کاروان ها همه به سوی لهاسا روان هستند که شهری مهم در تجارت کالاهای هند، چین و سیبری بود. می گوید: «شهر لهاسا… جمعیت زیادی دارد شامل بومیان این کشور و تعداد بسیاری خارجی از اقوام مختلف، از جمله تاتار، چینی، مسکوی، ارمنی، کشمیری، هندوستانی و نپالی که به کار تجارت می پردازند»[۴۲].
برخلاف گزارش های کاپوچین ها، دزیدری از هیچ یک از ارمنیان نام نمی برد و فقط اشاره خاص دارد به یک «بازرگان بسیار ثروتمند ارمنی»[۴۳] که بدون شک همان خواجه داویت متنفّذ است که در سفر سال۱۷۰۷ م /۱۱۱۹ه راهبان کاپوچین، از آنان استقبال کرد و اقامتگاهی در اختیارشان گذارد. در یکی از اسناد این راهبان از او چنین یاد میشود: «خواجه داودKodgia Daud، بازرگان بسیار ثروتمند ارمنی» که تعصب مسیحی و تسلط او به زبان تبتی قابل ستایش است. از این اشارۀ گذرا درمییابیم که او بیش از سی سال در آنجا تجارت می کرد[۴۴]. اینگونه استنباط می گردد که کاپوچین ها توصیه نامه هایی را از ارمنیان ساکن پاتنا در هند برای جامعۀ ارمنی لهاسا آورده بودند[۴۵]. کاپوچین ها ساکنان ارمنی شهر را اینگونه ذکر کرده اند: «خواجه داودKogia Daud، خواجه آروتیون Kogia Arotion، خواجه مکرتومKogia Macretom، خواجه نیکوکوسKogia Nicocos، خواجه زاکارا Kogia Zakara و دیگر بازرگانان ارمنی، همراه با بردگانشان که همه مسیحی بودند»[۴۶]. کوجا Kogia همان کلمۀ فارسی خواجه (به معنی آقا – ارباب) می باشد که بازرگانان بزرگ ارمنی از آن استفاده کردهاند و نام هایشان را می توان به صورت زیر بازسازی کرد: داویت (داود)، هاروتیون (پاسکال)، نیکوقوس (نیکولاس) زکریا و مکرتیچ Mekertich (تعمید دهنده) برای نام شناخته نشده مکرتوم[۴۷].
بدین ترتیب، ارمنیان به کاپوچین ها بسیار کمک میکردند، به یاری آنان کاپوچین ها برای مراسم مذهبی خود ش