کوروش بزرگ در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی

ابوریحان بیرونی، کوروش در نوشته‌های اهالی مغرب را با کیخسرو تطبیق داده است. در جاهای دیگر به نقل از روایات مسیحیان کوروش را عامل بهمن خوانده و در یکی از جداول که بر اساس دیگر منابع تدوین کرده است، کوروش و اسکندر در جدول پادشاهان بابل و کلده آمده‌اند. گویا ریشه چنین پندارهایی به دلیل آن است که نام پادشاهانی که لقب پادشاه بابل و کلده را داشتند آمده است و قطعا حوزه قلمروی برخی از آنها فراتر از بابل هم بوده چرا که نام اسکندر هم در این جدول آمده است. اینکه کوروش در نوشته‌های اهالی مغرب با کیخسرو تطبیق داده شده است از تحلیل‌های خود ابوریحان بیرونی است ولی موضوع کوروش عامل بهمن را صرفا از منابع مسیحی نقل قول کرده است.

 

یکی از منابع بسیار با اهمیت تاریخ و فرهنگ ایران و جهان کتاب آثارالباقیه اثر ابوریحان بیرونی است. ابوریحان در این کتاب گردآوری‌های خود از منابع اقوام و ملل گوناگون را به رشته تحریر در آورده است.

ویژگی مثبت نوشته‌های ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه این است که اکثرا اشاره به منابع گفته‌هایش کرده است. هرچند دقت مقالات علمی پژوهی زمان حال را ندارد ولی حداقل در بسیاری از مواقع متوجه می‌شویم که روایات ریشه در کجا دارد. این دقت در منابع کهن جهان کمتر دیده شده است و باعث شده که آثارالباقیه کتابی باشد که ارزش تاریخ پژوهانه قابل توجهی دارد.

باید پذیرفت که اشاره به کوروش بزرگ و پادشاهان هخامنشی در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، دقیق تر از دیگر منابع پس از اسلام است. البته در آثارالباقیه هم تفاوت‌هایی در نقل‌قول‌های مختلف دیده می‌شود نه فقط درباره پادشاهان ایران بلکه درباره پادشاهان دیگر ملل مانند مقدونی‌ها و یونانیان هم این تفاوت‌ها در روایات اقوام گوناگون دیده می‌شود.

با این حال اخیرا عده‌ای در ایران نوشته‌های آثارالباقیه درباره کوروش بزرگ را تحریف کرده‌اند، به طوری که بدون توجه به ساختار آثارالباقیه موارد دلخواه را به خوانندگان القا می‌کنند.

نام کوروش در چند جای آثارالباقیه به چشم می‌خورد. در برخی از آنها صرفا روایتی از منابع دیگر نقل شده و حتی جدولی بر اساس آن منابع تدوین شده است ولی در برخی دیگر ابوریحان بیرونی روایات را تحلیل می‌کند و حتی این پژوهشگر کوروش در اقوال اهالی مغرب را با کیخسرو تطبیق می‌دهد.

.

کوروش و اسکندر پادشاهان کلده

در یکی از جداول آثارالباقیه کوروش و اسکندر در جدول ملوک کلده آمده‌اند. ابوریحان بیرونی در آغاز فصل مروبط به این جداول اذعان کرده است که جداول را عینا از منابع دیگر نقل کرده است و از تفاوت این منابع با منابع مسیحی و یهودی گفته است.

گویا ریشه چنین پندارهایی به دلیل آن است که نام پادشاهانی که لقب پادشاه بابل و کلده را داشتند آمده است و قطعا حوزه قلمروی برخی از آنها فراتر از بابل هم بوده چرا که نام اسکندر هم در این جدول آمده است.

ابوریحان پیش از جداول درباره منابع می‌نویسد:

در برخی از کتب جداولی دیدم که مدت پادشاهی آثور را که اهل موصل باشند و مدت سلطنت ملوک قبط را که در مصر بودند و همچنین مدت پادشاهی ملوک بطالسه را که مفر آن بطلمیوس است … و نیز تواریخ ملوک روم را که پس از بطالسه بودند ذکر کرده بودند… و من آن جدول ها را به عینه در این فصل نقل کردم… (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۲۵).

ابوریحان اشاره می‌کند که تفاوت‌هایی با منابع مسیحی و یهودی دارد:

در آن کتب از مولد ابراهیم تا اسکندر دو هزار و نود و شش سال بود که از آنچه یهود و نصاری و اصحاب قرانات می‌گویند بیشتر است (همان).

ابوریحان در مبحث مربوط به آثور و پیش از جدول مربوط به پادشاهان بابل نوشته است:

جدول این دسته از پادشاهان که پیش از ملوک آثور بودند بنا به عقیده یک دسته از مورخین به قرار زیر است (همان: ص ۱۲۸).

سپس نام پادشاهان بابل را می‌آورد و در صفحات بعدی در حدولی با عنوان «جدول ملوک کلده» نام کورش را می‌آورد. پیش از آنها ابوریحان می نویسد:

من تاریخ پادشاهان بابل را از آغاز شاهی بختنصر اول تا به مرگ اسگندر بنا که تاریخ ایشان تمام شده و نوبت به بطالسه رسید آوردم و مدت هر یک از ایشان را در این جدول تصحیح کردم هر چند که نتوانستم نام‌های ملوک را از راه سماع تصحیح کنم و فقط هیئات حروف نام‌های ایشان را در این جدول نقل نمودم … (همان: ص ۱۲۹).

آشکار است که اصل موضوع از منابع دیگر است که ابوریحان گردآوری کرده است. البته قطعا منابع مهم و قابل تاملی هستند.

طبیعی است که بابلیان چه پادشاهان هخامنشی و چه اسکندر را پادشاه بابل می‌دانستند. بابل یکی از مراکز اصلی شاهنشاهی هخامنشی بوده است.

.

به نقل از منابع مسیحی: کوروش عامل بهمن

در جای دیگری از آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی روایات مسیحیان را نقل می‌کند و این موضوع را در بحث «نسخ تورات» آورده است.

ابوریحان می‌نویسد:

نسخه‌ای که نزد نصاری می‌باشد تورات سبعین نام دارد و شرح این قصه آنست که:

«چون بخت‌نصر به بیت المقدس دست یافت و آنجا را خراب کرد طایفه‌ای از یهود جلای وطن کردند و به پادشاه مصر پناهنده شدند و در کنف او اقامت جستند…. بیت المقدس را کورش که عامل بهمن بر بابل بود ساخته بود و عمارت شام را به حال نخستین بر گردانیده بود… پس بنی اسرائیل به قصد خروج از مصر با جمعی از مقربان ملک که شاه به بدرقه یهودیان فرستاده بود پیروز شدند و بطلمیوس گفت که مرا به شما نیازی است… و آن این است که یک نسخه از کتابتان تورات به من بخشید…»

… و این همان نسخه است که نزد نصاری است و این نسخه به گفته ایشان تبدیل و تحریف نیافته… یهود این حکایت را باور نمی‌دارد و می‌گویند در نقل تورات مکره و مجبور بودیم… (بیرونی، ۱۳۸۹: صص ۲۹ – ۳۰).

در اینجا به دلیل طولانی نشدن متن، فقط پاره‌هایی از آثارالباقیه را آوردیم که امیدواریم خوانندگان خود به اصل کتاب مراجعه کنند و متن کامل را بخوانند. می‌بینیم که ابوریحان دارد درباره یکی از نسخ تورات که نزد نصاری می‌باشد و تورات سبعین سخن می‌گوید و روایت مسیحیان درباره چگونگی نگارش آن را ذکر می‌کند. در آخر هم نوشته است که یهودیان حکایت را باور ندارند. از متن اینچنین برداشت می‌شود «کورش عامل بهمن بوده» هم در همان روایات مسیحی آمده است. از این اشاره مهم می‌فهمیم اینکه کوروش عامل بهمن اردشیر بوده و در برخی از منابع دیگر پس از اسلام مانند طبری هم آمده احتمالا ریشه در روایات مسیحی دارد.

.

ابوریحان، کوروش در منابع اهالی مغرب را با کیخسرو تطبیق داده است

اما نکته بسیار مهمی در آثارالباقیه وجود دارد و آنکه در جدولی کوروش به عنوان شاه ایران یاد شده است و ابوریحان بیرونی او را معادل کیخسرو دانسته است. نکته مهم همین جاست که در جدولی که کوروش پادشاه ایران خوانده شده به شباهت او با کیخسرو اشاره شده است. ابوریجان بیرونی نام‌هایی که در کتب اهل مغرب (شمال افریقا) آمده است را با پادشاهانی که در داستان‌های ایرانی آمده، تطبیق داده است.

ابوریحان پیش از آوردن این حدول می‌نویسد:

در کتاب‌های سیر و اخبار که از روی کتب اهل مغرب [شمال افریقا] نقل شده، ملوک ایران و بابل را نام برده‌اند و از فریدون که نزد آنان «یافول» نام دارد شروع کرده اند تا دارا… (بیرونی، ۱۳۸۶: ص ۱۵۱).

بیرونی در ادامه می‌گوید:

ولی با آنچه ما می‌دانیم از حیث عدد ملوک و نام‌های ایشان و مدت پادشاهی و اخبار دیگر احوال ایشان اختلاف دارد (همان).

اما در آخر به دلیل احترام به خوانندگان این روایت هم نقل می‌کند و قبل آن می‌گوید:

اگر ما این اقوال مذکور را در اینجا برای خوانندگان نقل نکنیم اولا متاع خود را به سنگ تمام نفروخته‌ایم و ثانیاً در دل‌های خوانندگان تولید نگرانی کرده‌ایم و ما این اقوال را در جدولی جداگانه قرار می‌دهیم تا آنکه آراء و اقاویل بهم مخلوط نشود (همان).

جالب آنکه همین جدولی که ابوریحان بیرونی چنین مواردی را درباره آن گفته است و در نهایت آن را آورده است تا متاع خود را به سنگ تمام بفروشد، با توجه به آثار باستانی، کتیبه‌های هخامنشی، سکه‌های باقی مانده و هماهنگی آنها با دیگر منابع تاریخی که امروز در دسترس ما قرار دارد، متوجه می‌شویم که یکی از دقیق‌ترین جدول‌های آن کتاب درباره ترتیب پادشاهان است.

یکی از جالب ترین جدول ها از نظر ترتیب پادشاهان هخامنشی در آثارالباقیه بیرونی

گرچه ابوریحان به تعداد پادشاهان، ترتیب، نام‌ها و از این دست موارد تردید داشته است اما به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است. به طوری که در جایی می‌نویسد: «اخشویوش بن دارا که خسرو اول باشد» که بدون تردید منظور همان خشایارشای بزرگ است اما جالب آنکه برای خشایارشای دوم از نام اخشویوش استفاده نمی‌کند بلکه از نام خسرو دوم بهره می‌برد.

همانطور که در جدول هم مشخص است بیرونی نوشته است:

کورش که کیخسرو است… (بیرونی، ۱۳۸۹: ص ۱۵۲).

پیش از این به نقل قول هایی که ابوریحان از منابع دیگر کرده بود اشاره کردیم اما در بحث کوروش و کیخسرو موضوع متفاوت است. پیش از جدول این بخش که از روی گفته‌های اهالی مغرب (شمال افریقا) ذکر شده ابوریحان نوشته است: «[اهالی مغرب] از فریدون که نزد آنان یافول نام دارد شروع کرده اند» (همان: ص ۱۵۱).

سپس در جدول می‌نویسد: «یافول که فریدون است» (همان: ص ۱۵۱). پس مشخص می‌شود نکته «که فریدون است» تحلیل ابوریحان بیرونی است نه آنکه در اقوال اهالی مغرب آمده باشد. در ادامه می‌نویسد: «کورش که کیخسرو است» (همان: ص ۱۵۲) باز هم معلوم می‌شود که یکسانی کوروش و کیخسرو تحلیل ابوریحان است نه آنکه اهالی مغرب آورده باشند و ابوریحان بیرونی تشخیص داده روایات کورشی که در اقوال اهالی مغرب آمده به کیخسرو نزدیک است. ما امروز می‌دانیم که روایات کیخسرو در شاهنامه چقدر به روایاتی که درباره کوروش در منابع باستانی آمده نزدیک است.

به طور کلی کیخسرو در داستان‌های ایرانی آمیختگی و شباهت زیادی به کوروش بزرگ دارد که شاهنامه‌شناسانی مانند جلال خالقی مطلق هم این موضوع را تایید کرده‌اند .

با سپاس از کوروش شهرکی

یاری‌نامه‌ها و بن‌مایه‌ها:

– خالقیان، مجید (۱۵ آبان ۱۳۹۹). «کوروش بزرگ در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی». پایگاه خردگان.

– بیرونی، ابوریحان (۱۳۸۹). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.

منبع خردگان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
2 نظرات
  1. آرش کازرونی می گوید

    کوروش بزرگ ابر مرد تاریخ ایران و جهان.درود بر همه بزرگان ایرانزمین از جمله ابوریحان بیرونی

    1. ناشناس می گوید

      🤣🤣 جدی میگی

ارسال یک پاسخ