در مقالهای که به تازگی بیبیسی ورلد منتشر کرده با استناد به شواهد و مدارک باستانشناسی استدلال میکند که «زن شگفتانگیز» که ابرقهرمانی معاصر است، ریشه در افسانههای
یونان باستان دارد که آن افسانهها خودشان برگفته از زندگی زنان جنگجوی واقعی بودند که به
ایران باستان پیوند خوردهاند.
«حقیقت را میبینی؟» [یکی از دیالوگهای معروف زن شگفتانگیز]در فیلم «زن شگفت انگیز ۱۹۸۴» و دومین اثر ابرقهرمانی به کارگردانی پتی جنکینز و محصول سال ۲۰۲۰، حقیقت مفهومی محوری است. حقیقتجویی در ما انگیزه ایجاد میکند تا درباره حافظه تاریخی و فرهنگی پرسشوجو کنیم و در این مورد حقیقت مربوط است به کشف خاستگاه اصلی داستان زن شگفتانگیز.
داستان فیلم سینمایی «زن شگفتانگیز» [نخستین فیلم سینمایی زن شگفتانگیز به کارگردانی پتی جنکینز که در سال ۲۰۱۷ ساخته شد]در اروپا و در زمان جنگ جهانی اول رخ میدهد و درباره آسیبهای استفاده از جنگافزارها بر جسم و جان بشریت است؛ دومین سینمایی ۷۰ سال بعد را در واشنگتن دیسی در آمریکا به تصور کشیده است. هر دو در آغاز فیلم سکانسهایی را به نمایش میگذارند که به صورت خلاصهوار و از طریق تکنیک فلشبک (بازگشت به گذشته) به ما میگویند شخصیت دایانا در جزیره تمیسکیرا متولد شده و در کنار زنان جنگجوی کهنهکار برای دریافت سهمیه المپیک رقابت میکند.
این صحنهها بسیار فشرده و کوتاه هستند و اشارهای به پیشینه آمازونیِ دایانا نمیکنند. مخاطبان معاصر احتمالاً خودِ شخصیت زن شگفتانگیز را بیشتر از داستانهایی که این شخصیت از آنها الهام گرفته میشناسند؛ درست همانطور که گل گدوت در فیلمهای جنکینز، یا لیندا کارتر بازیگر آمریکایی سریالهای تلویزیونی زن شگفتانگیز در دهه ۷۰ یا شخصیت داستانهای کمیک که نخستینبار در سال ۱۹۴۱ در آمریکا پدیدار شد را به خوبی میشناسند.
در حقیقت، آمازونیهای اسطورههای یونان باستان و زنان جنگجوی واقعی که به شکلگیری شخصیت مدرن و نمادین زن شگفتانگیز انجامیده است، ممکن است در سرزمین باستانی پرشیا یا ایران امروزی ریشه داشته باشد.
آدرین میِر، استاد دانشگاه استنفورد و نویسنده کتاب «آمازونیها: زندگی و افسانه زنان جنگجو در سراسر دنیای باستان» میگوید: «داستان زنان آمازونی یا شبه-آمازونی همیشه مطرح بوده است؛ برخی اوقات این داستانها در لایههای زیرین مطرح بودهاند و برخی اوقات، مانند امروز، به فرهنگ عامه راه پیدا کردهاند.»
«دیگر امکان ندارد بتوان واقعیتی که در پسِ افسانههای مربوط به آمازونیها وجود دارد را انکار کرد.»
نخستینبار اسطورههای یونانی بودند که به نژادی از زنان جنگجو اشاره کردند، اما کاوشهای باستانشناسی در مناطق شمال و شرق دریای سیاه نشان داده که زنانی مانند زنان آمازونی در واقعیت وجود داشتهاند. در دسامبر سال ۲۰۱۹ گورهای متعلق به ۴ زن جنگجو از قرن چهارم پیشازمیلاد در محل سکونت
سرمتها در روستای دِویتسا که اکنون
روسیه غربی (اروپایی) شناخته میشود، پیدا شد. سرمتها مردمی با پیشینه ایرانی بودند که هم زنان و هم مردانشان در سوارکاری و جنگ مهارت داشتند.
کاوشهای باستانشناسی که در درون مرزهای مدرن ایران انجام شده بر وجود زنان جنگجو تأکید میکند. در شهر
تبریز ۱۰۹ گور ِ متعلق به جنگجویان کشف شده است. علیرضا هژبری-نوبری، باستانشناس، در سال ۲۰۰۴ در مصاحبهای تأیید کرد که دیاِناِی یکی از این جنگجویان متعلق به یک زن بوده است. قرار بود که آزمایش دیاِناِی بروی سایر گورها نیز انجام شود و تاکنون ۳۸ گور دستنخورده باقی مانده است. میِر در مصاحبهای که در آگوست ۲۰۲۰ در این زمینه انجام داد گفت عملیات آزمایش دیاِناِن فعلاً به دلیل فقدان منابع مالی در ایران متوقف شده است.
نبردهای باشکوه یونانیان و ایرانیان باستان آنقدر با جزئیات در افسانهها، تاریخ و هنر یونان مستندنگاری شده که مورخان
ایران باستان برای رمزگشایی از تاریخ منطقه به تفاسیر یونانیان از منطقه اتکا میکردند. کارشناسان تصاویر زنانی را در حال نبرد با مردان یونانی بروی گلدانها و سایر اقلام سرامیکی کشف کردهاند که در این تصاویر زنان لباسهایی به سبک زنان ایرانی بر تن دارند: رداهای شنلمانند، شلوارهای مخصوص، کفشهای پارسی.
تا ۴۷۰ پیشازمیلاد یونانیها دیگر بازنماییهای زنان پارسی بروی اقلام و اشیاء را با نام آمازونیها میشناختند و درواقع دشمنان واقعیشان را به افسانههای مردمی تبدیل کرده بودند. حتی واژه «آمازون» که به معنی «جنگجو» است احتمالاً ریشه در زبان ایرانیها دارد.
برطبق نوشتههای هرودوت، تاریخنگار یونانی قرن پنجم که معمولاً به عنوان اولین مورخ جهان شناخته میشود، آمازونیها قبیلهای تمامزنانه بودند که در
ترکیه امروزی زندگی میکردند. آنها امپراتوری پارسیان را غارت کردند و با قبایل همسایه آمیزش کردند و فقط فرزندان دختر را نگه داشتند تا نسل دیگری از جنگجویان را پرورش دهند. آنها احتمالاً در نبرد ترمودون توسط یونانیان مغلوب شدند. یونانیان آنها را به درون دریا تاراندند و آنها نهایتاً وارد منطقه سکاستان در نزدیکی دریای سیاه شدند. آمازونیها و
سکاها که قرار بود با هم نبرد کنند به هم میپیوندند و فرزندان آنها سرمتها را تشکیل میدهند. هر دو قبیله سکاها و سرمتها به ایران مدرن پیوند خورده است.
زنان شگفتانگیز واقعی
اما زنان جنگجوی واقعی فراتر از اقوام سکا و سرمت وجود داشتند. میر که در فیسبوک صفحهای با عنوان آمازونیهای مدرن و باستان دارد تا علاقهمندان به این حوزه را گردهم جمع کند، میگوید: «در کنار یونانیان بسیاری از فرهنگهای باستانی دیگر داستانهای شگفتانگیزی درباره زنان جنگجو گفتهاند. این داستانها را در ایران،
مصر،
روم، آسیای مرکزی، قفقاز، مغولستان،
هند و
چین میشنویم.»
و تاریخ نیز مثالهای بیشماری درباره جنگجویان واقعی زن مانند کینانه، خواهر ناتنیِ اسکندر مقدونی که از سنت زنان جنگجو برخاسته و درست مانند برادرش تعالیم نظامی دیده بود، نقل میکند. ارتشبد پانتهآ،
فرمانده زن ایرانی در دوران حکومت
کوروش کبیر یکی از نقشهای کلیدی را در برقراری نظم و قانون بعد از فتح
بابل توسط کوروش داشت.
زنوبیا، ملکه
عرب از اپراتوری پالمیرا در
سوریه، علیه روم شورش کرد و یکسوم شرقی امپرتوری رم را به تصرف خود درآورد. ژانداراک، معروفترین جنگجوی زن در تاریخ اروپا الهامبخش زنان دیگر شد: ایزابلا ملکه خاندان کاستیل از
اسپانیا و نوه مری تئودور از انگلستان که به نوبه خودش یک جنگجو بود در قفسه کتابهایش شرح زندگی ژاندارک را نگهداری میکرد.
در ادبیات و فرهنگ باستان و مدرن، شخصیتهای زنان جنگجو در داستانهای پریان و مردمی دیده میشوند؛ از آنجمله شخصیت مولان در فرهنگ مردمی چین و شخصیتهای زنان جنگجو در شاهنامه، کتاب شاعر بزرگ پارسی،
فردوسی است.
زن جنگنجوی مدرن سپس وارد فرهنگ پاپ میشود و در شکلهای متفاوت مانند شخصیت فیلم انتقامجویان و امثالهم ظاهر میشود. در آمریکا، کتاب کمیک شخصیت زن شگفتانگیز برگفته از داستان زنان جنگجوی آمازونی است که به شاخصترین ابرقهرمان زنانه و بزرگترین فمنیست تخیلی قرن تبدیل میشود.
این شخصیت که توسط روانشناسی به نام ویلیام مولتن مارستون خلق شد، اولین بار در هشتمین شماره اَل استار کمیک در سال ۱۹۴۱ ظاهر شد. اولین کمیک مستقل زن شگفتانگیز یک سال بعد با این عبارات منتشر شد: «بالاخره در جهانی که به واسطه جنگها و نفرت مردان چندپاره شده است، زنی پدید میآید که مشکلات و موفقیتهای مردان برایش فقط یک بازی بچهگانه است – زنی که هویتش برای هیچکس شناخته شده نیست و موفقیتهای پرشورش که به سرعت در حرکت است، بسیار چشمگیرند! او صدها برابر از بهترین ورزشکاران و قویترین کشتیگیران مرد ما قویتر است و به نظر میرسد برای درست کردن خطاها و گرفتن انتقام بیعدالتیها آمده است!»
دایانا یک شاهزاده آمازونی متولدشده در جزیره تمیسکیرا است و مشخص میشود که مادرش هیپولیت او را از گل درست کرده و به کمک خدایان به او روح بخشیده و در جامعهای اتوپیایی که از هر مردی خالی است، بزرگ شده است.
درواقع مارستون که مطالعات خوبی در زمینه اسطورههای یونانی داشت داستانی را با تلفیق تاریخ باستان و افسانه زنان جنگجو و ایدئولوژی فمنیست خلق کرده بود.
مارستون در توضیح اهدافش در تولید این روایت توضیح داده بود که این داستان هم برای دختران و هم برای پسران است و «زن شگفتانگیز یک پروپاگاندای روانشناسانه برای نوع جدیدی از زنان است که من باور دارم باید بر جهان حکومت کنند.»
یک نماد جهانی؟
زن شگفتانگیز اولین بار زمانی ظاهر شد که حمله به بندر پِرل آمریکاییها را وارد جنگ جهانی دوم کرد. زنان زیادی بعد از این نبرد برای شرکت در جنگ ثبت نام کردند: در حدود ۳۵۰۰۰۰ زن تا پایان جنگ در آن حضور داشتند. آنها وارد کارخانهها و ادارات شدند و در ساختمانسازی تخصص پیدا کردند. شغلهایی که پیشازاین برای مردان محفوظ نگه داشته و روی آوردن به آنها انحراف از زنانگی تلقی میشد.
زنان نهتنها اجازه کار کردن پیدا کردند بلکه تصاویر و تبلیغات معروفی مانند «رزی پرچکن» آنها را متقاعد کرد که وارد کارخانهها شوند. خلق این شخصیت فمنیستی درست در زمانی حیاتی در تاریخ زنان آمریکایی رخ داد. لیندا کارتر در کتاب لِس دنیل با عنوان «زن شگفتانگیز: تاریخ کامل» به این موضوع اشاره کرده است: «وقتی جنگ تمام شد بسیاری از مردان به شغلهایشان بازگشتند و بیشتر زنان هم به خانهها برگشتند. اما در قلبشان تمایل به بازگشت به روزهای گذشته نبود. احساس قدرت و توانمندی – زن شگفتانگیز درونشان – ظهور کرده بود و دیگر نمیشد آن را سرکوب کرد.»
این شخصیت ۸۰ سال است که خلق شده و داستان اصلی آن بارها در کتابها و روی پرده سینما بازنویسی شده است. گلوریا استاینم، که نخستینبار تصویری از زن شگفتانگیز را روی جلد نشریه فمنیستی خود با عنوان «خانم»
چاپ کرد، از روایت جنکینز تقدیر کرده و آن را نزدیکترین روایت به داستان مارستون که الهامگرفته از زنان آمازونی است، میداند.
او در سال ۲۰۱۷ درباره این فیلم گفته بود: «[جنکینز]پیشینه آمازونی این داستان را به وضوح نشان میدهد. او [زن شگفتانگیز]به دنبال متوقف کردن جنگ بود نه ماندگار کردن آن؛ قدرت او در توانایی برقراری ارتباط با ۲۰۰ زبان مختلف بود و همچنان که منحصربهفرد بودن خود را حفظ کرده بود، مشغول کشف و آموختن بود.»
ممکن است که زن شگفتانگیز تبدیل به نماد تمام-آمریکایی فمنیسم در فرهنگ مردمی شده باشد، اما مهم است که ریشههای باستانی آن و زنان جنگجویی که پیش از او بودند به رسمیت شناخته شود. همانطور که شخصیت تخیلی قرن ۲۱امی زن شگفتانگیز از مهمترین سلاح خود – یعنی حقیقت –برای برقراری عدالت در جهان استفاده میکند؛ باید حقیقت را تسری داده و نسلهای بیشماری از زنان جنگجو در سراسر جهان را که پیش از او وجود داشتهاند به رسمیت بشناسد.