۱۰ دیکتاتوری که بیشترین قتل عام را انجام داده اند
همه ی ما میدانیم که دیکتاتورهای بزرگی در جهان وجود دارند اما ایا میدانید که دیکتاتورهایی که بیشترین قتل عام را انجام داده اند چه کسانی بودند؟ پس با ما همراه باشید.
۱۰. نیکلاس دوم
او در حالی تاج و تخت را از پدرش (الکساندر سوم) به ارث برد که اصلا برای پیشرفت تکنولوژی و اجتماعی جهان در قرن بیستم آمادگی نداشت. او با بی کفایتی خودش باعث شد که امپراطوری روسیه در جنگ بین ژاپن و روسیه که در سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ اتفاق افتاد، شکست بدی بخورد. رقبای سیاسی اش، او را به ضعیف بودن متهم کردند و جلوی او ایستادند اما نیکلاس دوم تحمل آن را نداشت و کسانی که با او مخالفت میکردند را به راحتی از بین میبرد. بعد از آن روسیه در مقابل آلمان هم در سال ۱۹۱۷ شکست دیگری خورد و دیگر هیچ کسی در امپراطوری روسیه او را رهبر لایقی نمیدانست. اما هیچ کس هم جرئت ایستادن در مقابل او را هم نداشت چون هر کسی که در مقابل او می ایستاد، کشته میشد. او به خاطر قتل هایی که انجام میداد، مخالفان او به او لقب نیکلاس خونین را دادند. یک مثال از کشتارهای او هم وقتی بود که حدود ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر از مردم بی سلاح که برای اعتراض به او به سمت کاخ او میرفتند، توسط گارد حکومتی او به آتش بسته شدند و کشته شدند.
نیکلاس دوم و یا نیکلاس خونین در طول حکومت خودش، هزاران انسان را با دستور مستقیم خودش به قتل رساند و کسانی که به طور غیر مستقیم و توسط عواقب تصمیمات او از بین رفتند، حدود یک میلیون نفر تخمین زده شده است.
۹. کیم ایل سونگ
از سال ۱۹۴۸ تا وقت مرگ او در سال ۱۹۹۴، کیم ایل سونگ به معنای واقعی خود کره ی شمالی بود. حرف او برابر با قانون بود و تصمیمات او باعث مرگ ۱.۵ میلیون نفر از مردم خودش شد. آن هم در صورتی که نقش او را در جنگ بین کره ی جنوبی و کره ی شمالی در نظر نگیریم که اگه در نظر بگیریم ، این تعداد به ۲.۵ میلیون نفر افزایش پیدا میکند.
او سیستمی را با نام سانگ بون را در کره ی شمالی به وجود آورد که مردم کره ی شمالی را به دو دسته ی خواستنی و غیر خواستنی تقسیم میکرد. دسته ای که هر فرد در آن حضور داشت روی تحصیلات، استخدام، دارو و خوراک کاملا تاثیرگذار بود. کیم همچنین در مورد اینکه کسی بخواهد او را بکشد کاملا پارانوئید بود و ترس زیادی داشت و برای همین افراد زیادی را از بین برد و حتی اعدام های عمومی زیادی هم برگذار میکرد.
۸. انور پاشا
در جولای سال ۱۹۰۸ یک افسر جوان در امپراطوری اتومان ترکیه به عنوان یک رهبر برای انقلاب ترکیه قدم پیش گذاشت. او با زیرکی تمام فقط در حدود شش سال حاکم امپراطوری اتومان شد و وقتی که به حکومت رسید با دستور هایی که به ارتش های خودش میداد، مسئول خون های ریخته شده ی زیادی شد. وحشتناک ترین آنها، نسل کشی ارمنی ها بود. آنها ابتدا ارمنی ها را از ارتش بیرون انداختند سپس از گروه های کارگری سیاسی و بعد هم آنها را به مناطق مخصوصی تبعید کردند. بعد از آن هم با اعدام و نسل کشی شروع به حذف آنها کردند. قربانی ها میسوختند، غرق میشدند، مسموم میشدند و یا به ضرب گلوله کشته میشدند. کسانی هم بودند که مستقیم کشته نمیشدند. اول گرسنگی داده میشدند و وقتی که از گرسنگی به حالت مرگ در می آمدند، به قتل میرسیدند. در کل تخمین زده شده که ۱.۵ میلیون تا ۱.۸ میلیون نفر با مسئولیت انور پاشا، جان خود را از دست داده اند و در اخر هم خود انور پاشا هم در سال ۱۹۹۲ در جنگ از بین رفت.
۷. پل پوت
جنگ داخلی کامبوج خیلی کمرنگ به نظر می آمد به این دلیل که همزمان، همسایه ی آنها یعنی کشور ویتنام در حال جنگ با آمریکا بود. اما وقتی آمریکا از ویتنام در سال ۱۹۷۵ بیرون رفت، کمونیست های شمال ویتنام به کامبوج حمله کردند تا به کمونیست های دیگر در کامبوج کمک کنند. رهبر تمام آنها شخصی بود به نام پل پوت که نام واقعی او سالوت سار بود.
پل پوت پروژه ای داشت برای تحصیل دوباره. یعنی تحصیلاتی را که بقیه ی مردم قبلا داشتند را قبول نداشت و میخواست کامبوج را به اصطلاح سال صفر برگرداند. در سیستمی که او داشت، معلمان و هنرمندان به مزارع برنج فرستاده شدند و اقلیت ها تمام اعدام شدند. کسانی که توانایی کار کردن نداشتند، کشته میشدند و حتی بعضی وقت ها عینک زدن هم دلیلی برای اعدام آن فرد بود. به این دلیل که کشاورزان بی تجربه به کشاورزی مشغول بودند، قحطی خیلی زود فراگیر شد و شکنجه یک حقیقت زندگی شد و کودکان به زور شلاق مجبور میشدند که آدم بکشند.
طبق گزارش سازمان ملل از سال ۱۹۷۵ تا سال ۱۹۷۹ که پل پوت حذف شد، به طور تخمینی ۲ تا ۳ میلیون نفر به قتل رسیدند.
۶. امپراطور هیروهیتو
هیروهیتو از سال ۱۹۳۶ در ژاپن به قدرت رسید. در مورد این موضوع که او چقدر قدرت داشته، سوالای زیادی است اما او قدرت دستور دادن به ارتش و نظامی ها را داشته و شواهد حاکی از این است که او هیچ ترسی از استفاده کردن آن نداشته است. ژاپنی هایی که در چین بودند به بی رحم بودنشان معروف بودند. گروهی ژاپنی در کشور چین فعال بود با نام یونیت ۷۲۱ که آزمایش های وحشتناکی را روی چینی ها انجام میدادند.
هیروهیتو شخصا ۳۷۵ بار اجازه استفاده از گازهای شیمیایی در نبرد روهان در سال ۱۹۳۸ داد. قتل عام سربازهای تسلیم شده و مردم عادی برای او هیچ کاری نداشت و طبق دستور او در کره و فیلیپین زن ها مجبور بودند تحت عنوان زن های آرامش بخش، خودشان را به سرباز های ژاپنی تسلیم کنند.
وقتی ژاپن تسلیم شد و دست از جنگ کشید، آمریکا ملزم دانست تا هیروهیتو در قدرت باقی بماند. حتی با وجود ۹ میلیون کشتاری که انجام داده بود، هیروهیتو از داشتن دادگاه با دخالت آمریکا معاف شد. او در سال ۱۹۸۹ با وجود اینکه هنوز قدرت را در دست داشت از دنیا رفت. آن هم بدون هیچ محاکمه ای.
۵. لئوپولد دوم
از لئوپولد دوم در کشور خودش یعنی بلژیک به عنوان یک لیبرال اصلاح طلب یاد میشد و به عنوان یک پادشاه مدرسه های مجانی ساخت و حق رای و نظام پارلمانی را در سال ۱۸۹۳ به کشورش آورد. اما به عنوان کسی که قدرت را در ایالت کنگو به دست داشت، او مسئول حدود ۱۰ میلیون از سکنه کنگو بود. او از مردم کنگو برای استخراج عاج و ابریشم استفاده میکرد. این مردم بیچاره مجبور به کار کردن میشدند و هرگونه اعتراض با قطع شدن اعضای بدنشان و یا مرگ آنها رو به رو میشد. مرضی و قحطی و از بین بردن قبیله ای مردم جزو اتفاقاتی بود که در آن زمان خیلی زیاد بود. بعد از آن اعتراض بین المللی به بیرحمی لئوپولد در کنگو باعث شد تا پارلمان بلژیک لئوپولد رو مجبور کند تا کنترل کنگو را در سال ۱۹۰۸ به مردم خودش بدهد. لئوپولد یکسال بعد یعنی در سال ۱۹۰۹ همراه با خاطرات بیرحمی هایش، در آفریقا از دنیا رفت.
۴. آدولف هیتلر
جرم های آدولف هیتلر به دلیل بیرحم بودنش معروف نبود به دلیل کشتن وحشتناک و مکانیکی اون بود. بعد از به قدرت رسیدن او یک قانون نژاد پرستانه اجرا شد که طی آن یهودی ها و کمونیست ها کنار گذاشته میشدند.
در سال ۱۹۴۱ او به یک راه حل آخر و وحشتناک رسید و آن هم قانون از بین بردن یهودی ها. فراموش نکنید که هولوکاست فقط یک برنامه کشتن جمعی یهودی ها نبود بلکه کشتن هر گونه انسانی بود که به اصطلاح توسط نازی ها خواستنی بودند. این افراد شامل بیماران روانی، فلج و یا نقص عضو، گداهای رومانیایی، همجنسگراها و زندانی های سیاسی بود و یهودیان را هم ارجع به آنها میکشتند. در کل یازده میلیون نفر به دستور مستقیم هیتلر کشته شدند و این آمار تنها متعلق به دستور مستقیم او است. اگر افراد کشته شده در جنگ جهانی دوم را هم بخواهیم حساب کنیم، این رقم میلیون ها نفر بیشتر میشود.
۳. ژوزف استالین
وقتی لنین در سال ۱۹۲۴ از دنیا رفت آینده انقلاب روسیه در حاله ای از ابهام بود و تنها کسی که میتوانست آن را از بین ببرد کسی بود که جانشین لنین میشد. یکی از این کاندیداها ژوزف استالین بود که در آن زمان وزیر اعظم پارتی کمونیست و اتحاد جماهیر شوروی بود. او به سرعت بعد از مرگ لنین قدرت را به دست گرفت.
در سال ۱۹۲۹ او کاملا تبدیل به یک دیکتاتور شد. به دستور او کشاورزان طبقه میانی جامعه که عضو ussr بودند، دستگیر شدند و بعدا با اتهام هایی همچون احتکار گندم، اعدام شدند. در سال ۱۹۲۹ پالیسی جمع آوری انبوه غذا، باعث کم شدن تولید شد و بعد از آن قحطی، بخش های زیادی از روسیه و اوکراین را فرا گرفت. رقبای سیاسی هم اکثرا دستگیر و یا اعدام میشدند و یا به زندان هایی در سیبری فرستاده میشدند و در آنجا بر اثر گرسنگی میمردند.
آمار رسمی اتحاد جماهیر شوروی میگوید که بیشتر از ۸۰۰ هزار نفر با ضرب گلوله توسط رژیم استالین کشته شدند. استالین در سال ۱۹۵۳ از دنیا رفت ولی تاریخ قتل های او را فراموش نخواهد کرد.
۲. مائو زدونگ
در اوایل قرن بیستم، تقریبا تمام پادشاهانی که برای قرن ها بر مردم فرمانروایی کرده بودند، طی انقلاب های مختلف از قدرت برافتادند و چین هم از این قضیه مستثنی نبود. در میان بهبهه جنگ داخلی چین و جنگ دوم چین و ژاپن در سال ۱۹۴۹ مردی برخواست به نام مائو زدونگ. او به سرعت به قدرت رسید و اختیار چین را در دست گرفت. مائو زدونگ به خاطر تکنیک های جدید و تایید نشده ی کشاورزی که به زور به کشاورزان القا کرده بود، تولید گندم چین با به یکباره به ۲۵ درصد کاهش داد و بزرگترین قحطی چین را که از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ ادامه پیدا کرد را رقم زد و باعث شد ۳۰ میلیون نفر بر اثر گرسنگی جان خود را از دست بدهند. بدتر از آن زمانی بود که مردم طبقه فقط جلوی مائو زدونگ ایستادند و دست به اعتراض زدند. مائو زدونگ هم به گارد سرخ خودش دستور داد تا همه را از بین ببرد.
هویت کسانی که جان خود را از دست دادند شاید هیچوقت مشخص نشود اما مقدارشان حدود ۲ میلیون نفر تخمین زده شده است.
۱. چنگیز خان
با فرمانروایی از دریای زرد بین چین و کره گرفته تا دریای خزر در شمال ایران، چنگیز خان یکی از معدود افرادی بود که جهان را واقعا تغییر داد. البته این کار را از طریق علم و یا هنر انجام دادند اما چنگیز خان از لحاظ خشونت و آدم کشی.
چنگیز خان که نام دیگر او تموجین بود رئیس یکی از قبیله های مغولستان بود. او با زیرکی که داشت، تمام قبایل را با هم متحد کرد و به صورت یک قدرت بزرگ در آورد.
چنگیز خان با دو انتخابی که به همه میداد مشهور شد: همکاری یا مرگ. شهرهایی که مقاومت میکردند و یا تسلیم نمیشدند، تقریبا تمام موجودات زنده خودشان را توسط قتل عام چنگیز خان از دست میدادند.
اعداد و ارقام از قرن سیزدهم نمیتوانند زیاد دقیق باشند. اما طبق تحقیقات دانشمندان گفته میشود بر اثر حمله های چنگیز خان و قتل های او و قحطی هایی که بر اثر اون حمله ها به وجود آمد، حدود ۱۰ درصد از جمعیت دنیا در آن زمان از بین رفتند که میشود بالای چهل میلیون نفر.