آفرینش هفت آسمان در آیین هندو 2
]گونه هاى مختلف گیاهان[
47. (آن درختانى) كه بدون گل میوه مى دهند وَنَس پَتى، خوانده مى شوند.
48. و گیاهان گوناگون با ساقه هاى بسیار، از یك یا چند ریشه رشد مى كنند، ]و [گونه هاى مختلف علف، گیاهان بالارونده و خزنده همگى از بذر یا از جوانه سربرمى آورند.
49. این (گیاهان) كه تَمس متعددالشكل، نتیجه اعمالشان (در زندگى هاى قبلى)، آنها را احاطه كرده است، داراى آگاهى درونى و تجربه لذّت و درد هستند.
50. اوضاع (گیاهان) در این چرخه همواره ترسناك و دائم التغییر زندگى و مرگ كه موجودات آفریده شده در معرضِ آن اند، ]این چنین[ توضیح داده مى شود كه آغاز آن با (آغاز) برهماست و پایان آن با (پایان) این (موجودات غیرمتحركى كه اخیراً ذكر شد).
]غیب شدن برهما[
51. وقتى او كه قدرتش درك ناشدنى است، بدان سان جهان را و مرا آفرید، در حالى كه به طور مكرر یك دوره را به وسیله دوره دیگر فرو مى خورد، در خود غیب شد.
52. وقتى كه آن یگانه الوهى برخیزد آنگاه این عالم به حركت در مى آید; وقتى كه او به آرامى مى آرمد آنگاه این عالم به خواب فرو مى رود.
53. و وقتى كه او در خواب آرام است، موجودات مادى كه سرشتشان فعل است از اعمال خویش دست مى كشند و نفس بى عمل مى شود.
]انحلال عظیم[
54. وقتى آنان همه به یكباره در آن نفس كبیر منحل شوند، آنگاه او كه نفس همه موجودات است، فارغ از هر دغدغه و مشغله اى به آرامى به خواب مى رود.
]خروج روح فردى[
55. وقتى كه این (روح) وارد ظلمت شده است، براى مدت زمانى طولانى با اندام هاى (حسى) متحد مى ماند، امّا كاركرد خود را به اجرا نمى گذارد; سپس كالبد جسمانى را ترك مى كند.
]تناسخ روح فردى[
56. آن ]روح[ در حالى كه (فقط) با اجزاى بسیار جزئى پوشیده است، وارد بذر سبزى یا تخم حیوان مى شود،آنگاه متحد(باجسمى نیك)،كالبدجسمانى(جدید)ى به خودمى گیرد.
]آفرینش امور با بیدار و خواب برهما[
57. بدین سان او، یگانه زوال ناپذیر، با بیدارى و خواب (متناوب) ]خود[، پیوسته كلّ این (مخلوقات) متحرك و ثابت
]منشأ قانون[
58. و او چون این قانون نامه هاى (قانون قدسى، در آغاز تنها به من آموخت; سپس من (آنها را) به مَرى كى و دیگر فرزانگان (آموختم).
]توصیه به آموزش از بْهریگو[
59. این بْهریگو این قانون نامه ها را كاملاً براى تو قرائت مى كند; زیرا آن فرزانه، كلیّت آن ]قانون [را از من آموخت.
]آغاز سخن بْهریگو[
60. سپس بْهریگو آن فرزانه بزرگ، چون مَنو آنسان بدو خطاب كرد،
]مَنْوَنْتَره و هفت منو[
61. شش عالى جاه دیگر، منوهاى بسیار قدرتمند، به نسل این منو، زاده آن قائم بذات (سِوَیَمبْهو) كه به طور مكرر موجودات خلق شده را آفریده است، تعلق دارند،
62. (آنان عبارت اند از:) سِوارُكیشه،
63. سوایَمبهووَه كه در میان این هفت منوى جلیلْ نخستین آنان است، كلّ این (مخلوقات) متحرك و غیرمتحرك را آفرید، و در طى دوره اى (كه به او اختصاص دارد) آنها را محافظت كرد.
]فقرات 64 تا 74 به مبحث ادوار جهانى و نام گذارى دوره هاى جهان اختصاص دارد، لذا ارتباط مستقیم با آفرینش ندارد و در اینجا نیامده است[.
]برهما عقل را مى آفریند و آن را در آفرینش به كار مى برد[
74. در پایان آن روز و شب، او كه خواب بود برمى خیزد و پس از بیدارى، عقل را كه هم واقع و هم ناواقع است، مى آفریند.
]گرایش عقل به آفرینش و آفرینش اتر[
75. عقل كه به واسطه شوق برهما وادار به آفرینش شده بود، از طریق تغییر خویش به عمل آفرینش دست زد و از اینجا اتر
]آفرینش باد[
76. و با تغییر خود، از اترْ باد نیرومند، پاك، ناقل تمام رایحه ها را بیرون مى ریزد; آن را داراى صفت لامسه مى دانند.
]آفرینش نور[
77. پس با تغییر خود، از بادْ نور درخشان منبعث مى شود كه پرتو مى افكند و تاریكى را مى زداید; آن را داراى صفت رنگ اعلام مى كنند.
]آفرینش آب[
78. و با تغییر خود، از نورْ آب (به وجود مى آید) كه داراى صفت طعم است، از آبْ زمین كه صفت بویایى دارد. در آغاز آفرینش چنین است.
]مَنْوَنتره[
79. دوره پیش گفته خدایان،(یا) دوازده هزار (سالِ آنان)، كه در هفتاد و یك ضرب مى شد (دوره اى را مى سازند كه) در اینجا دوره یك مَنو (مَنونَتره)نامیده مى شود.
]منَونتره ها بى شمارند[
80. منونَتره ها، ]یعنى[ آفرینش ها و انهدام هاى (این جهان) بى شمارند; به عبارتى برهما بارها و بارها این عمل را تكرار مى كند.
كتاب نامه
_. Sacred Books of The East, The Laws of Manu, tr. by Bدhler, Georg, ed by Mدller, Max, Curzon Press, 2001.
_. The Ordinances of Manu, tr. by Hopkins, Munshiram Manoharlal, New Delhi, 1995.
_. Manusmrti: with the “Manubha¦s¨ya of Medha¦tithi”, Motilal Banarsida¦ss, Delhi, 1999.
_. A Dictionary of Hinduism, Stutley, Margaret and Stutley, James, Routledge & K. Paul, 1985.
_. The Cosmology of the Regveda, Cosmo Publications, 1999.
_. A Sanskit – English Dictionary, Monier – Williams, Oxford, 1998.
ba salam va tashakore faravan az shoma .
be nazare man matalebe sayt fogholadast vali een mataleb besorate koli mibashad .
az en ro taghazamandam ke mozoat be sorate jozeetar erae shavad ba tashakor az shoma.
ba salam va tashakore faravan az shoma .
be nazare man matalebe sayt fogholadast vali een mataleb besorate koli mibashad .
az en ro taghazamandam ke mozoat be sorate jozeetar erae shavad ba tashakor az shoma.