مزدک و تعالیم او – بخش چهارم

د ) فرجام کار مزدک و مزدکیان :

هرمز یکم
هرمز یکم

    به یاد داریم که کرتیر[۱] روحانی متنفذ و عالی مقام و همزمان رئیس انجمن مغان (مگوستان) که وزیر دادگستری در عصر هرمز یکم، بهرام یکم و بهرام دوم ساسانی بود و مفتخر به دریافت کلاه و کمر از دست پادشاه ساسانی و این افتخار بزرگ را این روحانی صدر ساسانی از دست هرمزد یکم پسر شاپور یکم به دست آورد. هرمزد یکم از ۲۷۲ تا ۲۷۳[۲] میلادی تنها یک سال شهریار ساسانی بود و بیشترین پیشرفتها را کرتیر در زمان بهرام یکم، بهرام دوم و نرسی هفتمین پادشاه ساسانی کسب کرد. سنگ نوشتۀ کرتیر در کعبۀ زرتشت که به خط پهلوی متقدم ساسانی (پارسیگ)[۳] یا پهلوی جنوبی است، زیر نظر مستقیم دیکتۀ شخص کرتیر بسیار گویا و واضح اوضاع و احوال دولت و جامعه ساسانی را ترسیم کرده و ضمن سپاس از هرمزد یکم، بهرام یکم و بهرام دوم اظهار می دارد که او مربی[۴] هفت پادشاه ساسانی بوده است که نخستین آنان اردشیر بابکان[۵] (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) و واپسین یا هفتمین آنان نرسی[۶] (۲۸۲ تا ۳۰۲ میلادی) است. کرتیر از نابسامانیها و ناامنیهای حاکم بر جامعه ساسانی پس از مرگ شاپور یکم در سال ۲۷۲ میلادی نیز در همین کتیبه سخن گفته است. کرتیر روی کارآمدن مانی و فریفتن شاپور یکم و نیز نفوذ در جامعه ساسانی را فاجعه ای بزرگ نامیده است. او مدعی است که آیین کشورداری و رموز مردم داری و دینداری را به هفت تن از شاهزادگان ساسانی که همۀ آنها تاج شاهی را بر سر خویش نهادند، آموخته است. چون قصد این نیست که در اینجا دربارۀ کرتیر یا هر روحانی دیگر ساسانی سخن گفته شود، لذا به این نکته بسنده می کنم که این روحانی برجسته و فوق العاده متعصب که دکتر محمدجواد مشکور در جلد یکم تاریخ سیاسی ساسانیان او را یکی از بزرگترین جنایتکاران تاریخ قلمداد کرده است، در بندهای ۹  و ۱۰ سنگنبشته خود که در بالا از آن نام بردیم به صراحت بیان داشته است که وی یهود، شمن[۷]، برهمن، نصارا[۸] و مسیحی و موکتیک (مُک تِک)[۹] و زندیک[۱۰] را در کشور زده است (از دم تیغ گذرانیده است) و بُتها را شکسته است و کنام دیوان را ویران کرده است.

    زندکیان یا بدآموزان که در مبحث پیشین از آن نام بردیم، مراد «مانویان» هستند و بعدها این واژۀ زندیک به زبان عربی وارد و زندیق بیان و جمع «زنادقه» به آن تعلق گرفت. چنین برنامه ای پس از گذشت دو سده و نیم یعنی ۲۵۰ سال برای مزدک به صورتی دیگر تدارک دیده و به اجرا و انجام درآمد. مانی در سال ۲۷۶ میلادی اعدام و مزدک در زمستان ۵۲۸ تا بهار ۵۲۹ میلادی اعدام گردید. در منابع تاریخی آمده است که مورخان بیزانسی[۱۱] و سُریانی[۱۲] نیز مزدک را زندیک و مزدکیان را زندکیان دانسته اند.

ابوالقاسم فردوسی توسی
ابوالقاسم فردوسی توسی

    چگونگی اعدام و قلع و قمع مزدکیان که به احتمال زیاد در آغاز شهریاری خسرو یکم (انوشیروان ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی) صورت گرفت توسط اکثر مورخان و پژوهشگران مورد بررسی، تجزیه و تحلیل و اظهارنظر قرار گرفته است. خواجه نظام الملک در سیاستنامه آورده است که : خسرو را گفتند که مزدک را بکش، پس کسری بفرمود : مزدک را کشتن آسان است، ولی چه کنیم اگر مزدکیان گردآیند و کشور را کار دهند، پس بفرمود که مزدکیان را جریده کنند. مفهوم این جریان این است که انوشیروان شخص مزدک و دیگر مزدکیان صاحب نظر در تعالیم مزدک را به باغی فراخواند تا با موبدان ساسانی و احتمالاً کشیشان برجستۀ مسیحی به بحث و جدل دینی و جامعه شناسی بپردازند و فردوسی شرح ماوقع و فرجام کار را بیان کرده است.در واقع روایات گوناگون دربارۀ اعدام مزدک و مزدکیان با یکدیگر به میزان زیاد و قابل توجهی با یکدیگر سازگاری و هماهنگی دارند. تنها آنچه مورد اختلاف میان مورخان است، شمار مزدکیان اعدام شده در روز اول در باغ بزرگ خسرو انوشیروان است که به قول خواجه نظام الملک شخص اندرزگر (مزدک) نیز در میان معدومان بود. بر این اساس فردوسی در شاهنامه فرجام کار مزدک و مزدکیان را در چند بیت به شرح زیر آورده است که به دنبال آن اشاره ای به بحث دینی مزدک و یارانش با موبدان ساسانی می کنیم :

 به   درگاه   خسرو   یکی باغ    بود            که دیوار آن (او) برتر از راغ بود

   همه     گرد    بر   گرد  آن کنده کرد           مر   این  مردمان را پراکنده  کرد

  یکی  دار      فرمود   کسری     بلند           فرو  هشت از  دار پیچان  کمند

 به مزدک  چنین گفت کسری   که رو          به   درگاه   باغ    گرانمایه   شو

  نگون    بخت    را  زنده    بر دار  کرد          سر   مرد بی دین  نگونسار  کرد

    این چند بیت سرودۀ حکیم والامقام و فرهیخته توس نیازی به تشریح و تجزیه و تحلیل ندارد، تنها به این نکته به اعدام کاملاً متفاوت است و همان گونه که در کیفر دادن مجرمین در منابع آمده است، دادگاههای ساسانی احکام صادره برای مجرمینی که «مرگ ارزان» یا اعدام آنان قطعی و واجب بود و به اصطلاح مرگ به آنان ارزانی است و متعلق شده است، سرنوگون بر دار کردن در همۀ موارد صورت نمی گرفت مگر در مورد مزدک و اما بنا به قول خواجه نظام الملک به فرمان انوشیروان نشستی شکل گرفت که در آن شماری از موبدان ساسانی به نامهای دادهرمز[۱۳]، آذرفروغ بغ[۱۴]، پورماهداذ[۱۵]، آذرمهر[۱۶]، بخت آفرید[۱۷]، آذربذ[۱۸]، ویه شاپور[۱۹] رئیس روحانیان کشور[۲۰] از یک سو و دو تن اسقف مسیحی که یکی کشیش و حقوقدان و دیگری پزشک کشیش بود. روحانی دوم مسیحی پزشک شخصی دربار قباد ساسانی بود و به ترتیب نامهای آنها گلونازس[۲۱] و بازانس[۲۲] در منابع آمده است[۲۳] و به موبدان فوق الذکر پیوسته بودند[۲۴] و در طرف دیگر مزدک و یاران طراز اول او که به آیین مزدکی و تعلیمات متعلق به آن اشراف و آگاهی داشتند.

هر چند به ظاهر این نشست جهت گفتگو و بحثهای دینی برگزار می شد، ولی در واقع محاکمۀ مزدک و مزدکیان در پیش گرفته شده بود و سرانجام مزدک و یارانش همان گونه که از پیش برنامه ریزی و پیش بینی شده بود در مباحثات دینی، اخلاقی، جامعه شناسی شکست خورده و به اعلام محکوم شدند، به گونه ای که فردوسی آن را در چند بیت خلاصه کرده است. بدیهی است که شمار مزدکیانی در این برنامه بنا به شرح بالا اعلام شدند و کسی از آنان را یارای فرار از باغ خسرو نبود، متفاوت آورده اند برخی سه هزار تن مزدکی را در این باغ اعدام شده می دانند، برخی شش هزار تن، برخی دوازده هزار تن از پیروان مزدک به همراه خود او و برخی نیز سی هزار نفر مزدکی را آورده اند.خسرو یکماین گونه به نظر می رسد که جمع مزدکیان در پایتخت که نشستگاه خسرو انوشیروان بود شاید رقمی برابر سی هزار تن بوده باشند که به تدریج تحت پیگرد قرار گرفته، دستگیر شده و به کام مرگ کشانده شدند. این نکته نیز قابل ذکر است که از روحانیان نامبرده بالا، دو تن به نامهای ویه شاپور و بخت آفرید از مؤلفان نهایی و یا به اصطلاح تکمیل کنندگان کتاب قانون ساسانیان به نام مادگان هزار دادستان در تاریخ معرفی شده اند. ناگفته نماند که اسامی روحانیانی که در محاکمه مزدک و مزدکیان شرکت داشته اند، با اندکی تفاوت، متفاوت آمده است، ولی نامهای اساقفه مسیحی و روحانیان برجسته ای چون ویه شاپور، بخت آفرید، آذربذ، آذرمهر، دادهرمز، آذرفروغ بغ در اکثر قریب به اتفاق منابع کهن و نوین یکی است و تفاوتی به چشم نمی خورد[۲۵]. البته تعالیم مزدکی با اعدام مزدک و مزدکیان از بین نرفت و با آنان به خاک سپرده نشدند، بلکه به گواهی تاریخ در دوره های بعد که زمان درازی از فروپاشی سلسله ساسانی سپری شده بود، از جمله فرقۀ خرم دینان به رهبری بابک خرم دین و برخی فرق و گروه های دیگر از تعالیم مزدکی بهره گرفته، ولی چون اندیشه های مزدکی را به گمراهی و انحراف کشانده بودند، دوام نیاوردند و برنامه های آنان پویایی و پایایی به دست نیاورد.

 


[۱]  . Kartir.
گفتنی است که بر روی کلاه کرتیر نقشی از یک قیچی دیده می شود که نشانۀ بلامنازع بودن و اقتدار نامحدود این روحانی بسیار متنفذ و نیرومند است.
[۲]  . Hormizd I. (272-3 n.ch).
[۳]  . Parsig (Parsik).
[۴]  . Pristar پریستار به معنا و مفهوم مربی است.
[۵]  . Ardasir I. (226-241 n.ch).
[۶]  . Narseh (282- 302 n.ch) یا   (۲۹۳ – ۳۰۲ n.ch).
در این باره نگاه کنید به خدادادیان، اردشیر، ساسانیان، نشر به دید، مجموعه ششم ایران باستان.
[۷]  . Saman.
[۸]  . مراد از نصارا، غیرمسیحیان مسیحی شده از جمله ساسانیان به دین مسیح درآمده است.
[۹]  . مراد از موکتیکها رهبانان بودایی هستند.
[۱۰]  . زندیک به معنای بدآموز و گمراه کننده است. نگاه کنید به هینتس، والتر، کرتیر و کتیبه او، ص ۶۵ و ۶۶.
[۱۱]  Byzantinische Historiker.
[۱۲]  . Syrsche Historiker.
[۱۳]  . Dad Hormid.
[۱۴]  . Azar Forughbagh.
[۱۵]  . Pur – eMahdaz.
[۱۶]  . Azar – Mehr.
[۱۷]  . Bokht Afrid.
[۱۸]  . Azar Bad.
[۱۹]  . Wih sapur.
[۲۰]  . Mabadan – Mobad.
در برخی منابع بخت آفرید این مقام را داشته است، یعنی رئیس روحانیان یا رئیس انجمن مغان ساسانی.
[۲۱]  . Glonazes.
[۲۲] . Bazanes.
[۲۳]  . خدادادیان، ساسانیان، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.
[۲۴]  . پیشین، همان صفحه، کریستن سن، پیشین، ص ۳۸۴.
[۲۵] . Madegan – e Hazardestan کتاب هزار ماده قانونی.

منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ