مصریان باستان و نظام چند خدایی در عهد قدیم و میانه
ایمان و اعتقاد مصریان باستان به «چندگانه پرستی»[۱] واقعیتی انکارناپذیر است. مصریان از همان آغاز واقعیت خدایان بومی و محلّی را در فرهنگ دینی مصریان به یادگار گذاشته اند. حوروس (هوروس)، رع، آمون، ازیریس، پتح، ایزیس، تُت، تحوث[۲] (خدایگونۀ شفا و تندرستی) و… نمونه های برجسته ای از این ارباب انواع بی شمار مصریان هستند. نکتۀ جالبی در فرهنگ اعتقادی مصریان به وسیلۀ دین شناسان پیوسته مدّنظر قرار داشته است و آن اعتقاد به زندگی اخروی و یا به اصطلاح زندگی پس از مرگ در میان مصریان باستان بوده است. در این زمینه نیز با توجّه به وجود خدایان مقتدر بومی – محلی، هرگز به خدایگونۀ واحدی به عنوان «خدای مردگان»[۳] یعنی خدایگونه ای که به سرنوشت همۀ مصریان پس از مرگ می پردازد، نمی اندیشیده اند. مصریان عموماً به ادامۀ زندگی جسمانی در جهان باقی، باور داشته اند و همانگونه که اشاره شد فلسفۀ مومیایی کردن اجسام ناشی از همین اندیشه و باور است[۴]. مصریان در راستای این تفکر خوراکی و آشامیدنی و اشیاء و ابزار و زیور و زینت آلات را نیز با مردگان به خاک می سپرده اند و این امر در میان همۀ شرقیان با استثناهای معدود، معتبر و معمول بوده است.
برجسته ترین نماد این باور اهرام فراعنۀ مصر است که این امر را به ثبوت می رساند. بیشتر مصریان فرمانروای جهان مردگان را ازیریس دانسته اند. این رب النوع که خدای خورشید غارب مصریان بوده و افول کرۀ فروزان خورشید درارادۀ او بوده است، در واقع خدایگونۀ بومی – محلی میان مردمان «بوزیریس»[۵]در ناحیۀ شرق دلتا به شمار می آمده است. ازیریس بعدها به ابیدوس و مصر علیا نیز برده شد و مورد پرسش قرار گرفت. براساس یک داستان حماسی منتسب به او، وی به وسیلۀ برادرش«ست»[۶] ربوده، فریب داده و در صندوقچه ای محبوس و سرانجام قطعه قطعه شد. حوروس (هوروس) پسر ازیریس و ایزیس[۷] متهورانه به نجات پدر پرداخت و با توسل جستن به رموز و فنون جادویی، او را نجات داد و به زندگی باز گرداند. از آن زمان ازیریس فرمانروای عالم مردگان شد و در رأس خدایانی قرار گرفت که هرگز از بین نمی روند و بازگشت او به زندگی در رأس حماسۀ خدایان مصر باستان قرار گرفته است. دین شناسان او را «سلطان مردگان»[۸] یا «سلطان عالم مردگان»[۹] نامیده اند. هر مصری که از جهان می رفت اعم از فراعنه، کاهنان، صاحبمنصبان و دیگر شهروندان به گمان مصریان، به ازیریس می پیوسته و با او عجین و برابر می شده است. ازیریس در محکمۀ روز جزای مصریان ترازودار و قاضی رقم زنندۀ سرنوشت آنان بوده است. مصریان ازیریس را حامی و حافظ روح و روان و دمندۀ آن به جسم جهت ادامۀ زندگی در جهان باقی به شمار آورده اند. ازیریس هرگز با جسم مردگان سروکار ندارد. او روان را می سنجد و درباره اش داوری می کند. تعیین سرنوشت روح و روان در واقع تعیین کنندۀ زندگی جاودانی هر مصری است که ازیریس عنوان «قاضی اموات»[۱۰] آن را رقم می زند.
در امپراطوری باستانی مصر شخص فرعون دارای مقام و منزلت بالایی بوده و نقش «خدای عقاب»[۱۱] برازنده و متعلق به او بوده است. کاهنان او را همطراز با حوروس (هوروس) دانسته و به یاد داریم که نماد حوروس نیز عقاب تیز چنگال و نیرومند بود. اهرام مصر در دورۀ زمام دارای فراعنۀ سلسله های سوم، پنجم و ششم ساخته و پرداخته شده اند. از این اهرام متونی آئینی به دست آمده که سرچشمۀ دیانت مصریان و آداب و رسوم کهن آنان قلمداد شده است. در یکی از این متون آمده است که : «فرعون هرگز نمی میرد، بلکه به آسمانی و عرش اعلا (اعلی) صعود و پرواز می کند. این سفر فرعون به عرش اعلی استمرار و ادامۀ زندگی او در شکوه و جلال خدایی است…» از زمان روی کار آمدن سلسلۀ پنجم، حوروس به وسیلۀ رع خدایگونه ای که درخشیدن و پرتوافشانی خورشید در طول روز در ارادۀ اوست، تحت فشار و تنگنا قرار گرفت.
پیشتر گفتیم که این امر تحولات سیاسی و جابجایی قدرت حکومتی، دگرگونی های عقیدتی- دینی را نیز به همراه داشته است. براین اساس معابد رع به شمار زیاد در مصر برپا گردید و رع برزمین و آسمان فرمانروا شد. متون معروف به نوشته های دینی هلیوپولیس ، رع را با آتوم همطراز دانسته و فرعون وقت را نخستین و بزرگترین و با ایمان ترین پیرو رع- آتوم به شمار آورده است.- برخی از پژوهشها فرعون مزبور را پسر رع- آتوم به شمار آورده است، که درست نیست و هیچ فرعونی این افتخار را به دست نیاورد، تنها دو ایرانی (کمبوجیه دوّم و داریوش یکم) و یک یونانی (اسکندر مقدونی) این افتخار نصیبشان شد و پسران رع قلمداد شدند- فرعون مصردر سلسلۀ پنجم خود را «فرمانروای منصوب از سوی رع» خواند. گفتنی است که رع – آتوم هر دو خدایان بومی – محلی بوده اند. در دورۀ امپراطوری میانه رع با خدایان کشت و زرع و محصول و اقتصاد برابر دانسته شد و آمنهمت یکم[۱۲] در گسترش قلمرو رع کوشید و در دورۀ زمام داری سلسلۀ دوازدهم رع به تب نیزبرده شد و مورد پرستش مردم تب قرار گرفت زیرا تب در آن زمان تختگاه فرعون مصر شده بود. رع در تب با آمون که او نیز نمادش قوچ بود همانند رع، به عنوان سرور خدایان در خدایخانۀ مصریان، برابر شد. آنچه در این بررسی جالب و با اهمیت است، حفظ منزلت و اقتدار و موقعیت ازیریس است که علی رغم پیشرفت ها و گسترش قلمرو اقتدار رع، هرگز به مصاف ازیریس نیامد و آن نبرد سهمگین و پیروزمندانه ای که با حوروس داشت، با ازیریس آزمایش و تکرار نکرد.
علی رغم پیروزی های چشم گیر کاهنان و مبلغان رع در معابد وی، به پیروان ازیریس روز به روز افزوده می شد. باور طبقات فرودست مصر دربارۀ اینکه ازیریس قاضی اموات، سطان مردگان، پادشاه جهان اموات و به طور کلی فرمانروای عالم اموات در همۀ امور است، روز به روز تقویت می شد و روستائیان، صنعتگران وهمه و همه این باور را پذیرفتند. پلوتارک در سفری که به مصر کرد چون خود یک کاهن معبد یونانی رومی بود و به این مسائل کاملاً علاقه مند، بعد ها در یادداشت های خود که حالت سفرنامه داشت آورده است که ازیریس به مصریان آهن را معرفی کرد، او به مصریان گاوآهن و استفاده از آن را آموخت و این ازیریس بود که کشاورزی را به مصریان یاد داد. روستائیان پذیرفتند که پرستش ازیریس موفقیت آنها را در امر کشت و زرع تضمین کرده و محصولات بهتر و بیشتری به دست خواهند آورد. فراعنه نیز خود به عنوان بزرگترین پاسدارندگان آداب و آیین و معتقدان واقعی به زندگی پس از مرگ در سایۀ حمایت، درایت، قضاوت و فرمانروایی ازیریس درآمدند.
به زودی در این راستا متون ویژه ای تنظیم شد و برای مردم خوانده می شد تا باور آنان در این زمینه تقویت گردد. این متون در برگیرندۀ واقعیات زندگی پس از مرگ از دیدگاه مبلغان، پیروان و کاهنان ازیریس و طبعاً فراعنۀ مصر بود که قدرت خود را به هنگام فرمانروایی و شادکامی خویش در زندگی پس از مرگ، از ازیریس می دانسته اند. همین متون تبلیغی به دبیران و کارکنان دولتی و نظامیان نیز داده می شده است تا باور آنان هرگز در مورد توانایی ها و اقتدار دنیوی و اخروی ازیریس سست نگردد. در این متون قطعاتی تحت عنوان «متون جادویی»[۱۳]نیز گنجانده شده بوده است. مجموعۀ این متون تبلیغی و جادویی در نوشته ای تحت عنوان «کتاب مردگان»[۱۴] گردآوری و تدوین شده بود. تا پایان کار سلسله هایی که در امپراطوری میانۀ مصر زمام دار بوده اند، تبلیغات دینی در راستای بزرگداشت ازیریس به همین صورت ادامه یافت، ولی از بروز هرگونه برخورد و نزاع میان کاهنان و مبلغان دینی در مورد خدایان مصری، جلوگیری به عمل می آمد. مصریان در واقع خود را رهروان فرعون و گوش به فرمان او و تبلیغات کاهنان معابد می دانستند. فراعنه در عین حال کاهنان را در کنار خود حفظ کرده و گرامی می داشته اند. این وضع در اکثر دوره های تاریخ مصر باستان پایدار و معتبر بوده و این کاهنان معابد بوده اند که خدایان و فراعنه را در اذهان مردم مصر می گنجانده اند.
[۱] . Polytheismus
[۲] . Tahuth (Tahu θ)
[۳] . Totengott
[۴] . Wyss, Berhard: HB. D. Weltgesch. Bd. 1, Sp. 225-6
[۵] . Busiris
[۶] . Seth
[۷] . (خواهر و همسر ازیریس) Isis
[۸] . Totenkonig
[۹] . Konigder Totenwelt
[۱۰] . Totenrichter
[۱۱] . Falkengott
[۱۲] . Amenehemt I
[۱۳] . Zaubertexte
[۱۴] . Totenbuch
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما