دانلود رایگان ادبیات مصریان باستان
پژوهشگران در راستای پی بردن و بررسی ادبیات مصریان باستان نیز پیوسته با ابهامات و مشکلاتی روبرو بوده اند. ادبیات عصر امپراطوری باستانی مصر تنها براساس کتیبه ها و حاشیه نویسی های اهرام برای محققان آشناست. اسناد از این دست که در کنار آثار با عظمت معماری مصر باستان به دست آمده است، نمی تولند ادبیات مصر باستان را به طور کلی و کامل دربرگیرد.
چنین به نظر می رسد که مصریان در طول تاریخ پرفراز و نشیب و در عین حال پربار خود نتوانسته اند ارتباط و انسجام مطلوب را میان مواریث هنری آثار مکتوب پیشینیان خود حفظ کنند و اگر در ارتباط نیز در این زمینه تصور می رود، مبتنی بر اطمینان و قطعیت نیست. انسان مصری با دیگاه دینی و اعتقاد به زندگی پس از مرگ خود، پیوسته به نیاکان خود می اندیشیده، ولی سرانجام نتوانسته است اطلاعات موثقی دربارۀ پدران خود به دست آورد. متون آیینی و نوشته های پراکنده بر سردر قبور و دیواره های معابد و اماکن دیگر دربارۀ خدایان مصری زیاد است و همچنین زندگی نامه و شرح برخی از نبردها و فتوحات فراعنه نیز به طور پراکنده به دست آمده و نیز همین موارد بالا را می توان از روی نقوش ، تصاویر و حکاکی های روی ظروف فلزی، سفالینه ها و همانند آن کسب کرد و آموخت، ولی همۀ اینها را نمی توان ادبیات کامل مصریان باستان قلمداد نمود.برخی داستان های حماسی که باز هم ریشه در قلمرو خدایان دارند وافسانه های طنزگونه و همانند آن نیز این خلأ را پر نمی کنند. این عدم انسجام وخلأهای موجود ناشی از حوادث و طبعاً آسیب هایی است که بر پیکر مواریث ادبی و فرهنگی مصریان وارد آمده است. قطعات کوتاه و پراکنده ای از متون کوتاه اقتصادی – اجتماعی مصریان به صورت طنزهای انتقادی در دست است و می رساند که مصریان در مقاطعی از تاریخ گذشتۀ خود می توانسته اند، نابسامانی های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را به رشتۀ تحریر درآورند. نقدهای سیاسی کمتر به دست صاحبان پژوهش افتاده، ولی گله های اجتماعی نیز راهی به سوی کاخ فراعنه باز کرده بودند. شکوه و گلایۀ
«ایپو- ور»[۱] یکی از این طنزهای کوتاه اقتصادی – اجتماعی است.
در میان متون آئینی و اخلاقی مصریان نوشتۀ کوتاهی که حکایت از تصور فرعونی به نام «مریکار»[۲] از زندگی پس از مرگ است، نشان می دهد که این زمام دار از محکمۀ روز جزا نگران بوده و چگونگی برگزاری آن پیوسته او را به فکر وا می داشته است. این زمام دار تردید نداشت که او پاسخگوی اعمال خود پس از ترک جهان مادی خواهد بود، ولی ساختار چنین دادگاه و ترکیب اعضای هئیت داوران و چگونگی برگزاری این محکمۀ سرنوشت ساز، فکر او را به خود مشغول داشته و وی را آرام نمی گذاشته است. هر چند این متن دینی ۰ ادبی و اخلاقی نیز سخت آسیب دیده است، ولی این متن می رساند که در اکثر زمینه ها ادیبان و فرهیختگان به خود جرأت می داده اند که قلم انتقاد به دست گرفته و فرعون مریکار نیز داند که از خشم خدایان در امان نخواهد بود و عقوبت در انتظار اوست. به ایت ترتیب م یتوان ردپای اندیشه های دینی، متون آیینی و قطعاتی در زمینه های ورد و افسون و جادوگری را در قلمرو کلی ادبیات مصر باستان به آسانی یافت. عزاداری مصریان دربارۀ ازیریس و سرنوشت رقت بار و غم انگیز وی در هر دوره ای از تاریخ مصر باستان پیوسته در اولویت بوده است. آمنوفیس چهارم خود سرودی در وصف آتون سروده است و از آنجایی که وی لقب اخناتون را به خود داده بود، این سرود به «سرود بزرگداشت آتون سرودۀ اخناتون» معروف گردیده است.
روحانیون مصری بزرگترین و نخستین قلم به دستان جهت نگارش سروده ها و متون آئینی و رساله هایی دربارۀ الهیات و گرامی داشت خدایان مصری بوده اند. در دوره ای که آمون – رع دارای محبوبیت در میان مصریان بوده اند، کاهنان سروده ها و قطعات دل انگیز در مدح و توصیف آنان به رشتۀ تحریر در می آورده اند.جامعه شناسان و ادیبان مصری دربارۀ پیدایش جهان و جهانیان و منشأ خدایان مصری نیز قطعات ادبی داشته و بخشی از آن به صورت پراکنده به دست مصرشناسان افتاده است. ادبیات غیر دینی مصریان بیشتر به عصر جدید و به ویژه از سلسلۀ هجدهم به بعد نسبت داده شده است. مصریان بیوگرافی افراد در گذشته را با آب و تاب به رشتۀ تحریر درآورده و به گاه مناسب در مجامع دینی و خانوادگی قرائت می کرده اند. از جملۀ این افراد در گذشته صاحبمنصبان و بزرگان و کاهنان معابد مصر بوده اند. فراعنۀ مصر در مقولۀ جداگانه ای قرار گرفته و برای توصیف و تحریر زندگی نامه شان قواعد و ضوابط جداگانه ای داشته اند.
بیوگرافی بزرگان و رجال کشوری و ثروتمندان مصر باستان نیزدر فهرست متون ادبی مصریان قرار گرفته اند، از جمله زندگینامۀ بزرگ مالک مصری به نام «ارباب اونی»[۳] را که زمین داری بزرگ بوده و به فرعون مصر در دورۀ امپراطوری قدیم خدمت کرده است، می توان نام برد، داستان زندگی و قطعه قطعه شدن ازیریس و نجات یافتن او توسط پسرش حوروس به صورت داستان «دو برادر» در ادبیات مصریان به صورت متنی غیردینی آمده است و آن به این صورت است که برادر کوچکتر بارها مرده و دوباره زنده شده و سرنوشت او کنایه ای از سرنوشت و سرگذشت ازیریس تداعی شده است.[۴] در مجموع می توان گفت که ادبیات مصریان باستان کاملاً آمیخته و متون دینی – آئینی، جادویی و فال و ورد و افسون و حماسه های خدایان آنچنان درهم عجین شده اند که تفکیک آنها ناممکن به نظر می رسد. طنزها و نقدهای اجتماعی در مصر باستان فضای محدودی از قلمرو ادبیات مصر باستان را به خود اختصاص داده اند.[۵] بدیهی است در مبحثی دیگر به این موضوع مهم مفصل تر پرداخته شده است. حکایت دو برادر در واقع متعلق به مقطعی از داستان نویسی مصریان است که ادبیات مصر باستان از انحصار معابد به تدریج بیرون آورده شده و جنبۀ اجتماعی – انتقادی به خود گرفته است.
ناگفته نماند که همۀ فراعنۀ مصر نیز ادیبان و نویسندگان را به یک اندازه تحمل نکرده و گرامی نمی داشته اند. برخی از کاهنان معابد نیز با نویسندگان قطعات اجتماعی و انتقادی سخت در ستیز بوده اند، با تمام این تفاصیل در مصر هرگز قیامی به وسیلۀ فرهیختگان صورت نگرفته است.
متنی ادبی – انتقادی نیز دربارۀ یک کاورز مصری به وسیلۀ یکی از ادیبان ناراضی و فرهیختۀ مصری به رشتۀ درآمده است که در آن این روستایی اندوه و دشواری معیشتی خود را با سخنان و در جملات شیوا و دلنشین برای روستاییان دیگر به صورت سخنرانی ارائه کرده است. این نخستین متن ادبی «سخنورانه» در قلمرو ادبیات مصر باستان است. این نخستین متن ادبی «سخنورانه» در قلمرو ادبیات مصر باستان است. این متن گلایه ای سیاسی از سوی این روستایی به شمار آمده که از نابسامانی و بی توجهی هیئت حاکمه نسبت به تهدیستان حکایت کرده است. باید این واقعیت را پذیرفت که شورش مکرر بردگان و کشاورزان مصری که به ویژه در اواخر عهد میانۀ مصر به کرات اتفاق افتاده است، قطعاً سوژۀ دست ادیبان و نویسندگان مصری قرار گرفته، ولی چیزی ازآن به صورت تفصیلی و کامل به دست پژوهشگران نرسیده است. مصریان در میان متون دینی – اخلاقی شان قطعاتی نیز در زمینۀ جدال میان معتقدان به زندگی روح آدمی پس از مرگ و بی اعتقادان و به اصطلاح منکران این امر وجود داشته است. در دورۀ زمام داری امپراطوری میانۀ مصر، بیشتر حول محور کاهنان و فرعنه قطعات ادبی و حماسه ها و متون اخلاقی – اجتماعی نوشته می شده است. هرچند بخش های اندکی از این متون در دست است، ولی شواهدی نشان می دهد که تمرکز ادبیات مصر در عهد میانه در این زمینه قابل توجه بوده و این زیاده روی یکی از عواملی بود که با روی کارآمدن آمنوفیس چهارم، به این وضع پایان داده شد و برگ دیگری وآن هم مشابه وضع بالا در تاریخ ادبیات مصر باستان به رشتۀ تحریر درآمد. نامه هایی از آمنمهت یکم[۶] و سسوستریس یکم[۷] و مکاتبات میان این دو فرعون به عنوان پدر وپسر و هشدارهایی که آمنمهت به پسرش سسوستریس دربارۀ رعایت احتیاط و به کارگیری بیشتر عقل و درایت و تدبیر به جای اعمال زور داده است، باز هم قطعه ای ادبی از دربار فراعنه به شمار آمده است.
یادنامۀ ستی یکم (ختی یکم)[۸] به پسر و جانشین نیز در همین فهرست گنجانده شده است.[۹] ستی یکم به پسر و جانشین خود توصیه کرده است که به فرزانگان، دبیران (مدبران) و فرهیختگان و هنرمندان میدان و امکان فعالیت بدهد تا سلطنت او از هر گزندی مصون بماند و هرگز شرایطی را فراهم نکند که مفسدان و بی دانشان گرد او حلقه زده و با نیرنگ و زبان جهل او را بفریبند، زیرا در این صورت او به زمام دارانی خواهد پیوست که نه خود از تدبیر و تعقل برخوردار بوده اند و نه مدبران و عقلا را در نزد خود تحمل کرده اند. در مصرباستان نیز این شیوه معمول و متداول بوده است که زمام داران به موقع به جانشینان خود آموزش لازم را در زمینۀ کشورداری، دیپلوماسی و حتی نبرد با دشمنان می داده و آنان را از خطرهایی که می تواند در کمین شان باشد، آگاه می کرده اند. بر روی برخی از نقوش ، تصاویرو تندیس های مصریان جملاتی آموزنده از بزرگان، صاحبمنصبان و حتی فراعنه و کاهنان معابد مصر به چشم می خورد که تجزیه و تحلیل آنها حکایت از توجه بیشتر زمام داران و مدیران کشور مصر باستان به علم و فرهنگ و گرامی داشت دانشمندان و هنرمندان می کند.
یکی دیگر از نوشته های منتسب به آمنمهت فرعون، پندنامۀ اوست که حاوی سلسله اندرزها و توصیه های وی به مردم مصر است. تاریخ زندگی سینوهه که به تاریخ سینوهه معروف است، در فهرست آثار ادبی مصریان باستان ثبت شده است. نوشتۀ تاریخ سینوهه که هم اکنون به بیشتر زبان های زنده جهان ترجمه شده است، در واقع متنی تاریخی – انتقادی است که اوضاع اجتماعی و فرهنگی – دینی مصر را به شیواترین و روشن ترین صورت به تصویر کشیده است. سینوهه پزشک دربار فرعون به انتقاد از عملکرد کاهنان مصری پرداخته و فریبکاری های آنان را به رشتۀ تحریر در آورده است. از جمله می توان به نمونه ای از آن به این صورت اشاره کرد:
به روایت سینوهه گروهی از کاهنان معابد مصر برای فریفتن زنان و دختران مصری، خود را به عنوان نمایندگان و متولیان امور خدایان معرفی کرده و احساسات دینی این گروه از مردم مصر را وسیله ای برای رسیدن به امیال و اهداف خود قرار داده و به آنان می گفته اند که اگر می خواهید به خدایان نزدیک شوید، با ما هم آغوش شوید…
مصرشناسان این نوشته را از نظر روان شناسی اجتماعی مردم مصر قابل توجه ارزیابی کرده اند، هر چند این اثر ممکن است نوشته ای تخیلی باشد که جهت به تصویر کشیدن چهرۀ واقعی آباء معابد مصر به وسیلۀ مؤلف آن تنظیم، تدوین و تألیف شده است. آنچه مسلم است بیشتر آثار ادبی و تاریخی – اجتماعی مصریان متعلق به دورۀ میانه تاریخ مصر است که در دورۀ جدید نیز به همان سبک و سیاق با تغییرات اندک دنبال شده است.
کتاب معروف به «کتاب مردگان»[۱۰] از آثار تدوین شده در دورۀ جدید تاریخ مصر است. به روایتی نگارش این کتاب مهم، معروف وبسیار مورد توجه مصریان در دورۀ میانه آغاز و در دورۀ جدید به پایان رسیده است. در دورۀ جدید مجموعه هایی از سروده های ستایشی خدایان مصری نیز به متون ادبی – حماسی و دینی مصریان افزوده شده است. از آنجمله سروده آتون است که به وسیلۀ اخناتون (آمنوفیس چهارم) فرعون مصر در دورۀ جدید سروده ششده است. کارشناسان این سرود را نمایانگر عمق احساسات و پای بندی وی به منزلت و اقتدار آتون دانسته اند. در دورۀ زمام داری سلسلۀ رامسس ها[۱۱] کار سرایندگی و نویسندگی بیشتر در دست کاهنان معابد مصر بوده است. در سروده های کاهنان روی سخنانشان به رامسس دوم بوده و شرح جنگ های خونین این فرعون با هیتی ها نیز جزو متون وسروده های ادبی – حماسی مصریان بوده است به استناد روایات و مدارک به جای مانده از دوران مصر باستان رونق نویسندگی و سرایندگی دردورۀ زمام داری هر فرعونی ویژگی خود را داشته است. زیرا بعضی از فراعنه هم خود دارای دانش و فضیلت بوده اند و هم نویسندگان، دانشمندان و هنرمندان را مورد تشویق و توجه خود قرار می داده اند. آمنوفیس چهارم و رامسس دوم خود نیز علاقمند به تاریخ، ادبیات، هنر و سایر علوم و معارف بوده و از خود یادگارها و مواریثی در این زمینه باقی گذاشته اند. به استناد همین مدارک و اسناد برخی از فراعنۀ مصر دارای کتابخانه های بزرگ بوده اند که در زمینۀ بسیاری از علوم آثاری در آنها نگهداری می شده و این فراعنه به مطالعه و ارزیابی آن ها می پرداخته اند.
[۱] . Ipu – wer
[۲] . ( مصرشناسان مریکار را چهره ای داستانی و خیالی به شمار آورده اند) Merikare
[۳] . Ouni
[۴] . تاریخ جهان باستان، جلد ۱ (شرق)، ص ۹-۱۹۸
[۵] . پیشین، ص ۱۹۹
[۶] . Amenemhet I
[۷] . Sesostris I
[۸] . Seti I (Ceti I, Cheti I)
[۹] ., A. a. O. SP. 227-8 Wyss. Bernhard
[۱۰] . Totenb
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما