اساس قوانین و ساختار دولت و حکومت در مصر باستان
زندگی اقتصادی مصریان باستان از هر جهت قابل و شایستۀ مطالعه و بررسی است. آب از کهن ترین روزگاران برای مصریان اهمیت حیاتی داشته است. بارور کردن کرانۀ نیل از زمان های پیشین در اولویت های نخستین مصریان حتی پیش از پیدایش حکومت فراعنۀ مصر قرار داشته است. به طور کلی همین امر باعث شکل گیری شوراهای تقسیم و توزیع آب و پیشرفت کشت و زرع و طبعاً پیشرفت های اقتصادی و اعتلای ارکان اجتماعی جامعۀ مصر در دوره های بسیارکهن شده است. به وجود آمدن دولت و حکومت بی تردید بر همین ستون استوار بوده است. در دوره های پیش از تاریخ مصر، همزیستی مصریان و تشریک مساعی آنان جهت ساختن مصری آباد، مقتدر و ثروتمند که زمینۀ سازمان دادن تشکیلات سیاسی و نظامی در مصر شد، نقش ارزنده ای را در تاریخ مصر به عهده داشته است. مصریان در سده های بیست و دوم تا بیستم پیش از میلاد مسیح دارای مجموعه قوانینی فراگیر بوده اند که حتی تجارت مصریان با سرزمین های دور و نزدیک را نیز شامل می شده و قوانین بازرگانی مصریان در همان قرون و اعصار، پیشرفته و تخصصی شناخته شده است. همین قوانین مصریان را به تلاش و سازندگی امیدوار می کرد و بارها همبستگی مصریان را جهت جلوگیری از تجزیۀ مصر، از جمله انتزاع ناحیۀ دلتا از مصر علیا را به همراه داشته و بنیادهای اتحادیه های کشاورزی، فرهنگی – هنری، اقتصادی و اجتماعی را سازمان داده است. شورای زازات که بر توزیع و تقسیم عادلانۀ آب نظارت می کرد یکی از این بنیادها و سازمان های مبتنی بر قوانین و مجری آن بوده است.
در امپراطوری باستانی مصر فرعون[۱] همطراز با خدایان مورد احترام بوده. هنرمندان مصری که در آن روزگار پیوندی تنگاتنگ با معابد و متولیان امور معابد و خدایان مصری یعنی کاهنان داشته اند، در آثار هنری خود، فراعنۀ دورۀ باستانی را همانند خدایان به تصویر کشیده و مجسم می کرده اند. نظام دیوانی و سازمان های دولتی از اصل و ابتدا زیر نظر فرعون و دیوانیان و مطیع و فرمانبردار وی بوده اند. حکومت متمرکز مصر تحت لوای فرعون وقت از «عصر اهرام»[۲] در ممفیس سازمان دهی شد. فرعون شخصاً و رأساً شایستگی فرماندهی در همۀ ارکان و امور سیاسی، فرهنگی اقتصادی و اجتماعی را داشته است.
مشاغل و مناصب دولتی و دیوانی ظاهراً در آغاز موروثی نبوده و فرعون کارمندان عالی رتبه را شخصاً انتخاب می کرده است. بالاترین مقام کشوری که در برخی از اسناد «وزیر اعظم»[۳] خوانده شده است، فرعون با دقت و وسواس فراوان برمی گزید. این صاحبمنصب همزمان «قاضی بزرگ»[۴] برای سرتاسر قلمرو فرمانروایی فرعون محسوب می شده است. مصریان به این شخصیت عالی مقام «زاتی»[۵] می گفته اند. سرتاسر مصر در عهد باستان اقتصادی مبتنی بر طبیعت داشته و به گواهی منابع تاریخی نظام تولید مصریان «اقتصاد طبیعی» بوده است. مالیات نیز به این ترتیب به صورت فرآورده های دامی و محصولات کشاورزی دریافت می شده است. ساختن اهرام به وسیلۀ فراعنه، برپاداشتن گورستانهای عظیم و مجلل خانواده های سلطنتی، ساخت و ساز و تجهیز معابد تنها معدودی از اقلام هزینه های فراعنه به شمار آورده شده و این نشان می دهد که زمام داران مصری به چه میزان و مقیاسی از مردم مالیات می گرفته اند.
فراعنه مصر مناسبات خارجی خود را بر مبنای منافع مشترک، با سرزمین های دیگر و حفظ حقوق طرفین و به صورت مسالمت آمیزی پی ریزی کرده بودند. تجارت مصریان از همان روزگاران باستان با فلسطین، فنیقیه (بیبلوس)[۶] سوریه و پونت (سواحل سومالی)[۷] بود. از سلسلۀ پنجم قدرت فراعنۀ مصر رو به کاهش نهاد. سران نوم ها که با حمایت فرعون بر سر کار بودند، به صورت مالکان بزرگ در آمدند و گهگاه در برابر فرعون مرکزی عرض اندام کرده و بر او گستاخ می شده اند. این سران و رهبران نوم ها در فرصت های مناسب اعلام خودمختاری نیزمی کرده اند. این امر باعث شد که در مصر باستان جوامع فئودالی شکل گیرند. در امپراطوری میانه و از دورۀ فرمانروایی سلسلۀ دوازدهم، فراعنه نسبت به سران نوم ها شدت عمل به خرج داده و مانع گسترش خودکامگی آنها شده و قدرت آنان را در هم شکستند. آنها حیات اقتصادی و اقتدار محلی را در نوم های خود حفظ کردند، ولی به اطاعت فرعون درآمده و به سپاه او خدمت رسانی می کردند. این سران و رهبران نوم ها مالیات های خود را به موقع به خزانۀ فرعون پرداخت می نموده اند. سرانجام سسوستریس سوم[۸] بر همۀ آنها چیره گشت و آنان را ریشه کن نمود و مأموران عالی مرتبۀ دولتی که منصوب و مطیع شخص فرعون بودند، به جای آنها گماشت. وجود تأسیسات فرهنگی در فایوم معرف پیشرفت جامعۀ مصر در اکثر زمینه ها در دورۀ امپراطوری میانۀ مصر است. ساختن اهرام مصر بزرگترین میراث و یادمان فراعنۀ مصر در عهد امپراطوری باستانی آن سرزمین است.
امپراطوری جدید در عصر زمام داری توتموزیس سوم[۹] به صورت قدرت بزرگ و جهانی در تاریخ ثبت شد. مصریان توانستند به سلطۀ اقوام بیگانه و مهاجمی به نام هیکسوس ها که افزون بر یک قرن مصریان را به اطاعت خود درآورده بودند. پایان داده و «آواریس»[۱۰] پایتخت آنان را به تصرف درآورند. امپراطوری جدید مصر تحت لوای توتموزیس سوم (توتمس سوم) از منطقۀ نبطیه[۱۱] در سرزمین نوبی[۱۲] تا سواحل فرات[۱۳] حدود ۳۲۰۰ کیلومتر مسافت و گستره داشت. حکام محلی سوری تبار از جمله فرمانروای کادش[۱۴] از رقیبان سرسخت مصر به شمار می آمده اند. توتموزیس ها[۱۵] طی اردوکشی های متعدد به قلمرو آنان، آنها را به اطاعت خود درآورده و برتری قدرت خویش را به آنان قبولاندند. اقتدار سیاسی مصر باستان را می توان در قلمرو گستردۀ فرمانروایی فراعنۀ آن دوره، ثروت بی کران مصریان و مناسبات تجاری آنان با سرزمین دیگر بازشناخت که سرتاسر شرق قدیم را در برمی گرفته است. فرعون مقام خدایی داشت و حتی در مناطق کوچک و دورافتادۀ مصر به ویژه در سرزمین نوبی این امر مشهود بود. امور دولتی و غیر دولتی به وسیلۀ مأموران عالی مرتبه برگزیده از سوی فرعون اداره می شد. در نظام دیوانی چهره های صاحبنظر و مدیران شایسته خدمت می کرده اند. وزیران منتخب فرعون در رأس امور مصر علیا و سفلا قرار داشته اند. دبیران در مواقع بروز جنگ به ویژه در سلسله های هجدهم و نوزدهم در کسوت افسران در سپاه مصر به خدمت می پرداخته اند. بالاترین مقام آئینی کاهن اعظم آمون در کارناک بود. تحولات دورۀ اخناتون در این زمینه شرایط دیگری را به وجود آورد که ناشی از بحران ها و تصادمات عقیدتی فرعون با کاهنان بود. حکومت مصر در عصر رامسس دوم همان فرم و قالب دورۀ توتمس ها (توتموزیس ها) را دوباره احیا کرد.
اقتدار فراعنۀ مصر در دورۀ زمام داری رامسس ها دوباره به تنزل گرایید و مصر بخشی از متصرفات برون مرزی خود را از دست داد. در عرصۀ سیاست داخلی مجمع کاهنان آمون، دولتی را در دولت قانونی فرعون تشکیل دادند و فرماندهان مزدوران لیبیایی در مصر نفوذ یافتند که سرانجام آن روی کارآمدن «سلسلۀ کاهنان»[۱۶] در تب بود. در دورۀ متأخر تاریخ مصر معارضان لیبیایی، اتیوپیایی (حبشی)[۱۷]، سوری، پارسی (ایرانی هخامنشی) در مصر زمام دار شدند، مقدونیان و رومیان به دنبال آنها مصر را تصرف کردند و برآن فرمانروا گردیدند. مصریان اصل و بومی مورد تحقیر و غارت قرار گرفتند و مزدوران لیبیایی و حبشی در مناصب مهم در لباس سیاستمداران و کاهنان قد علم کردند. یونانیان در نوشته هایشان آورده اند که از سدۀ هفتم پیش از میلاد مسیح مصر دیگر به مصریان تعلق نداشت.
[۱] . (از واژه per-o یا per-á به معنای خانۀ بزرگ است و فرعون خود را پناهگاه مردم می دانست) Pharao
[۲] . Pyramidenzeit
[۳] . Grosswesir
[۴] . Oberrichter
[۵] . Zati
[۶] . Phönikien (Byblos)
[۷] . punt (Somaliküste)
[۸] . Sessostris III
[۹] . Thotemosis III
[۱۰] . Avaris
[۱۱] . Nápata
[۱۲] . Nubien
[۱۳] . Euphrat
[۱۴] . Kadesch
[۱۵] . Thotemosiden
[۱۶] . Priesterdynastie
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما