جنگ های رامسس دوم با هیتی ها

11947494_398248687048328_2318507098290809305_n.jpg (640×819)

رامسس دوم از سال ۱۲۹۰ تا ۱۲۲۴ پیش از میلاد مسیح زمام امور را در مصر در دست داشته است.  رامسس نیر همانند پدرش ستوس یکم برای مقابله با دشمنان ارتش مصر را پیوسته مجهز و در حالت آماده باش نگه داشته بود. وی از طریق دریا به قبایل شیردانه حمله ور شد و این پیروزی را خیلی زود به دست آورد. حملۀ منجر به پیروزی رامسس به قبایل شیردانه، همزمان با هجوم لیبیایی ها که از همسایگان غرب مصریان بودند، صورت گرفته است. لیبیایی ها به استناد منابع مصریان، از درگیر بودن رامسس با قبایل شیردانه و نیز پرداختن به یک سلسله اقدامات و اصلاحات، استفاده کرده و به مرزهای غربی مصر دست اندازی نموده و مسافتی را در خاک مصر پیشروی کرده بودند. همین وضعیت در ابتدای روی کار آمدن جانشین رامسس دوم گزارش شده و تهاجم لیبیایی ها به خاک مصر تکرار گردیده است. رامسس دوم در کتیبه ای تهاجم لیبایی ها به خاک مصر را منعکس کرده و د رعین حال افزوده است که وی جهت مصون نگه داشتن مرز غربی مصر، استحکامات و پست های نگهبانی و دیده بانی برپا کرده است.

پس از آنکه رامسس ناحیۀ دلتا و منطقۀ شمال و شمال غرب را کاملاً امن کرد، برآن شد که بر مسائل شرقی متمرکز شود، زیرا پیشروی هیتی ها در خاک سوریه که پیشتر به وسیلۀ ستوس یکم گهگاه متوقف می شد، هم اکنون دوباره به وسیلۀ «مواتالی»[۱] پادشاهی هیتی ها از سرگرفته شده بود. مواتالی پیشروی خود را به سوی جنوب به گونه ای غافلگیر کننده در پیش گرفته بود. رامسس دوم در این زمینه در سه کتیبه در ناحیۀ مصب رودی که «نهر ال کلب»[۲] نام کنونی آن است، به این موضوع اشاره کرده است. نهر الکلب در شمال بیروت جاری است. این سه کتیبه در چهارمین سال به قدرت رسیدنِ رامسس نگاشته شده است. محتوای یکی از این کتیبه ها که از همه خواناتر و واضح تر است، نشان می دهد که مصریان در آن مقطع زمانی «سواحل آمورو»[۳] را کاملاً در تصرف خود داشته اند. این امر اهمیت زیادی در عرصۀ تجارت مصریان داشته است، زیرا حمل و نقل کالا از طریق رود نهرالکلب به داخل سرزمین مصر با سرعت بیشتری صورت می گرفته است. رود نهرالکلب مسیر عبور کشتیهای باری را به دریای مدیترانه و سرانجام به سواحل مصر کوتاه تر می کرده است.

رامسس دوم با وجود این در پنجمین سال زمام داری اش از مرز تژل[۴] که فرعون در آن استحکامات نفوذ ناپذیری برقرار کرده بود، به سوی شمال و سرانجام به خاک سوریه حمله ور شد این گونه به نظر می رسد که عبور سپاهیان فرعون از خاک فلسطین با هیچ گونه مانع و مقاومتی روبرو نشده است. یک ماه پس از آغاز آن حمله سپاهیان مصر به درۀ مشرف به رود اورونت رسیدند و شهر کادش در معرض دایره دید آنان قرار گرفت. در آن هنگام کادش و هیتی ها با یکدیگر متحد شده بودند و رامسس خطر آنها را برای مصر جدی تلقی کرده بود.

کرونیست ها دربارۀ این جنگ اطلاعات جامع تر و کامل تر از هر رویداد نظامی دیگر مصریان به دست آورده اند. شرح این نبرد خونین در یک اثر ادبی که اشتباهاً برخی از مصر شناسان آنرا حماسۀ منظوم به شمار آورده اند، منعکس شده است. افزون براین صحنه های این پیکار خونین و هیجان انگیز برنقشی که کتبیه ای توضیحی نیز در کنار آن قرار دارد، به چشم می خورد. این نقوش، تصاویر و متون تاریخی – ادبی بر دیوارهای معابد مصر و نوبی نقر و نصب شده است که به طور کامل و دقیق مورد مطالعۀ کارشناسان تاریخ مصرباستان قرار گرفته است. مطالعه کنندۀ این یادمان ها می تواند تصویر واضح و واقعی از صحنه های این نبردها را برای خود ترسیم کرده و مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار دهد.

سپاه مصر در این جنگ خونین متشکل از بیست هزار مردجنگی تخمین زده شده است که از سواحل لبنان گذشته و وارد درۀ اورونت شده واز آنجا به چهار شاخه یا ستون تقسیم گردیده است. هر گروه و ستونی دارای وظایف و نظام فرماندهی و ساز و برگ ویژۀ مأموریتش بود. هر گروهی و یا به سخن دیگر هر یک از این ستون های نظامی به نام یکی از خدایان اصلی مصری نام گذاری شده بود، این خدایان اصلی که نام آنها براین ستون های اصلی سپاه گذاشته شده، عبارتند از: آمون[۵]، رع[۶]، پتح[۷] و ست[۸]. گروه ها با نظم ویژه و از پیش برنامه ریزی شده به ترتیب پیشروی خود را به سوی هدف آغاز کرده و یک فاصلۀ زمانی محدودی بین زمان های حرکت گروه ها منظور شده بود. رامسس دوم شخصاً در رأس ستون سپاهی موسوم به آمون همراه با نیروهای محافظ خود حرکت کرد. کوتاه زمانی پس از عبور از اورونت و گذشتن از طرف راست به سوی چپ ساحل، دوتن از بدویانی که در لباس هیتی ها بودند، در ناحیۀ «شبتونه»[۹] که امروز به آن «ربله»[۱۰] گفته می شود، از رودخانه گذشته در ساحل به سپاهیان مصر پیوستند. این دو نظامی هیتیایی خود را از اعضای ارتش هیتی معرفی کردند.

IMG_8679_web.JPG (533×800)

اطلاعاتی که این دو تن در اختیار مأموران مصری قرار دادند، نشان می داد که آنها اعضای نیروی ویژۀ ارتش هیتی در «آلپو»[۱۱] هستند که فاصلۀ بعیدی تا میدان جنگ داشته است. رامسس در این هنگام به اطلاعات تازه ای دست یافت و در برنامۀ جنگی خود تجدیدنظر نمود و از رود اورونت گذشت و با نیروی محافظ خود در ناحیۀ مسطح شمال غرب کادش توقف کرد. رامسس با این اقدام در نظر داشت تا در آن محل پایگاه و مقر فرماندهی برای سپاهیان خود، برقرار کند[۱۲]. دو ستون دیگر از نظامیان مصر به سوی جنوب حرکت کرده و در میدان دید رامسس و همراهانش قرار نداشتند. کارشناسان تاریخ نظامی براین عقیده اند که هدف رامسس و سپاهیانش اقدام به یک حملۀ گازانبری علیه هیتی ها و هم پیمانان کادشی آنها بوده است.

رامسس جهت حملۀ برق آسا و غافل گیر کننده به شهر کادش باید در انتظار رسیدن دیگر ستون های نظامی می ماند. دقیقاً در همان محل و همان روز مقارن بعد از ظهر دو تن از جاسوسان پادشاه هیتی به وسیلۀ نیروهای امنیتی رامسس دستگیر شدند. این دو جاسوس نظامی از فرصت و غفلت مصریان و اطرافیان رامسس بهره جسته و خود را به قرارگاه نزدیک کرده بودند.

مصریان آن دو را به وسیلۀ شکنجه وادار به اعتراف کردند. آنها اظهار داشتند که پادشاه هیتی (مواتالی) خود را در ضلع شمال شرقی شهر کادش با سپاه عظیمی که از سرتاسر آسیای صغیر گردآوری کرده است، پنهان کرده است و به سخن دیگر در واقع مصریان به محاصرۀ سپاهیان هیتی در آمده اند. از سویی سرزنش رامسس به مأموران اطلاعاتی مصر نیز که در انجام دادن وظایف خود کوتاهی کرده اند، سودی نمی داشت. تنها اقدام سودمندی که رامسس می توانست در این وضعیت صورت دهد، فرستادن وزیر و شماری از نیروهای امنیتی ویژۀ خود به وسیلۀ ارابه به سوی ستونهای نظامی مصری در راه بود که در رساندن خود به قرارگاه رامسس سرعت عمل بیشتری به خرج دهند.

در این میان هیتی ها با شتاب به سوی جنوب پیشروی کردند. هیتی ها فرصتی به دست آوردند تا به ستون نظامی مصری که نام «رع» برآن نهاده شده بود، حمله ور شوند. این سپاه که در واقع غافلگیر شده بود، هنوز آمادگی حمله یا دفع حمله را نداشت و صرفاً در حال پیشروی به سوی قرارگاه بود که فرعون در آن انتظار به سر می برد. ستون غافلگیر شدۀ رع توانست علی رغم درگیر شدن با نیروهای هیتی راه خود را به سوی قرارگاه ادامه دهد. فرعون که بیش از این طاقت انتظار نداشت و خشمگین و نگران به نظر می رسید، به تنهایی بر ارابه ای نشست و خود را به میدان جنگ رسانید. گفتنی است که رامسس دوم بعدها بارها این موضوع را عنوان کرده است که «تنها برارابه نشسته و کسی با او همراه نبوده است».

کارشناسان این ادعای فرعون را منطبق با واقعیت به شمار نیاورده اند، زیرا گارد محافظ رامسس باید او را همراهی و بدرقه کرده باشد… این کارشناسان براین باورند که رامسس بدون کمک و پشتیبانی نیروی محافظ خود هرگز نمی توانسته است از میان انبوه نظامیان هیتیایی گذشته و خود را سالم و مجهز به میدان جنگ برساند… رامسس وقتی از سپاهیان بی شمار هیتی سخن گفته است، اظهار داشته که وی از میان ۲۵۰۰ ارابۀ جنگی هیتی گذشته است تا بتواند خود را به نبردگاه میان هیتی ها و ستون سپاهیان مصری موسوم به رع برساند[۱۳].

آنچه مسلم است و واقعیت مسیر حرکت رامسس با هر مشکلات و به هر صورتی که بوده باشد، وی تهور و بی باکی خود را نشان داده است. شانس بزرگی که به رامسس و نیروهای مصری روی آورد، این بود که سپاهیان هیتی به قرارگاه مصریان دست یافته و به غارت محتوای آن قرارگاه مشغول شدند و این فرصت مغتنمی برای رامسس و یارانش برای نزدیک شدن به اهدافشان بود. ناگفته نماند که نیروهای هیتی جهت تصرف اموال مصریان که در قرارگاه موجود بود، مدتی در آنجا توقف کردند و این توقف به سود رامسس و نیروهای همراه او شد. هیتی ها که سخت مشغول غارت محتوای قرارگاه و بارگیری آنها برارابه های خود بودند، به وسیلۀ نیروهای پشتیبانی که از منطقۀ شمال غرب روانۀ جبهۀ جنگ بودند، غافلگیر شدند. این نیروهای تازه نفس مصری از سواحل دریای مجاور سرزمین آمورو به سوی میدان نبرد روانه شده بودند و به محض رسیدن به نظامیان هیتی مشغول در قرارگاه به قلب آنها تاخته و شمار زیادی از آنها را کشته و عدۀ بی شماری از آنان نیز تارومار شدند. همین پیکار به استناد منابع تاریخی ساعت ها به طول انجامیده است.

سرانجام این نبرد خونین بدین گونه بوده است که نیروی سواره نظام و ارابه رانان جنگی هیتیایی یا نابود شدند و یا در رودخانۀ اورونت غرق گردیدند. در گزارشهای جنگی مربوط به این پیکار که رامسس دوم شخصاً در جبهه حضور داشته است، شمار نیروهای نظامی هیتی که در رودخانۀ فوق غرق شدند، انبوه ثبت گردیده است. در همین گزارشها آمده است که پادشاه هیتی که در آن سوی رود اورونت سنگر اختیار کرده بود، با ناامیدی و اندوه شاهد شکست سپاهیان هیتی و ناظر غرق شدن سربازانش در رودخانه بود. در فهرست کشته و غرق شدگان سپاهیان هیتی اسامی بسیاری از امیران و فرماندهان لشکر هیتی ذکر شده است. بدیهی است که زیانهای مصریان از نظر ساز و برگ نظامی نیز قابل توجه بوده ولی شمار تلفات مصریان دراین پیکار اندک گزارش شده است.

ارزیابی نهایی کارشناسان تاریخ نظامی مصر باستان براین استوار است که علی رغم نابود شدن نیروهای هیتی به مقیاس قابل توجه و زیاد، مصریان نتوانستند کادش را دوباره به تصرف خود درآورند و این عدم موفقیت مصریان می رساند که آنان نیز در این نبرد زیان های مالی قابل توجهی را متحمل شده و شماری از نیروهای خود را از دست داده اند. به استناد همین گزارش های جنگی و تحلیل های مربوط به آن، رامسس نیروهای باقیماندۀ مصری را به سوی جنوب هدایت و به بازسازی ارتش خود اقدام نمود. کارشناسان اعمال دیدگاه های رامسس دوم را در تهیۀ و تدوین این گزارش های جنگی قطعی و عاری از هرگونه ابهام و تردید دانسته اند.

12.jpg (275×183)

ارزیابی جریان این نبرد نشان می دهد که هیتی ها دراین نبرد تنها نبوده و با همدستی مردم آمورو توانستند در برابر مصریان که در این جنگ متحدی در کنار خود نداشته اند، ایستادگی کنند. بدیهی است که منابع تاریخ مصر متعلق به آن زمان بیشتر به سود مصریان گزارش داده اند. منابع مصری گزارش کرده اند که پس از وارد آمدن شکست قطعی به سپاهیان هیتی و متحدانشان، صبح روز بعد پادشاه هیتی از آن سوی رودخانه نامه ای برای رامسس دوم فرستاد و به شکست خود اعتراف نمود و فرمانبرداری خود را از فرعون مصر اعلام داشت و بدین وسیله از فرعون مصر درخواست عفو و صلح کرد. رامسس این نامه را با صدای بلند برای سپاهیان و فرماندهان نظامی مصر خواند و همگی براین اصل اتفاق نظر داشتند که در نامۀ پادشاه هیتی نکته ای که به زبان مصریان باشد، قید نگردیده است و در آن جز ابراز فروتنی و درخواست بخشودگی چیزی نسبت به فرعون و مصریان به چشم نمی خورد.

پس از پایان جنگ و اعلام نتیجۀ آن به سود مصریان، رامسس دوم با سپاهیان خود به مصر بازگشت و وارد بارگاه خود در دلتا شد. مورخان این فعل و انفعالات را در آستانۀ پایان یافتن جنگ به عنوان یک «آتش بس»[۱۴] میان مصر و هیتی و متحدان دولت هیتی ارزیابی کرده اند، در حالی که پس از آن پیوسته بر خوردهایی هر چند به صورت منقطع و نامنظم میان مصریان و هیتی ها به وقوع می پیوسته است.

پیشتر و در بررسی دوره های زمام داری فراعنۀ سلسله های هفدهم و هجدهم و پادشاهان نخستین سلسلۀ نوزدهم به این موضوع مفصلاً پرداخته شد که دولت هیتی یکی از مخالفان سرسخت پادشاهان و منافع مصریان در منطقه بوده و اقتصاد و تجارت مصر به این امر بستگی کامل داشته است، لذا سلسله جنگهایی که میان مصریان و هیتی ها درگرفته است، اجتناب ناپذیر به نظر رسیده است.

مصرشناسان و مورخان براین عقیده اند که رامسس دوم نیز همانند پدرش ستوس یکم خود را نسبت به تمامیت ارضی مصر و شهروندان مصری متعهد می دانسته و پیوسته در صدد حفظ منافع مصریان در هر گوشه از جهان به ویژه در آسیا و آفریقا بوده است.

 این فرعون کشور مصر را به گونه ای اداره کرد که از رفاه مصریان همانند دورۀ زمام داری پدرش نه تنها چیزی کاسته نشد، بلکه مصریان نسل ها بعد نیز به نیکی از او یاد کرده اند. براساس همین داوری ها، سلسلۀ نوزدهم یا سلسلۀ رامسس ها (رامسسی ها) موفق ترین سلسله از میان سلسله های بیست وهفت گانۀ تاریخ مصر باستان بوده است. رامسس دوم مصر را برای چندین نسل از نظر نظامی ، اقتصادی، سیاسی در درجه ای از موفقیت و اطمینان و استحکام نگهداشت که مورخان یونانی و سریانی آن را در مباحثی چون «سخن دربارۀ مصر» توسط هرودت کاملاً مورد تأیید قرار داده اند.

او در ابیدوس و تب نه تنها کار بنای مقبرۀ معبدگونۀ پدرش را به پایان رساند و آنرا مجهز نمود، بلکه دو مقبرۀ معبدگونه دیگر را نیز ساخت که یکی از آنها را به خود اختصاص داده بود. وی برای  مقبرۀ پدرش تجهیزات و دکوراسیون بهتر و با کیفیت برتر را در مقایسه با آرامگاه خودش اختصاص داده بود. گفتنی است که آرامگاه رامسس دوم در تب به عنوان موزه و یک پایگاه فرهنگی- دینی به نام «رامسئوم»[۱۵] در تاریخ هنر مصریان آمده است. دیودور سیسیلی[۱۶] مورخ یونانی دربارۀ این گونه اقدامات رامسس دوم مطلب گسترده و قابل اعتمادی در آثار خود آورده است. دیودور براین باور است که تجهیزات آرایشی و زیور و زینت آلات به کار برده شده در مقبرۀ ستوس یکم بیشتر از یونانیان و به تقلید از یونانیان توسط رامسس دوم از یونان و جزایر اژه ای به مصر برده شده است.

دربارۀ اقدامات اقتصادی و پیروزی های نظامی این فرعون بیشتر مورخان مطالبی همانند که بیشتر از نقوش و کتیبه های او برداشت شده است آورده اند. ترسیم صحنه های جنگ های خونین رامسس سوم، در واقع احیا کننده و به یاد آوردندۀ رویدادهای نظامی و نبردهای سسوستریس[۱۷] است که به فاتح بزرگ مصر در دوران کلاسیک باستان معروف شده است.

رامسس دوم در کارناک تالار بزرگ معبد آمون که دارای ستون های بسیار بود و پدرش بنای آن را آغاز کرده بود، به پایان رسانید. او برای ساختن این معبد فضایی به وسعت پنج هزار متر مربع را اختصاص داد. او اطراف این معبد را درختکاری کرد و آن منطقه را به صورت جنگلی پردرخت درآورد. شمار ستونهای بی شمار این معبد به وسیلۀ باستان شناس در شانزده ردیف و در مجموع یک درصد و در مجموع یک صد و سی و چهار ستون تخمین زده شده است. ستون های میانی که فضای مراسم و اجرای آیین های دینی آمون را در برمی گرفت هرکدام ۲۱ متر ارتفاع ودیگر ستون ها و از جمله ستون هایی  جانبی هر کدام ۱۳ متر ارتفاع داشته اند.

او در سرزمین نوبی که پیوسته در تصرف فراعنۀ مصر بوده است، شش معبد صخره ای و شماری معابد دیگر از مصالح دیگر چون سنگ آهک، آجرهای شنی و ماسه ای ساخت و کاملاً آرایش نمود. وی در نواحی «بیت الوالی»[۱۸]، «گرف حسین»[۱۹] و «وادی السبوا»[۲۰]نیز معابد و تأسیسات دینی و فرهنگی متعددی را ساخت.

خلأ موجود در این پیمان صلح که هم اکنون بدان اشاره شد، پیشروی مصریان در خاک سوریه را نیز با ابهام مواجه کرده است. مصریان و هیتی ها بر سر تصرف بخشهایی از این سرزمین، به ویژه مناطق مرزی آن پیوسته اختلاف و جنگ داشته اند. بدیهی است که فلسطین هرگز موجبات جنگ میان مصر و هیتی را فراهم نکرده است، زیرا فلسطین پیوسته به طور کامل و قاطع در تصرف مصریان بوده است و فراعنۀ مصر هرگونه نفوذ و تجاوز به این ناحیه را با شدت پاسخ می گفته اند.

این پیمان صلح سیزده سال پس از انعقاد آن استحکام و رسمیت واقعی خود را پیدا کرد و ان هنگامی بود که پادشاه هیتی  دختر بزرگ خود را همراه با هیأتی و هدایای گرانبها و زیاد به مصر فرستاد تا به همسری رامسس دوم که در آستانۀ کهولت بود، درآید.

همۀ این اطلاعات برگرفته از کتیبه ای طولانی است که در آن رامسس دوم مورد تحسین و تمجید قرار گرفته و چهار نسخه از آن تاکنون به دست پژوهشگران رسیده است. از این چهار نسخه (کُپی) دو نسخه در مصر و دو نسخه در سرزمین نوبی پیدا شده است. پس از آن نیز هدایای زیاد و یکی دیگر از دختران جوان پادشاه هیتی (خواهر جوانتر همسر کنونی رامسس دوم) به دربار مصر فرستادع شده است . این متن کتیبه که دارای محتوایی گسترده است به صورت قطعات پراکنده به دست آمده وجزئیات آن ترجمه و تجزیه و تحلیل شده است.

آنچه در بخش پایانی این کتیبه مجهول و سؤال برانگیز است، این است که آیا این خواهر جوانتر ملکۀ مصر برای دیدن خواهرش به مصر رفته یا وی به همسری رامسس دوم سالخورده درآمده است؟[۲۱] آنچه مسلم است، چنین شرطی در کتیبه و پیمان صلح ملحوظ نبوده و این مسلفرت ها بعداً صورت گرفته است.

رامسس دوم شصت و شش سال حکومت کرد که در مقایسه با دوران زمام داری دیگر فراعنۀ مصر، کاملاً غیرعادی به نظر میرسد. این فرعون در طول فرمانروایی اش با پشتکار، رشادت و قاطعیت امور داخلی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مصر را اداره کرد. وی برنامه های عمرانی و ساخت و ساز تأسیسات و  مراکز فرهنگی و معابد را مجدانه و سخاوتمندانه به اجرا درآورد. بخش عظیمی از این ساخت و سازها، به ویژه آنچخ در ناحیۀ دلتا، جایی که کاخ و بارگاه فرعون بود، به طور کامل از بین رفته و محو گردیده است. در مجموع می توان گفت که در مصر علیا، جنوب مصر و سرزمین نوبی و حتی دیگر مناطق زیر سلطۀ رامسس دوم، همه دارای آثار و یادمانی از این فرعون که نشانی از اقدامات او به دست دهد، وجود داشته است. کرونیست ها او را فرعون جنگجو و پیشاهنگ تحول، پیشرفت و سازندگی نام نهاده اند.

نه تنها در زمان فرمانروایی رامسس دوم، بلکه درزمان فراعنۀ دیگر نیز هیتی ها بیشترین مشکلات را برای مصریان فراهم کرده و علیه حکومت و منافع مصر در منطقه به دنبال توطئه و یافتن متحدانی علیه فراعنه بوده اند. در نقشها و کتیبه های رامسس دوم به ویژه این موضوع کراراً مورد بحث قرار گرفته است.

در یکی از این نقوش نبرد سپاهیان رامسس برای تصرف شهر «دپور»[۲۲] که یکی از شهرهای هیتی ها بوده است، به تصویر کشیده شده است. دپور شهری استراتژیک و با اهمیت و زیبا در نزدیکی «تونیپ»[۲۳] در نیمۀ راه کادش و «آلپو»[۲۴] قرار داشته است.زمان وقوع این پیکار احتمالاً پس از واقعه ای نه چندان طولانی پس از جنگ پیشین رامسس دوم با پادشاه هیتی ها به وقوع پیوسته است. از شواهد امر و با توجه به ماهیت این نقش، چنین برمی آید که رامسس در این جنگ نیز رشادت و بی باکی خود را به ثبوت رسانیده است. در گزارشهای جنگی مصریان آمده است که رامسس برای تسخیر این شهر تنها دو ساعت با سپاهیان هیتی جنگیده است. برخلاف دیگر جنگها و فتوحات این فرعون تاریخ کاملاً مطمئن و دقیقی برای وقوع این پیکار در نقش و کتیبۀ مجاور آن ذکر نشده است. آنچه مسلم است مورخان این پیروزی را نیز به عنوان نشانی از قهرمانی فرعون ثبت کرده اند.

در فهرست شهرهایی که رامسس دوم طی زمام داری طولانی خود به تصرف درآورده است، شهر «دپور» دارای اهمیت خاصی بوده و شرح این پیروزی نیز با آب و تاب فراوان در نقش و کتیبه منعکس گردیده است. برخی از مصرشناسان و کارشناسان تاریخ نظامی مصر باستان در پژوهشهای خود شهر دپور را یکی از شهرهای آمورو به شمار آورده اند که از متحدان هیتی ها بوده است و در این صورت این نبرد منجر به پیروزی فرعون در هشتمین سال زمام داری اش به وقوع پیوسته است.

در فهارس شهرهای تسخیر شده توسط رامسس دوم شهرهای زیادی درج و ثبت شده است که بیشتر آنها در مناطق جنوبی قرار داشته اند و از آنجمله می توان از دو شهر استراتژیک و بسیار مهم یعنی «کانه»[۲۵] و «جلیلیه»[۲۶] نام برد. در هر حال این تحولات نشان می دهد که تا سه سال پس از نبرد خونین کادش در منطقۀ فلسطین جنگ میان مصر و هیتی در جریان بوده است. آنچه مسلم است رامسس دوم بی آنکه در فتح نامه هایش از متحد یا متحدانی برای خود نام ببرد، به تنهایی و با اتکا به سپاهیان خود این پیروزی های پی در پی را به دست آورده است.

آنچه مسلم است نخستین پیمان آشتی میان مصر و هیتی در بیست و یکمین سال سلطنت رامسس دوم میان طرفین منعقد شده است. روند بستن این پیمان صلح میان رامسس دوم و «خاتوشیلی»[۲۷] به این صورت بوده است که دو تن از فرستادگان پادشاه هیتی (خاتوشیل) در کاخ محل اقامت رامسس دوم در دلتا به حضور فرعون رسیده اند. این دو تن متن پیمان صلح را که به زبان بابلی بر روی یک لوحۀ سیمین نقرشده و به خط میخی بوده، به حضور رامسس آورده بودند. باستان شناسان بخش هایی از همین متن را که بر روی لوحه ای گلی حک شده است در آسیای صغیر به دست آورده اند. این لوحه نسخه ای از متن عقدنامۀ صلح بوده که به زبان و خط  هیتی ها نگاشته و دولت هیتی آنرا برای خود نگهداشته بود. نسخه ای که به مصریان تعلق داشت، همان لوحۀ نقره ای بود که تقدیم فرعون شده است. باستان شناسان لوحۀ گلی را در ناحیۀ کنونی بغازکوی[۲۸] که پایتخت دولت هیتی بوده است، به دست آورده اند.

افزون براین به خاطر اهمیت این نبرد و پیمان صلح مرتبط با آن، دو نسخه از آن با ترجمۀ کامل به زبان مصری، در معبدی در تب پیدا شده است. محتوای این پیمان صلح چنین است:«رامسس دوم و خاتوشیلی اذعان دارند که در گذشته صلح و آشتی و برادری میان مردمان و زمام داران در سرزمین مصر و هیتی برقرار بوده است و این پیمان آشتی ناشی از جنگ اخیر میان طرفین است که برای زمان حال و آینده تضمین معتبری برای صلح و آرامش میان دو کشور خواهد بود… بدینوسیله طرفین متعهدند که از هرگونه تجاوز و توسعه طلبی نسبت به سرزمین یکدیگر چشم بپوشند و از به وجود آوردن زمینه های دشمنی خود داری کنند و به یکدیگر قول می دهند که متقابل به هم کمک کنند و مشترکاً در برابر دشمنان خارجی دو کشور بایستند و فراریان سیاسی و مهاجران را با یکدیگر مبادله نمایند…»

در این متن خدایان مصری و ارباب انواع سرزمین هیتی به عنوان شهود و تضمین کننده این پیمان صلح فراخوانده شده اند. در این متن به نقض کنندۀ این پیمان نفرین و دشنام و به حافظ ، مراعات کننده و وفادار به آن درود و سپاس فرستاده شده است[۲۹] . آنچه در این پیمان به عنوان کاستی و خلأ توسط مورخان مورد توجه قرار گرفته است، عدم اشاره به مرزهای بین دو کشور است که با توجه به آن بتوان به پیشروی ها و پیروزی های مصریان در جنگ با هیتی ها پی برد.

رامسس دوم در واپسین سال های زمام داری اش به ساختن معابد و دیگر اماکن مذهبی و تأسیسات فرهنگی در «در»[۳۰] و «ابوسمبل»[۳۱] پرداخت و همه را به خدایان سنتی مصریان هدیه کرد. و به سه رب النوع بزرگ و کهن مصریان، چون آمون- رع متعلق به تب، پتح خدای ممفیس و رع در هلیوپولیس این بناهای با عظمت را تقدیم کرد. او در ابوسمبل معبد کوچکی نیز ساخت و آنرا به الهۀ «هاتور»[۳۲] و همسر اول خودش (رامسس دوم) هدیه نمود.

در اسناد مصریان آمده است که نفرته ته همسر نخستین رامسس دوم احترام ویژه ای در نزد فرعون داشته و مرگ ناگهانی او این زمام دار را واقعاً داغدار کرده است. وی از این اندوه مدتی نیاسود و همسری اختیار نکرد و سرانجام همانگونه که اشاره شد به تبع عقد پیمان صلح با پادشاه هیتی دختر او را در حالی که در آستانۀ پیری به سر می برد، به همسری خود پذیرفت.

معابدی که رامسس دوم در ابوسمبل ساخته است، هر دو صخره ای هستند. در محل دِر ورودی معبد اصلی تندیس عظیم رامسس دوم برسکویی استوار شده. ارتفاع تندیس رامسس دوم بیست متر بوده است. وی افزون براین معابد صخره ای، معابدی نیز در «عکشا»[۳۳] ، «عماره»[۳۴] و «جبل برکل»[۳۵] با مصالح ساختمانی مقاوم ساخته و به بهترین وجه آنها را از درون و برون آراسته است.

اسناد مصریان نشان می دهد که فرعون مورد بحث، به این ترتیب توانست رضایت خاطر روحانیان و مردم مصر را به صورت همه جانبه جلب و هنرمندان را از هر صنف و گروه به خود جذب نماید. دیودور سیسیلی یادآور شده که گرامی داشت شاعران، هنرمندان، امیران لشکری و دیوانیان درستکار و قانون مدار، از شیوه های برجسته و ارزشمند این فرعون بوده است. گفتنی است که از آنهمه آثار و یادمان هایی که مورخان مصری، یونانی، رومی، سریانی و از جمله تاریخ نویسان بین النهرین در بابل و آشور به او نسبت داده اند، اندکی باقی مانده است، ولی از نقوش و کتیبه های آسیب دیده و به سختی گردآوری شدۀ او، می توان به تاریخ سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی او و در مجموع کشور داری این فرعون پرتلاش پی برد.

[۱] . Muatalli

[۲] . Nahr – el – kelb

[۳] . Amurru

[۴] . Tjel

[۵] . Amun

[۶] .(Re)  ُRa

[۷] . Ptah

[۸] . Seth

[۹] . Šabtuna (h)

[۱۰] . Reblleh

[۱۱] . Aleppo

[۱۲] . A. a. O. S. 270

[۱۳] . Fischer Weltgeschichte, A. a. O. S. 271

[۱۴] . “Weffenstillstand”

[۱۵] . Ramessum

[۱۶] . Diodoros  von  Sizillien

[۱۷] . Sesostris

[۱۸] . Beit el Wali

[۱۹] . Gerf Husein

[۲۰] . Wadi es Sebua

[۲۱] . Fischer  weltgeschichte, A. a. O. S. 272-3

[۲۲] . Depur

[۲۳] . Tunip

[۲۴] . Aleppo

[۲۵] . (کانه، کانا) Kana

[۲۶] . Galiläa

[۲۷] . Hattušili

[۲۸] . (بغاکوی ناحیه ای در ترکیه فعلی است) Boğazköy

[۲۹] . A. a. O. S. 272

[۳۰] . Derr

[۳۱] . Abu  Simbel

[۳۲] . Hathor

[۳۳] . Akscha

[۳۴] . Amara

[۳۵] . Ğebel Barkal

منبع : کتاب تاریخ مصر باستان

نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان

نشر الکترونیکی سایت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. امیر می گوید

    درود بر هخامنشیان
    پادشاه نیمی از جهان

ارسال یک پاسخ