فراعنه و آثار معماری مصریان از دیدگاه هرودت
کاهنان مصری دربارۀ میس[۱] روایت می کنند که او نخستین پادشاه مصر بود و شهر ممفیس را با ساختن سدی رفیع و محکم امن کرد، زیرا رودخانه از نواحی کوهستانی فوران کرده و از طریق سرزمین لیبی و گذر از آنجا در قلمرو مصر جریان پیدا می کند. میس حدود یکصد ایستگاه کاهنده شتاب آب رودخانه را از ناحیۀ ممفیس به سوی جنوب احداث کرد و سدهای متعددی در این مسیر ساخت. این تأسیسات تاکنون و تا به امروز توسط پارسیان حفظ شده و جریان آب نیل به نرمی صورت می گیرد. کاهنان سیصدوسی پادشاه را پس از میس در نوشته هاییشان نام برده اند که از اقوام، نژادها و سرزمین های گوناگون بوده اند. از میان آنان هجده تن اهل اتیوپی (حبشه)، یک زن بومی مصری و شماری نیز مردان (فراعنه) مصری الاصل بوده اند. زنی که مصری بوده و بر مصر حکومت می کرده، نامی شبیه نام بابلیان داشته ات. کاهنان نام او را نیتوکریس[۲] در کتابهایشان آورده اند.
کاهنان دربارۀ این زن آورده اند که وی جهت گرفتن انتقام خون برادرش که توسط پادشاه مصر به قتل رسیده، پادشاه مصر به قتل رسیده، پادشاه را کشته وشمار زیادی از مصریان را نیز هلاک کرده است. این زن ساختمانی در زیر زمین بنا کرده و آنرا به خدایان تقدیم نموده و گویا برای منظوری این کار را انجام داده است. به گفتۀ این کاهنان منظور این زن این بوده است که این بنا را به صورت قتلگاه درآورد. وی مصریان متهم به شرکت در قتل برادرش را در ساختن این بنای زیرزمینی به کار گرفت و هنگامی که آنها مشغول غذا خوردن بودند، جریان آب رودخانه را به آنجا هدایت کرد و همۀ آنها را در آنجا به کام مرگ کشاند. نیتوکریس همۀ این معدومان را متهم و مستوجب مرگ می دانست. کاهنان رویات کرده اند که به این فرعون بانو همۀ این جنازه ها را به درون اطاقی پر از خاکستر انتقال داد تا کسی به راز و رمز نیرنگ او پی نبرد.
دربارۀ پادشاهان دیگر مصری نیز همین کاهنان اطلاعاتی به هرودت داده و اقدامات آنها را برای این پژوهشگر کنجکاو شرح داده اند. برخی از آنها خدمات ارزنده ودرخشانی به مصریان کرده اند. یکی از آنها مویریس[۳](موریس) نام داشت که یادمان های ارزشمندی برای خدایان در شمال مصر برپا کرد. او یک دریاچۀ مصنوعی حفر کرد و آن ناحیه را زیبا و باشکوه برای مصریان گذاشت. به روایت کاهنان برای هرودت موریس اهرامی نیز ساخته است. موریس کارهای سودمند بی شماری انجام دادا، ولی دیگر فراعنه به اندازۀ او به مصریان و خدایان خدمت نکردند…
یکی دیگر از پادشاهان مصر «سسوستریس»[۴] نام داشته است که مصریان یادمان های او را حفظ کرده اند. کاهنان گفته اند که او پس از پادشاه شدن، کشتیهای عظیمی ساخت که تا آن روزگار مصریان نداشته اند. او با این ناوگان عظیم از دریای عربستان گذشت و ساحل نشینان دریای سرخ را مطیع خود نمود.[۵]
او به راه خود در دریای سرخ با ناوگان عظیمش ادامه داد، ولی به جایی رسید که عمق آب بسیار کم بود و نتوانست ادامۀ مسیر دهد، لذا به سختی به مصر بازگشت و سپاهی انبوه گرد آورد و از راه خشکی برای فتح سرزمین ها و غلبه بر مردمان دیگرحرکت کرد. به روایت کاهنان وی همۀ اقوام و ملل ساکن در مسیر خود را به اطاعت خویش درآورد. او از جنازه های کسانی که آزادیخواه بودند و در برابر او ایستادگی می کردند، ستونهای متعددی برپا کرد. این فرعون این گونه اقدامات خود را تحت عنوان خدمت به سرزمین پدری اش بر کتیبه ای نقر کرده است. وی در این کتیبه از کسانی که سرزمین شان را بی هیچ مقاوتی تسلیم او کرده اند، به عنوان انسانهای ترسو نام برده است. او به این ترتیب از آسیا گذشت و به اروپا رسید و سکاها (سکیت ها)[۶] و تراکی ها (تراکیان)[۷] را مطیع خود کرد. به نظر من کاهنان مطالب واقعی را به من انتقال می دادند، زیرا این ستونها هنوز در مصر باقی مانده است. کاهنان روایت کردند که وی پس از کسب این پیروزی ها به مصر بازگشت، ولی ما نمی دانیم از آن سپاه عظیم و انبوه که او برای فتح سرزمین ها مجهز کرده و با خود همراه کرده بود، تا چه اندازه به مصر بازگردانده است. گویا شمار ستون های اخیر الذکر زیاد بوده، ولی هم اکنون به قول هرودت تعدادی از آنها باقی مانده است.
سسوستریس به روایت کاهنان در فلسطین و سوریه (فلسطین سوری) کتیبه هایی که در برگیرندۀ پیروزی هایش بوده است، نصب کرده و پیشروی های خود را به طور مشروح و گسترده به تصویر کشیده است. سسوستریس سوری ها .و فلسطینی ها را نیز که به اطاعت خود درآورده است، ترسو قلمداد کرده است. این فرعون توسط مردم ایونی[۸] نیز به دو صورت معرفی گردیده است: در کتیبه ای بر صخره ها سسوستریس در سفر جنگی خود از «افسوس»[۹] به «فوکیا»[۱۰] و از طریق «سارد»[۱۱] به «سمیرنا»[۱۲] رفته است. این کتیبه چهار و نیم ذراع طول دارد و همین اندازه نیز عرض آن است. در گوشه ای از این کتیبه که بر صخره ای نقر شده است، سسوستریس نیزه ای در دست دارد و در دست چپش کمانی را به عنوان سلاح و نشانۀ پیروزی اش نگهداشته است. سلاح های او مصری و اتیوپیایی بوده اند که بر روی آنها با خطوط مقدس (هیروگلیف) مشخصات آن سلاح ها نقش بسته و نگاشته شده است. یکی از جملات مهم این کتیبۀ بزرگ و پر وسعت چنین است: «من با سلاح هایی که بر شانه ام حمل می کنم این سرزمین ها را فتح کردم». ولی اینکه او از کجا آمده و نام واقعی او چیست، در کتیبه به آن اشاره نشده است. فاتح بر واقعی بودن فتوحاتش نیز در این کتیبه تأکید کرده است.
هرودت پیش از آنکه وجود چنین کتیبه ای برایش محرز شود، گمان می کرده است که میس (منس) و سسوستریس در عداد پادشاهان اساطیری بوده و آنچه کاهنان برایش تعریف می کنند افسانه و داستان است.
هرودت در گزارش خود دربارۀ سسوستریس پادشاه توسعه طلب مصر آورده است که به روایت کاهنان، این فرعون به هنگام بازگشت به مصر، اسیران زیادی را از سرزمین های مغلوب و مفتوحۀ خویش به همراه آورده است. سسوستریس وقتی به هنگام بازگشت به تنگۀ پلوزیوم[۱۳] رسید، این اسیران را به برادرش که در انتظار بازگشت پیروزمندانۀ سسوستریس بود، سپرد. این شخص اسیران را به ساختمانی برد که پیرامون آنرا با چوب پوشانده و محصور کرده بود و آن بنا را به آتش کشید.
در روایتی دیگر آمده است سسوستریس به هنگام آغاز سفر جنگی اش مصر را به برادر خود سپرده بود و به هنگام بازگشت از سفر مورد استقبال برادر قرار گرفت و از آنجایی که برادر سسوستریس قصد از بین بردن او و گرفتن قدرت در دست خویش را داشت، خانوادۀ سسوستریس را به ضیافتی دعوت کرد و خانه را به آتش کشید و از شش پسر سسوستریس دو تن توانستند از انبوه آتش و از میان شعله های سهمگین گذشته و جان سالم به در برند.
هرودت آورده است که کاهنان اظهار داشته اند که برادر سسوستریس قصد انتقامجویی از برادرش را داشته است. سسوستریس جمعیت اسیرانی را که به همراه آوده بود علیه برادر خود به جنگ واداشت. او برادر را از میان برداشت و سنگهای عظیمی را که برای ساختن معبد مورد نیاز بود به وسیلۀ همین اسیران جابجا کرد. سسوستریس مصر را که سرزمینی ناهموار بود به وسیلۀ همین اسیران صاف و هموار کرد و از آن پس ارابه و اسب و کاروانها به راحتی می توانسته اند در آنجا رفت و آمد نمایند.
پیش از این اقدامات مردم مصر به آسانی به آب رودخانه نیل دسترسی نداشته و در آب انبارهایشان آب زیادی را نمی توانسته اند ذخیره کنند و بیشتر آب شور می آشامیده اند. سسوستریس بزرگترین خدمت را به این مردم کرد و راه به سوی نیل را برای آنان گشود و از این به بعد آب به اندازۀ کافی در دسترسشان قرار گرفت.
این پادشاه سرزمین مصر را عادلانه میان مردم تقسیم کرد و مردم به کشت و زرع پرداخته و از فقر و تهیدستی به رفاه و بی نیازی رسیدند. سسوستریس زمین ها را به قطعات چهار ضلعی براساس نقشه و طرح کاملی که هر قطعه زمین مستعد کشت و زرع باشد تقسیم کرد و به مصریان واگذار نمود. او مجموعه قوانینی را برای مصریان تدوین و تنظیم کرد که بخشی از آن به همین کشاورزان مربوط بود. به روایت همین کاهنان، هر کشاورز باید متناسب با درآمد سالیانه از محل محصولات کشاورزی اش، بخشی از آن را به خزانۀ پادشاه تسلیم نماید. براین اساس سسوستریس نخستین واضع قوانین مالیاتی در مصر باستان بوده است. کاهنان توانسته بودند هرودت را در زمینۀ این اطلاعات قانع و متقاعد کنند.
هرودت در کنار پژوهش هایش از رموز فکری – فرهنگی مصریان نیز آگاه شده بود و نکاتی را در پژوهش هایش عنوان کرده است. سسوستریس افزون بر تقسیم زمین میان مصریان به طور عادلانه، تجاوز به حدود و حریم اموال و املاک دیگران را کاملاً منع کرده و برای این کار مأموران ویژه ای را تربیت کرده و به مراقبت و نظارت واداشته بود. هرودت آورده است که سسوستریس آغازگر بسیاری از کارهای اجتماعی و به وجود آورندۀ بنیادهای اقتصادی در مصر باستان بوده است. این فرعون فعالیت ها و تلاش های مصریان را در عرصۀ سازندگی قدر می نهاده و مردم را در ادارۀ امور کشور با دولت به همکاری دعوت می کرده است. به روایت هرودت تقسیم زمین میان مصریان بطور عادلانه و دقیق خود نشان می دهد که مصریان محاسبۀ مساحت زمین را می دانسته اند و یونانیان این کار را از مصریان آموخته اند. بدیهی است که مطالعۀ تمدن و فرهنگ مردمان بین النهرین نیز نشان می دهد که آشوریان نیز با ضرب کردن طول و عرض زمین درهم، مساحت آنرا به دست می آورده اند.
هرودت می افزاید که یونانیان ابعاد متعددی از دانش های نجومی را از بابلیان فرا گرفته اند، از آنجمله می توان از «ساعت خورشیدی»[۱۴] نام برد که در نزد بابلیان کار برد داشته و سپس طالس آنرا از بابلیان آموخته و به یونان برده است. یونانیان به وجود آمدن کهکشان ها و چگونگی پیدایش فصول سال را نیز به روایت هرودت از بابلیان اقتباس کرده اند.
به گزارش هرودت سسوستریس تنها فرعون مصر بود که بر اتیوپی (حبشه) حکومت کرد و تندیس هایی را از خود در آن سرزمین به یادگار گذاشت. او دو مجسمۀ عظیم که ارتفاع هر کدام به سی ذراع می رسد از خود و همسرش و از فرزندانش که چهار تن بوده اند و تندیس های آنان هرکدام به ارتفاع بیست ذراع بوده است، به عنوان یادبود به مصریان هدیه کرد. هرودت برای نمایاندن محبوبیت سسوستریس در نزد مصریان و کاهنان مصری به نکته ای دیگر در همین زمینه اشاره کرده است. ناگفته نماند که فرعون مورد بحث ما، معابد بزرگ، مجلل و باشکوهی نیز در نقاط مختلف قلمرو فرمانروایی خود ساخته و آراسته است.
این مورخ افزوده است که : زمانی طولانی از مرگ سسوستریس گذشته بود که داریوش پارسی، برآن شد تا مجسمۀ خود را در مصر برپا کند که کاهنان مصری با آن مخالفت کردند. کاهن اعظم مبعد در این باره گفته است که : داریوش هرگز اقداماتی را که سسوستریس مصری برای مصریان انجام داده، معمول نداشته است. سسوستریس سکاها (سکیت ها) را نیز در کنار انبوه ملل تابعۀ خود، فرمانبردار خود کرد، در حالی که به روایت هرودت، داریوش نتوانست بر سکیت ها غلبه کند. داریوش به روایت هرودت هدایای بی شمار و ارزشمندی که سسوتریس به خدایان مصری تقدیم کرده بود، به ارمغان نیاورد… گویا داریوش به خاطر قصوری که در این زمینه مرتکب شده بود، از مصریان عذرخواهی کرده است[۱۵]. از سویی می دانیم که داریوش به معابد مصریان توجه زیادی داشته و به خاطر همین توجهاتش و شرکت در مراسم گرامی داشت «رع» کاهنان رع به او لقب پسر رع داده اند. مصریان اظهار داشته اند که هیچ فرعونی این افتخار را به دست نیاورده است.
پس از مرگ سسوستریس پسر او «فرون»[۱۶] قدرت را در دست گرفت. او توان لشکرکشی به سرزمینی را نداشت. سرنوشت او به گونه ای رقم خورده بود که بینایی خود را زود از دست داد. علت نابینا شدن او به روایت هرودت که او نیز از مصریان شنیده است. چنین بود: «روزی طوفان شدیدی درگرفت و دریاها و رودخانه ها طغیان کرده و مزارع به زیر آب فرو رفتند. خبر این طغیان و طوفان و امواج سهمگین ناشی از آن به گوش فرعون فرون رسید.او خشمگین شد و جنون بر او غلبه کرد و در برابر ارادۀ خدایان شهر بوتو ایستاد، لذا نیزه خود را برداشت و به سوی طوفان شلیک کرد و لب به ناسزا و دشنام گشود. بلافاصله پس از این کار فرعون از ناحیۀ چشم بیمار شد و به زودی بینایی خود را از دست داد. او به مدت ده سال نابینا بود و پس از سپری شدن مدت ده سال که دورۀ مجازات او از سوی خدایان پیش بینی شده بود، در سال یازدهم، وی دوباره بینایی خود را به دست آورد.
او باید چشم بیمار خود را که از نعمت بینایی ساقط شده بود، با ادرار زنش می شست و این مشروط براین بود که زنش هرگز با مرد دیگری هم بستر نشده باشد و چون ابتدا او بینایی خود را باز نیافت، کلیۀ زنان و دختران شهر را گرد آورد و سرانجام با ادرار دختری باکره چشم نابینای خود را شستشو داد و بینا شد. فرعون به ادارۀ خدایان گردن نهاد و این دختر را به همسری خود برگزید و با او پیمان ازدواج بست. پس از آن با ایمان و اعتقاد فروتنانه هدایای ارزشمندی به معابد تقدیم نمود و به معبد خدای خورشید آمون- رع ارزشمندترین پیشکش ها را به ارمغان آورد. او در این معبد ستون ها و محراب های باشکوه ساخت که برخی از ستون ها صد ذراع ارتفاع و هشت ذراع پهنا داشتند.
مصریان گزارش کرده اند که حکومت فرون به یک مصری از اهالی ممفیس به نام «پروتئوس»[۱۷] رسید . به این فرعون کلیۀ مناطق و مکان های مذهبی و مقدس ممفیس تعلق داشت. در ممفیس شهروندان زیادی از فنیقیقه و به ویژه اهالی بندر صور زندگی می کردند. کاهنان این ناحیه دربارۀ این فرعون مطالب زیادی را برای هرودت بیان کرده اند. از جمله داستان یک دزد دریایی به نام «الکساندروس»[۱۸] است که از اهالی اسپارت[۱۹] بود ودر دریای اژه به کشتی های خود تردد می کرد. روزی خدمه کشتیهای الکساندروس که از او سخت ناراضی بودند، به طور پنهانی و غافلیگر کننده، فرار اختیار کردند. وی که به کمک نیاز داشت به «تونیس»[۲۰] نگهبان بندر متوسل شد. تونیس سفیری به نزد پروتئوس فرستاد و داستان الکساندروس را چنین به او گزارش کرد:«این مرد بیگانه در یونان به مهمانی کسی رفته و زن او را فریفته و با خود به اینجا آورده است، این عمل زشت و ضد خدایی او را چگونه باید پاسخ داد؟ آیا من او را بپذیرم یا رهایش سازم؟ پروتئوس برای تونیس پاسخی فرستاد به این مضمون: کشتیهای او را توقیف کن و او را به نزد من بفرست و …»
پروتئوس از الکساندروس دربارۀ زادگاه و پیشۀ او پرستش هایی کرد و پاسخهایی شنید. فرعون به این نتیجه رسید که الکساندروس کاملاً راست نمی گوید[۲۱]. فرعون به او گفت چگونه حرفهای تو را باور کنم، در حالی که تو بزرگترین گناه را مرتکب شده و مستوجب سخت ترین مجازات هستی، زیرا تو همسر میزبان خود را ربوده و با خود همراه کرده ای… ولی من هرگز بیگانه ای را نمی کشم. لذا هرچه زودتر از سرزمین من بیرون برو و برای این کار سه روز به تو فرصت می دهم، در غیر اینصورت تو را به عنوان دشمن متجاوز به کیفر خواهم رساند.
به قول هرودت این موضوع سوژه ای برای هومر شاعر سدۀ نهم پیش از میلاد یونان شده تا حماسه ای را براساس آن بسُراید. این نکته را باید در نظر داشت که هومر در این گونه موارد افسانه ها، اساطیر و حماسه های یونانی و مصری را درهم آمیخته است. هرودت براین باور بوده است که هومر «شاهکارهای قهرمانانه دیومد» را که یکی از سروده های برجستۀ این شاعر است، با داستان های مصریان و فنیقی ها مخلوط و گاهی نیز آنها را با یکدیگر مقایسه کرده است. الکساندروس به طور قطع یک اسپارتی یونانی بوده و در سفرهای دریایی خود به فنیقیه و به ویژه به بندر صور[۲۲] کراراً رفت و آمد می کرده است و داستانهایی نیز در اساطیر فنیقی ها و سوری ها از خود باقی گذاشته است.
پس از پروتئوس زمام امور به دست «رامپسی نیتوس»[۲۳] افتاد. – گفتنی است که رامپسی نیتوس بی تردید همان رامسس سوم فرعون مصر از سلسلۀ بیستم است که از ۱۱۹۷ تا ۱۱۶۷ پیش از میلاد مسیح حکومت کرده است. – هرودت آورده است که این فرعون در ساختن، مرمت و بازسازی معابد سعی زیاد کرده است. او تندیس های عظیمی از خدایان را در معابد مستقر کرده است و برخی از نقوش، تصاویر و مجسمه هایی که به دستور او در معابد نصب و مستقر شده اند. در نوع خود از نظر شکوه و عظمت بی مانند بوده اند. از جمله دو تصویر و نقش برجسته را می توان نام برد که هرکدام بیست و پنج ذراع ارتفاع داشته اند. یکی از آنها را به قول کاهنان مصری که به هرودت گزارش کرده اند در تالار تابستانی و دیگری را در تالار زمستانی معبد برپا داشته شده اند.
این فرعون ثروت بی کرانی از طلا و پول داشته است و هیچ فرعونی به اندازۀ او ثروتمند نبوده است و … او پیوسته می خواسته است که ثروتش از هرگونه سرقت و آسیبی مصون بماند، لذا گنجگاه های سنگی عظیم با دیوارهای ضخیم ساخت. او دیوار مرتفع و تسخیرناپذیری را دور تا دور کاخ محل اقامت خود ساخت. تنها کسی که راه سرقت گنج های این فرعون را می دانست، معمار این بنای عظیم و امن سنگی بود و چون به زمان مرگ خود نزدیک شد، راه سرقت را به پسرانش یاد داد.
[۱] . ( همان منس “Menes” است) Mis
[۲] . Nitokris
[۳] . Moiris
[۴] . Sesostris
[۵] . A. a. O. S. 57
[۶] . Sakken (skythen)
[۷] . Theraker
[۸] . Ionier (Ioner)
[۹] . Ephesos
[۱۰] . Phokia
[۱۱] . Sardes (sardeis)
[۱۲] . Smyrna
[۱۳] . Pelusium
[۱۴] . Sonnenuhr
[۱۵] . Herodot, Historien, Buch 2, S. 61
[۱۶] . pheron: به درستی معلوم نیست که فرون کدام فرعون مصر بوده است، ولی کرونیست ها «مرنپتح» Merneptah را با یکی دانسته اند. مرنپتح پسر و جانشین رامسس دوم بوده است. مرنپتح از سال ۱۲۳۲ تا ۱۲۲۲ پیش از میلاد مسیح فرعون مصر بود.
) .[۱۷] این فرعون نیز به درستی شناخته شده نیست) Proteus
[۱۸] Alexandros
[۱۹] Sparta
[۲۰] Thonis
[۲۱]. الکساندروس به پروتئوس فرعون مصر گفت: «من خودم به حریم فرمانروایی تو تجاوز نکردم، بلکه طوفان سهمگین کشتی مرا به امواج سپردند و بدینجا رسیدم».
[۲۲] Tyros.
[۲۳] Rhampsinitos (Rhampsinitos = Ramses III).
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما