آمانیرناس، ملکه تک چشم آفریقا که سر سزار روم را زیر پاهایش گذاشت!

افراد اندکی در تاریخ در برابر امپراتوری روم مقاومت کردند و مخالفتشان را در مقابل توسعه فزآینده آن بروز دادند.

از بربر‌های قبیله اروپای مرکزی تا گل‌ها و بریتانیایی‌های ستیزه جو و همه مسیر تا پادشاه کوشی در سودان کنونی، مواجه با امپراتوری روم عمل شجاعان به شمار می رفت. یک ملکه قدرتمند به عنوان رهبری وحشتناک به دفاع از مردمانش پرداخت و مسیر رومی‌ها را سد نمود.

ملکه آمانیرناس، رهبر پادشاهی کوش، جنگ طافت‌فرسایی را از سال ۲۵ تا ۲۲ قبل‌ازمیلاد، علیه رومی‌ها شروع و گسترش آن‌ها به سمت آفریقا را متوقف کرد. این مطلب داستان اوست.

تاریخ

ملکه آمانیرناس مردمانش را به سمت آزادی هدایت کرد

ملکه آمانیرناس، که به عنوان آمانیرناس از کوش شناخته می‌شد، حاکم قدرتمند پادشاهی کوش بود. کوش، یک تمدن آفریقایی بود که بین سال‌های ۱۰۷۰ قبل‌ازمیلاد و ۵۵۰ بعدازمیلاد وجود داشت. ملکه آمانیرناس در طی نخستین قرن قبل‌ازمیلاد حکومت می‌کرد و به عنوان یکی از بانفوذترین و موفق‌ترین ملکه‌های کوش بود. کوش تمدنی قدرتمند در ناحیه حبشه بود که بخش‌های زیادی از سودان، مصر و سودان جنوبی را در بر می‌گرفت.

این کشور به دلیل ثروت، فرهنگ پیشرفته و قدرت نظامی خود شناخته شده بود و اغلب نفوذ همسایه شمالی خود، مصر باستان را به چالش می‌کشید. زبان مادری پادشاهی کوش، مرویتیک بود که هنوز رمزگشایی نشده و یک معماست، اما دو لقبِ qore و kandake در نام ملکه، به معنای حاکمی مستقل و نیرومند است.

توانایی مستقل و قدرتمند ماندن در برابر همسایگانی مثل مصری‌ها و رومی‌ها شاهکاری ستودنی محسوب می‌شد و به ما می‌گوید که کوشی‌ها تقریباً نیرویی برابر با دشمنان خود داشتند.

جالب است بدانید بر اساس نوشته‌های مورخ یونانی، استاربو، ملکه آمانیرناس از یک چشم کاملاً نابینا بود. به همین دلیل به او لقب «ملکه یک‌-چشم» را داده بودند.

آمانیرناس در حدود سال ۵۷ قبل‌ازمیلاد متولد شد و به سلسله مرویتیک تعلق داشت که پادشاهی کوش را از پایتخت آن در شهر مروی هدایت می‌کردند. این شهر پرنفوذ مرکز سیاسی و فرهنگی کوش بعد از زوال سلسله نپته Napatan بود. سلسله مرویتیک به یک دلیل دیگر نیز معروف بود و آن قدمت و سنت حاکمان زن قدرتمند در این ناحیه بود که قدرت چشمگیری داشتند و نقشی محوری در کنترل پادشاهی ایفا می‌کردند.

بنابراین، ملکه آمانیرناس جا پای خلف خود مثل ملکه آمانیشاکتو و ملکه شاناکداخت گذاشته بود که دستاور‌های نظامی و رهبری‌شان بسیار معروف بود. قدرت این ملکه‌های زن تفاوتی با نفوذ و اختیار پادشاهان مرد نداشت. اما، آمانیرناس با یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دوران مواجه بود و آن روم بود.

علیه بزرگ‌ترین امپراتوری جهان

شرایط دقیق به قدرت رسیدن آمانیرناس به پادشاهی به خوبی ثبت نشده است. باور بر این است که او موقعیت خود به عنوان ملکه را از طریق نظام جانشینی موروثی که در سلسله مرویتیک وجود داشت، به ارث برده است. آمانیرناس احتمالاً سنت‌های باستانی و مراسمی را برای مشروعیت بخشیدن به حکومتش و به دست آوردن حمایت نجبا و مردم انجام داده است.

او می‌بایست به مردمش اثبات می‌کرد که حقیقتاً برای اداره کشور توانایی دارد. ما می‌دانیم که آمانیرناس مهارت‌های مختلفی مثل اداره کشور، تجارت و دفاع داشته است. از همه مهم‌تر، او یک رهبر نظامی و استراتژیست توانمند بود. این زن متولد شده بود تا ملکه باشد و این را اثبات کرد.

اما او در دوران سختی در تاریخ متولد شد. در آن زمان قلمرو پادشاهی کوش روابط پیچیده‌ای با همسایگان شمالی خود، به‌خصوص مصر و بعد‌ها امپراتوری روم داشت. مصر، تحت حکومت سلسله یونانی-مقدونی بطلیموس، نفوذ زیادی روی حبشه داشت که گاه‌گاه منجر به نزاع و اتحاد بین دو ناحیه می‌شد. این دو ناحیه قرن‌ها در نبر‌های بزرگ با هم جنگیده بودند.

اما وقتی که امپراتوری روم، تحت حکومت آگوستوس، قلمرو‌های خود را تا مصر گسترش داد، کوش را به نیروی مستقیم برای مقابله تبدیل کرد. مصر موقعیت استراتژیک و منابع خوبی داشت که آن را به دروازه‌ای مستقیم برای توسعه امپراتوری روم به سمت جنوب و دسترسی به ثروت بیش‌تر تبدیل می‌کرد. اما یک مانع این وسط وجود داشت و آن ملکه یک‌-چشم بود که مصمم می‌خواست جلوی این سرزمین‌گشایی را بگیرد.

رومی‌ها در قرن اول قبل‌ازمیلاد، یک کارزار نظامی را برای الحاق قلمرو‌های کوش و اعمال قدرت و سلطه در منطقه آغاز کردند. آن‌ها می‌خواستند مرز‌های جنوبی استان تازه خود یعنی مصر را ایمن نگه دارند و بر مسیر‌های تجاری پرسودی که از داخل این قلمرو عبور می‌کرد، سلطه و کنترل داشته باشند.

اما قبل از آنکه حمله مستقیم را علیه کوش آغاز کنند، ملکه آمانیرناس پیش‌دستی کرد. او که می‌خواست استقلال قلمرو خود را حفظ کند، نیروهایش را متحد کرد و حمله تدافعی علیه دشمن رومی را آغاز کرد و بعد از آن زنجیروار در جنگ‌های مختلف حاضر شد.

ملکه یک چشم

زمانی که بخشدار روم، گایوس آلیوس گالوس، در سال ۲۵ قبل‌ازمیلاد در نبرد علیه عربستان بود، آمانیرناس از فرصت مغتنم برای حمله به مصر استفاده کرد. او رومی‌ها را با حمله صاعقه‌وار خود به استان رومی مصر شگفت‌زده کرد و توانست شهر‌های مهم مثل الفنتین، اسوان (سین) و فیله را تسخیر کند. با تسخیر این شهرها، شهروندان اسیر و بسیاری از بنا‌های رومی ویران شدند. یکی از مهمترین خرابکاری‌ها، تخریب مجسمه آگوستوس سزار بود که توهینی علیه امپراتوری رومی محسوب شد.

سر برنزی این مجسمه به نام سر مروی که در قطع واقعی سر سزار ساخته شده بود، طی تشریفاتی در زیر پله‌های معبد کوشی دفن شد تا ملکه آمانیرناس به عنوان نماد پیروزی در جنگ، به صورت نمادین روی آن پا بگذارد.

جنگ علیه روم به خشونت کشیده شد. بعد از حمله پیشدستانه، رومی‌ها در اقدامی تلافی‌جویانه حمله کردند. بخشدار تازه مصر نیروی قدرتمندی متشکل از ۱۰۰۰۰ نفر سرباز پیاده و ۸۰۰ سواره را به سمت ارتش ۳۰۰۰۰ نفری کوشی‌ها گسیل کرد.

دو ارتش در ناحیه سین به هم رسیدند و طبق گزارش‌ها کوشی‌ها با استفاده از «سپر‌های بزرگی ساخته شده از چرم خام» و سلاح‌های ساده‌ای مثل تبر، نیزه و شمشیر در مقابل رومی‌ها جنگیدند. چون رومی‌ها از نظم بیش‌تری برخوردار بودند و سلاح‌ها و جنگ‌افزار‌های مدرن داشتند، توانستند کوشی‌ها را شکست دهند و به عقب‌نشینی وا دارند.

در طی این مدت آمانیرناس به همراه پسرش در شهر نپته بود. او نمایندگانش را نزد رومی‌ها فرستاد و به آن‌ها گفت همه «اسرایی که در سین دستگیر شده‌اند را به همراه مجسمه سزار» به آن‌ها برمی‌گرداند. اما رومی‌ها پیشنهاد او را رد کردند و یکی از مهمترین قلمرو‌های کوش را با خاک یکسان کردند. بسیاری از زندانیان کوشی در این دوره دستگیر شدند.

دشمنی تلخ با روم

ملکه آمانیرناس که می‌خواست از موقعیت به نفع خود استفاده کند، دستور حمله به پادگانی رومی را داد که بعد از تخریب شهر کوشی، هنوز در آن ناحیه باقی مانده بودند. برطبق استاربو، ملکه آمانیرناس هزاران نیرو تحت هدایت خود داشت. اما روم دوباره او را شکست داد.

در این هنگام ملکه سفرایش را مستقیم نزد سزار روم فرستاد و درنتیجه پیمان صلحی بین آن‌ها منعقد شد و هر دو طرف احساس کردند که باید قطع‌نامه جنگ را امضا کنند. این صلح‌نامه به جنگ‌ها خاتمه داد.

قطع‌نامه صلح به نفع کوشی‌ها بود. رومی‌ها که مقاومت کوشی‌ها را دیده بودند، تشخیص دادند که جنگ فایده‌ای نخواهد داشت و در درازمدت بسیار پرهزینه خواهد بود.

آن‌ها هنوز بر مصر حکومت می‌کردند، اما مرز‌های آن‌ها تا قلمرو‌های کوش متوقف می‌شد. مرویتیک‌ها از مالیات معاف بودند. این پیمان‌نامه هم‌چنین به رومی‌ها اجازه می‌داد تا «سرزمین‌های دوازده‌مایلی» که منطقه‌ای مرزی-نظامی بود را حفظ کنند.

این پیمان‌نامه تا پایان قرن سوم بعد‌ازمیلاد پابرجا بود و روابط کوشی‌ها و مصری‌ها مسالمت‌آمیز و رو به رشد بود؛ و همه این موفقیت‌ها ناشی از ملکه یک‌-چشمی بود که به رومی‌ها فهماند مبارزه با کوشی‌ها برای‌شان هزینه‌بر است.

میراثی برای سال‌ها

مقاومت ملکه آمانیرانس علیه امپراتوری رومی نشان‌دهنده اراده و قدرت نظامی او بود. دفاع موفقیت‌آمیز او از قلمرو پادشاهی کوش و توانایی‌اش در مذاکره برای رسیدن به صلح، استقلال قلمرو او را حفظ و مرزهایش را از توسعه‌طلبی رومی‌ها حفظ کرد.

سر مروی نشانه‌ای است از اینکه رومی‌ها ـ در نهایت ـ خیلی هم قدرتمند نبودند.

حتی بعد از امضای پیمان‌نامه صلح، سر مجسمه به روم بازگردانده نشد. ازآنجایی که این سر به خود امپراتور روم تعلق داشت، بازنگرداندن آن حاوی پیام مهمی بود. مدفون نگه‌داشتن آن در زیر پله‌های معبد، بی‌احترامی بزرگی تلقی می‌شد که هر کسی نمی‌توانست آن را تحمل کند.

این سر اولین‌بار در سال ۱۹۱۰ طی حفاری‌ها پیدا شد.

شهر پیروزی آمانیرناس علیه رومی‌ها در روی تخته سنگ پیروزی آمانیرناس نیز ثبت شده است. این تخته سنگ درواقع کتیبه‌ای تاریخی است که شرح موفقیت‌های نظامی آمانیرناس روی آن ثبت شده است. این سنگ در سال ۱۹۱۲ در یکی از محوطه‌های مروی کشف شد. این سنگ در حدود ۲.۱ متر ارتفاع دارد و به خط مرویتیک نوشته شده است.

در مجموع ۴۵ ردیف از متن مرویتیک روی آن حکاکی شده که نام آمانیرناس و پادشاه آکی‌نی‌داد، که احتمال همسرش بوده است، روی آن آورده شده است. تصویری از این زوج به همراه چندین خدا نیز روی این سنگ نقش بسته بود که مفقود شده است.

متأسفانه زبان مرویتیک هنوز یک راز سربه‌مهر است. اگر روزی بتوان این کتیبه را معنی کرد، می‌توان داستان‌های تازه‌ای را درباره ملکه یک-چشم آفریقا و همین‌طور قلمرو پادشاه کوش کشف کرد.

منبع فرارو

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ