معابد مصر باستان

با معابد مصر باستان اشنا شوید

 

 

معابدى که مراسم عبادت خدایان مصرى در آن به عمل مى آمد، ((خانه خدایان )) نام داشت . این بناها که پناهگاه این گونه موجودات ابدى بود، با سنگ ساخته مى شد. معبد آمون در تب مربوط به عهد رامسس سوم ک پنج مرتبه بزرگتر از استان سن در فرانسه بود. در عهد آنتونیها چهل و دو معبد سراپیس وجود داشت . ((روحانیون )) بسیارى در این معابد خدمت مى کردند که گاهى داراى ثروت بسیارى مى شدند، مخصوصا روحانیون ((آمون )) قلمرو بزرگى در اختیار داشتند و در غارت مردم مستعمرات شرکت مى کردند. در عهد رامسس سوم ثروت امون شامل ۲۳۵۰۰۰ هکتار زمین و ۸۱۰۰۰ غلام و ۵۰۰۰ مجسمه و ۴۲۱۰۰۰ راءس چهارپایان اهلى بود. مراسم روزانه معابد، نگاهدارى و آرایش و پوشش خدا و مخارج تغذیه آن براى پادشاه عایدى سرشار داشت . مراسم دسته و راه پیمائى با آواز دسته جمعى نیز در دین مصریان قدیم معمول بود. هرودت مى نویسد: این مراسم را در شب انجام مى دادند و در روى دریاچه سائیس در بعضى اعیاد به یاد ((اوزیریس )) نان قندى مى خوردند….
منزل کهنه (کاهن ها) و خدمتکاران و انبار و سر طویله و جایگاه حیوانان قربانى همه در داخل آن محوطه قرار داشت و از مجموع این ابنیه ، شهر کوچکى تشکیل مى شد شبیه بعضى از دیرهاى بزرگ اروپا در قرون وسطى . در وسط این محوطه فضائى مخصوص عبادت بود و خیابانى سنگ فرش با دو رده ((ابوالهول )) بدانجا منتهى مى شد. در مدخل معبد درى بود و از دو جانب آن ، دو برج بزرگ به شکل ((هرم )) ناقص و مستور از صور برجسته و کتیبه ، در جلوى مدخل معبد نقش طوطى از سنگ سماق یک پارچه سر به آسمان مى کشید که ((مسله )) نامیده مى شد. مجسمه هاى قوى هیکل فرعونى که بانى معبد بود، در مدخل معبد از دو سو گذشته مى شد. دیگر از اسباب زینت سر در معبد، ستون هائى بلند بود که پرده هاى بیرق در نوک آن حرکت مى کرد. چون از مدخل معبد مى گذشتند، به حیاط اندرونى وارد مى شدند که دالانهاى ستون دار داشتن و مراسم روحانى را در آنجا به عمل مى آوردند. پس از آن تالارها بزرگى پیدا مى شد که چندین رج ستون سقف آن را نگاه مى داشت . این تالارهاى منشاء عمارات چهل ستون گردیده است . مراسم مهمه مذهبى در این تالارها اجرا مى شده و در آنجا بوده است که خداوند در نهایت هیمنه و طمطراق بر روى تختى کشتى مانند در نظر مؤ منین تجلى مى نموده است . هر چه بیشتر به اندرون معبد نزدیک مى شدند، از عده کسانى که حق جلو رفتن داشتند کاسته مى شد و به همین نسبت بر غلظت مى افزود تا آنکه به خلوتگاه راز مى رسیدند که در آنجا هیکل خداوند آرام داشت و سیم و زرنگارى هاى آن پرتو مى انداخت . در این تالار کسى را حق دخول نبود جز کاهنان عالى مقام که از اسرار ملکوت و ناسوت و دنیاى دیگر چیزى برایشان مکتوم نبود. زیباترین خرابه هائى که باقى مانده ، از معابد ((کرنک و الاقصر)) (در حمل شهر تب ) و معابد زیرزمینى ((اپیسامبول )) (بین دو شلاله اولى ) و معابد جزیره ((فیله )) (محاذى شلاله اول ) مى باشد. شاید خرابه هاى کرنک و الاقصر عظیم ترین خرابه هاى دنیا باشد.

چهل ستون معبد آمون در کرنک ۱۰۰ متر طول و ۵۰ متر عرض دارد بطورى که کلیساى نوتردام دوپارى (پاریس ) یک پارچه در آن جا مى گیرد. این تالار را ۱۴۴ ستون به ۱۶ ردیف نگاه مى داشت . ستون هاى دو ردیف اول که از سایرین بلندتر است ، ۲۴ متر ارتفاع و ۱ متر عرض داشت . قطر هر یک از این ستونها به اندازه ستون واندوم پاریس بوده است . معبد زیرزمینى اپیسامبول نیز مانند خرابه هاى کرنک و الاقصر در آغاز شوکت و اقتدار تب ساخته شد. بانى آن رامسس ‍ دوم بود چهار مجسمه عظیم الجثه رامسس ثانى که در حدود بیست متر طول دارد و در سنگ تراشیده شده و مدخل معبد را دهد تمثالهاى دیگرى از رامسس ثانى که به شکل اوزیریس در آمده ، به ستونهاى تالار بزرگ زیرزمینى تکیه کرده است .
اما معابد جزیره فیله اغلب در اوان سلطه یونان و روم ساخته شده ، ولى دنباله سنن محکم قدیم را رها نکرده است . این معابد آخرین شاهکارهاى هنرنمائى مصر شمرده مى شود.

پس از مرگ ؛


اگر چه در دین مصریان قدیم عقیده به بقاى پس از مرگ وجود دارد، ولى گاهى تاریک و مبهم به نظر مى آید.
براى روشن ساختن این گونه تصورات باید به ذکر اصول زیر پرداخت : انسان زنده در حالى که یک فرد است ، داراى یک جسم و یک سایه و یک تصویر و یک نام و یک روح (با) و یک جفت یا همزاد به نام (کا) مى باشد که در زندگى پس از مرگ نقش مهمى را عهده دار است . جسد را نباید قطعه قطعه و ناقص کرد؛ بلکه لازم است از آن مراقبت و محافظت به عمل آید. از عصر نئولى تیک مرده را در مقبره امانت مى گذاردند؛ صورت به طرف خانه قرار مى گرفت تا بتواند اولاد و کسان خود را تماشا کند، دست غالبا به سمت دهان و مقدارى دانه هاى گندم در اطراف سر قرار داشت . پس از مرگ جسد را خالى و خشک کرده ، مومیائى مى کردند، سپس آن را در بناى مجلل آرامگاه که خانه ابدى است ، مى گذاردند. اهرام ، مدفن فراعنه امپراطورى قدیم بود… چون تصویر معادل حقیقت بود، زندگى مرده را با گذاردنن مجسمه اش در قبر تضمین مى کردند… مرده کافى نیست پس از مرگ زندگى را از سر گیرد، بلکه باید در آن جهان خوشبخت باشد.
… مصریان روح را جاویدان مى دانستند و آن را به شکل پرنده اى نشان مى دادند… تشییع جنازه با نمایش تاثر آورى انجام مى شد که نشان پیروزى مرده بر خصم خود شیطان بود… حق زندگى جاویدان براى کسانى وجود دارد که در محکمه خداى بزرگ مردگان اوزیریس حاضر شوند و بیگناهى خود را ثابت کنند و تبرئه گردند. بنابراین افکار عالى اخلاقى که داراى ارزش ‍ اجتماعى است ، از دین مصریان ناشى مى گردد.

 


در محکمه اوزیریس ؛


روح مرده پس از گذشتن از مراحل سخت و خطرناک در پیشگاه اوزیریس ‍ حاضر مى شود و به آن داور بزرگ چنین مى گوید:
((اى آنکه گذشت بال زمانه را به شتاب مى آورى !
واى آنکه در تمام نهانگاه هاى زندگى جاى دارى !
و حساب هر کلمه را که از دهانم برمى آید مى دانى !
از منى که فرزند توام شرم دارى ،
و قلب تو لبریز از اندوه و شرمسارى است ،
چه ، گناهانى که در جهان مرتکب شده ام مایه اندوه است ،
و از روى غرور پیوسته در بدى و نافرمانى بوده ام .
با من از در صلح و صفا در آى با من از در صلح و صفا
در آى و مانعى را که در میان ما است از میان بردار!
فرمان بده که همه گناهان من زدوده شود،
و فراموش شده در چپ و راست تو بریزد!
آرى ! همه بدیهاى مرا محو کن و عارى را که بر قلب من مستولى است محو کن ! تا من و تو از این لحظه در صلح و صفا باشیم .))
بنا به مندرجات کتاب ((مردگان ))، اعتراف نامه منفى زیر باید در محکمه اوزیریس ایراد گردد:
من به هیچ انسانى خیانت نکرده ام ، موجب بدبختى آیندگان نشده ام ، در خانه حقیقت رفتار زشت نکرده ام ، با بد آمیزش نداشته ام ، بد نکرده ام ، چون رئیس بودم هرگز کسى را بیش از وظیفه مجبور به کار نکرده ام ، چون رئیس ‍ بودم هرگز کسى را بیش از وظیفه مجبور به کار نکرده ام ، کار من ترس و فقر و رنج و بدبختى در برنداشته است ، آنچه خدایان را بد آید نکرده ام ، هرگز موجب نشده ام ارباب با غلام بد رفتارى کند و هرگز کسى را گرسنه نساخته ام ، هرگز کسى را نگریانده ام ، هرگز نکشته ام ، هرگز خائنانه دستور قتل کسى را نداده ام ، به هیچ کس دورغ نگفته ام ، هرگز آذوقه معابد را غارت نکرده ام ، ذات مخصوص خدایان را تحقیر نکرده ام ، قالب و نوار مومیائى را ندزدیده ام ، هرگز زنا نکرده ام ، مرتکب اعمال شرمگین نسبت به روحانیون نواحى مذهبى نشده ام ، آذوقه را کم نداده ام و گران قیمت نگذارده ام ، هرگز وزنه ترازو را فشار نداده ام ، سنگ ترازو را وسیله قاچاق نساخته ام ، هرگز شیر را از دهان بچه شیرخوار دور نکرده ام ، چارپایان را در چراگاه قتل و غارت نکرده ام ، پرندگان خدایان را با دام نگرفته ام ، ماهى مرده را صید نکرده ام ، آب را هنگام طغیان برنگردانده ام ، مسیر قنات را عوض نکرده ام ، هیچ گاه وسیله بد معابد نبوده ام ، هدایاى خدایان را خیانت نکرده ام ، چارپایان را از زمین خدا نرانده ام ، در میان خدا مردم سد و مانع ایجاد نکرده ام ، من پاک هستم ، پاک ، پاک ،…
اى قضات ! امروز که روز حساب است ، این مرحوم را به خود راه بدهید که گرد گناهى نگشته ، دروغ نگفته ، بدى را نداند که چیست ، در زندگى و معاش ‍ جانب حق و انصاف را فرو نمى گذارد، کرده او بر سر زبانهاى مردم و موجب رضایت خدایان است ، او گرسنگان را نان داده و تشنگان را سیرآب نموده ، برهنگان را پوشانده ، در راه خدا قربان کرده و به مردگان غذا رسانیده ، دهانش پاک و هر دو دستش نیز پاک .))

منبع کتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد اول

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ