امپراطوری یا عهد فراعنۀ دورۀ میانۀ تاریخ مصر
با کاهش قدرت و نفوذ فراعنه سلسله ها ی هفتم تا دهم . به تدریج شرایطی پیش آمد که قدرت حاکم از مصر سفلا به تدریج منتزع شده و به اصطلاح رخت بربسته و به مصر علیا انتقال یافته است. تقریباً بیست و دو قرن پیش از میلاد مسیح (۲۲۰۰ پیش از میلاد مسیح) شاهزادگان تب که از نظر قدرت و ثروت و توان نظامی خود را در شرایط نیرومندی می دیدند، اقدام به قدرت غایی کردند و در مصر علیا عنوان فرعون را برخود نهادند و سلسلۀ یازدهم را تأ سیس کردند و به طور اساسی و به اصطلاح ریشه ای سازمان دادند. در تاریخ مصر باستان ، این دوره از تاریخ آن سرزمین را امپراطوری عهد میانه یا نخستین دورۀ حکومت (زمام داری، امپراطوری) تب می خوانند. عظمت این امپراطوری با گذشت زمان و رو ی کار آمدن سلسلۀ دوازدهم به اوج خود و به اصطلاح به حد کمال رسید. پیش از هر چیز تدابیرو تمهیداتی اندیشیده شد که از قدرت پادشاه همانند سلسله های پیش ازعهد امپراطوری تب کاسته نگردد و پادشاه دارای قدرت تثبیت شده، مشروع و به رسمیت شناخته شده باشد. حدود اختیارات دیوانیان و عمال دولتی افزایش یافت و حکام محلی یا به سخن دیگر فرمانداران ولایات به تدریج اهمیت مقام خود را از دست داده و از میزان نفوذ آنان که تاکنون نامحدود بود، به شدت کاسته گردید.
تا روی کارآمدن سلسلۀ دوازدهم نیروی نظامی و دفاعی فراعنه از گروه هایی تشکیل می شد که هر ایالتی به عنوان سهمیۀ خود تدارک دیده و با ساز و برگ و آذوقۀ لازم جهت دفاع از کشور در اختیار فرعون وقت می گذا شته اند. از این زمان به بعد ارتشی مجهز و نیروی نظامی دائم و منظمی شکل داده شد که شخص فرعون بر سازماندهی آن نظارت داشت و وابسته به فرعون بود. اردوکشی هایی که به منظور غارت و دستبرد صورت می گرفت جای خود را به تسخیر سرزمین ها داد و بر همین اساس سپاه مصر از آبشار دوم نیل گذشت و وارد حبشه شدند. گفتنی است که در این مقطع از تاریخ مصر نه تنها نیروی زمینی، بلکه نیروی دریایی مصریان نیز از سازمان دهی جدید و تجهیزات بهتر ، کامل تر و پیشرفته تر بر خوردار گردید.مصریان در این مرحله از حملۀ خود شبه جزیرۀ سینا[۱] را به تصرف خود درآورند وبرای ایجاد ارتباط بازرگانی و گسترش تجارت زمینی و دریایی خود از طریق همین شبه جزیزه از یک سو و از طریق دریای سرخ و دریای مدیترانه از طربق دریا با جزایر کرت[۲]، عربستان[۳] و سواحل سومالی به سفرهای زمینی و اقتصادی و تجاری دریایی پرداختند و مصریان به این ترتیب یک بار دیگر قله های ترقی را در عرصه های اقتصادی و تجارت فتح نمودند.
هیچ مانعی بر سر راه ادامۀ تحولات فرهنگی و مذهبی در این دوره از تاریخ مصر گزارش نشده است و ان پیشرفت هایی که در دورۀ امپراطوری قدیم آغاز شده بود، همچنان به روند خود ادامه داد و به نتایج سودمند فرهنگی و اجتماعی منجر گردید. این تحولات دینی، تحولات فکری را نیز به همراه داشت. اصولاً تحلیل گران این مقطع ازتاریخ مصر را دورۀ مبارزه با انحصارطلبی فراعنه و کاهنان معابد و شماری از دبیران و دیوانیان می دانند. به این ترتیب همۀ مصریان،حتی تنگدست ترین آنها می توانست ازحق فناوری و زندگی جاودانی برخوردار گردد. این آزادی مذهبی به واقع با یک تحول اجتماعی همراه بود و بینش نوین و عدالت محوری را به دنبال خود آورد. پیشه وران تهی دستی که به خاطر بدهکاری یا علل دیگر مالی- اقتصادی به غلامی رفته بودند، از بردگی رها شده و آزادی خود را بازیافته و دهقانانی که به عنوان نیروی کار و بدون عایدات بر روی زمین های بزرگ مالکان کار می کردند، شخصاً مالک آن زمین ها شدند و سایر اصلاحات از نظر اجتماعی، دینی، اخلاقی و به ویژه خانوادگی در مصر این دوره به وجود آمد. قوانین مالکیت، ارث، حقوق خانواده همه دستخوش این تحولان و اصالحات شدند.به این ترتیب درمیان همۀ سرزمین هایی که به هر دلیل با آنان سروکار داشت، به عنوان نمونه و سرمشق با داشتن جامعه ای مترقی و پیشرفته شناخته و به دیگران نیز شناسانده شد.
در دورۀ میانۀ تاریخ مصر جهشی همه جانبه که براثر اختلافات مصریان بر سر قدرت و آغاز اعمال سیاست توسعه طلبی فرعنه تا حدودی به رکود و سستی گرائیده بود، دوباره آغاز شد و صنعت و هنر موقعیت درخشان و در حال پیشرفتی پیدا کرد. ساختمان اهرام، بناهای تاریخی، مقابر و تأسیسات فرهنگی و معابد استمرار یافت و افزون بر این بنای مقبر زیرزمینی وسردابه ها نیز در مصر متداول شد. تندیس های عظیم و متنوع و متعددی از فراعنه و خدایان مصری به وسیلۀ پیکرتراشان هنرمند ساخته و پرداخته گردید و نقاشان و سایر هنرمندان در عرصه های نمایشی به همکاری با یکدیگر پرداخته و در حجاری های منقوش و ترسیم صحنه های گوناگون بر روی دیوارها نمایش های صحنه های مذهبی و حماسی به عنوان بدیع ترین و ابتکاری ترین آثارهنری مصریان در معرض دید علاقمندان و مسافران قرار گرفت.این گونه صحنه ها گاهی برروی صفحات سنگی حک ونقر می شده اند. این گونه نقوش و صحنه ها و همچنین صحنه های نقاشی شده که برروی مقابرترسیم می شد،با رنگ های زیبا و مناسب تزیین وآرایش می شدند
ادبیات کهن مصریات در برگیرندۀ ادعیه واوراد دینی در مدح و ستایش خدایان و نیز سرودهای مذهبی و حماسه های دینی و اخلاقی بود، ولی بعدها آثاری که جنبۀ اخلاقی داشتند بیشتر مدنظر قرار گرفتند و مصریان گویا به نوعی انحطاط اخلاقی که به صورت خزنده در جامعۀ مصر ریشه دوانده بود، پی برده بودند. مصریان از آن گروه بیم داشتند که مظاهر فرهنگی، اخلاقی و دینی مصر رابه انحراف بکشانند، لذا اخلاق همراه با ذکر نمونه های داستانی به صورت منثورکه گاهی به عنوان تنوع حاوی شگفتی ها واسرار عجیب وداستان بود،خلق و نگاشته می شد.افسانۀ «غرق شده ای در دریا» که کارشناسان آن را به ازیریس مغروق نسبت داده اند و سرگذشت سینوهیت (سینوهه) پزشک افسانه ای مصر باستان از آن دسته اند، مصریان از این زمان آثار ادبی و اخلاقی بساری به رشتۀ تحریر درآورده اند که درهمان مقاطع زمانی مورد توجه علاقه مندان بوده است.
سلسه سیزدهم نیز به وسیلۀ همان زمام داران تب تشکیل و تأسیس گردید. ولی به خاطر بروز نابسامانی های روزافزون در جامعۀ مصر وگسترش فساد در جامعه که از فرعون و خانوادۀ وی و کاهنان پیرامون فرعون آغاز شده بود، قدرت فراعنۀ سیزدهمین سلسلۀ فرمانروایی مصر، به شدت و به کاهش نهاد و آفات گوناگون و بلایای عظیم دامنگیر مصر و مصریان شد. در این زمان یک قوم بیگانه که از آسیای مرکزی آمده بود و به کوه نشینان و یا دشت نشینان آسیای مرکزی معروف شده بودند وآنان را در تاریخ هیکسوس ها[۴] می گفتند حدود سال های ۱۷۰۰ تا ۱۶۸۰ پیش از میلاد مسیح[۵] به دلتای نیل وارد شده و به قتل و غارت شهرها و روستاها پرداختند و بی آنکه با مقاومت چشم گیری روبرو شوند، هر دو چشم گیری روبرو شوند، هر دوبخش مصر یعنی مصر علیا و مصر سفلا را به تصرف خود درآورند. مردم مصر از این مهاجمان متجاوز سخت هراسناک شده بودند.
هیکوس ها گروهی عاری از تمدن و فرهنگ انسانی و اجتماعی و بیابانگرد و دشمن آبادی و آبادانی بودند. هیکسوس ها آن گونه با مردم مصر رفتارکردند که در تاریخ حکومتشان به نام «حکومت چوپانان»[۶] معروف شده است. تسلطاین مردمان که تنها با توسل به قوۀ قهریه و نیروی انتظامی بر مصر صورت گرفته بود، تقریباً یک قرن دوام یافت.
در منابع تاریخی آمده است که عملکرد زمام داران و کاهنان و اشراف و اغنیای مصری خود شرایطی را فراهم کرده بود که هجوم بیگانگان به مصر را آسان می نمود.
هیکسوس ها در شرایطی به مصر وارد شدند که مصر عهد میانه بارها شاهد شورش کشاورزان و طغیان بردگان بوده است. نارضایتی مردم مصر روز به روز در حال شدن گرفتن و آمار تهیدستان پیوسته در حال افزایش بوده است. هیکسوس ها به محض ورود به مصر سفلا که مرکز حکومت فرعون بود و سپس به مصر علیا که بیشترین مراکز تولیدی و ارکان اقتصادی درآنجا متمرکز بود، به کشتار مردم و غارت اموال شان پرداختند. لباس فراعنه را بر تن کرده و طومارقوانین را پاره پاره کرده و بناهای تاریخی را تخریب نمودند. اموال دربار ومعابد را به یغما بردند. به فروشگاها و مراکز مالی- اقتصادی مصر در هردو بخش علیا و سفلا هجوم آورده و آن را چپاول کردند. تاریخ مصر باستان مرحله ای به این تلخی و زشتی را که نتیجۀ عملکرد فراعنه دورۀ میانه است، تجربه نکرده است.
[۱] . Sinai – Halbinsel
[۲] .(جمع Kreta – Jnseln )
[۳]. Arabien
[۴] .s ٌُHyksos
[۵] . این زمان در بیشتر منابع از ۱۸۰۰ ق.م تا ۱۷۰۰ ق.م. ذکر شده است و کاملاً هم درست است. هیکسوس ها مقارن پایان عهدنامه (۱۸۰۰) به مصر وارد شده و تا ۱۷۰۰ یعنی آغاز عهد جدید در مصر به ویرانگری پرداختند.
[۶] . Hirtenregierung (Hirtenherrschaft)
منبع نگاره :
- عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
- نویسنده : اردشیر خدادادیان
- مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
- مشخصات نشر الکترونیکی : : مصر باستان، تاریخ ما 1389
من منحرفم یا اون همونیه که دیدم؟