مناسبات اجتماعی مردم مصر در دورۀ امپراطوری میانه
با پیشرفت های اقتصادی و گسترش رفاه در جامعۀ مصر عهد میانه، فساد وفقر نیز به طور خزنده به خاطر بروز تناقضات اجتماعی و اختلافات فاحش طبقاتی در مصر وارد جامعۀ مصر شد و به شدت پیشرفت و گسترش یافت. بردگی دیگر حالت ملایم و متعادل را نداشت و به جامعۀ مصر حالت و صورت جامعۀ برده دارکامل را داد. در این زمان تنها اشراف و زمین داران بزرگ نبودند که انبوه بردگان را به عنوان نیروی کار در خدمت داشته اند، بلکه دیوانیان و کارمندان جزء و حتی برخی از مردمان عادی نیز شماری از بردکان را جهت انجام دادن کارهای مختلف به کارمی گرفته اند. بروز جنگ ها نیز براین انبوه بردگان می افزوده، از جمله بر اثر جنگ هایی که مصریان علیه سوری ها، فلسطینی ها و حبشی ها در پیش گرفته بودند، اسیران بی شماری را به عنوان نیروی کاربه مصر روانه کرد. بروز بحران های اقتصادی موجب افزایش شماربیکاران در مصر شد و کسبۀ مصر همانند گذشته از وضعیت خوبی برخوردار نبودند. مردم مصر بیشتر کشاورزی می کردند و با وجود کارگاه های متعدد تولیدی، اقتصاد مصر اقتصادی وابسته به کشت و زرع، تولیدات باغی و دامداری و سپس صنعتی بود. گروه مولد و سودرسان دیگر از کمک های دولتی و تخفیف های مالیاتی دستگاه حکومتی فرعون برخوردار نبود.
در همین زمان نوم ها دیگر بار فرصتی به دست آورده بودند تا خودمختاری های خود را تحکیم بخشیده و فشاری مضاعف بردوش کشاورزان مصری در قلمرو خود بودند.
سران نوم ها به فکر تقویت نیروهای نظامی خود افتاده بودند تا در برابر سپاه فرعون قد علم کنند. بهای این برنامه پرهزینه را کشاورزان و دامپروران و تولید کنندگان پرداخت می کردند. فشار فرعون و فشار نوم ها بر جامعه و به ویژه بر قشر تولید کننده، آنان و به ویژه کشاورزان را ناامید و شدیداً فقیر کرد. فقر و تنگدستی این گروه از مردم مصر در آثار ادبی متعلق به آن دوره به وسیلۀ مصریان وغیر مصریان به تصویر کشیده شده است. در این منابع آمده است که فقر پیوسته دِرخانۀ کشاورزان فقیر شده را می کوبد و می گوید من آمده ام… حتی کار توان فرسا و تلاش بیشتر نیز نتوانست معیشت تهیدستان را تأمین کند.
همه کشاورزان را چپاول می کنند و او ناچار می شود مه از آذوقۀ چهارپایانش (جو و علوفه) بکاهد و خود به مصرف خانواده اش برساند. این کشاورزان حق دادخواهی و فریاد زدن ندارند و هرگاه بخواهند این ستم ها را جای بازگو کنند، گوش شنوایی وجود ندارد و حتی وقتی به صاحبمنصبان و دادرسان عالی مراجعه می کنند، به آنها بی احترامی کرده و از خود می رانند… در این زمان صاحبان مشاغل یعنی بافندگان، آهنگران، سنگتراشان و چرم کاران نیز همین سرنوشت غم انگیز را داشته اند. این مردم رنج کشیده به زندگی بدون شادی و امید، کار طاقت فرسا و کم درآمد، فقر وگرسنگی محکوم شده بودند. تنها کارمندان و دبیران که فهرست مالیات دهندگان را تهیه و تنظیم می کرده اند و با مأموران مالیاتی و رؤسای کارگاه های متعلق به فرعون و سران نوم ها همکاری می کردند، زندگی مرفه داشته اند.
به هنگام کاوش های باستان شناسی در یکی از شهر های ناحیۀ فایوم[۱] در نزدیکی دریاچۀ موریس، در اطراف شهر فعلی کاهون[۲] محلۀ فقیر نشین کشف شده است که در آن خرده فروشان، صنعتگران و زحمتکشان دیگر ساکن بوده اند. این افراد در کلبه های گِلی بسیار کوچک و بدون هرگونه امکانات به سر می برده اند و محلۀ مجاور آن که سکونتگاه روحانیان و دیوانیان بوده، پنجاه یا هفتاد خانۀ مجهز و زیبا داشته است. این قبیل خانه ها دارای فضای میانی (حیاط) وسیع، روشن و محکم و مطمئن بوده است. در وسط این خانه ها چندین درخت میوه از جمله انگور وجود داشته که ساکنان از آن استفاده می کردند.
در خانۀ فقرا هیچ گونه مخزن آب وجود نداشته، ولی در این خانه ها خمره های بزرگ تعبیه شده که در آن آب نگهداری می شده است. خانه های کوچک خرده فروشان و صنعتگران تهیدست دارای امکانات حفاظتی و ایمنی نبوده، ولی خانۀ اشراف و اغنیا و کارمندان عالیمرتبه دارای درهای چوبی وحتی پله ها و نور گیربوده است.
دهقانان به این ترتیب در شرایطی به سر می بردند که زمین های کشاورزی بی بازده را رها کرده و به شهرها هجوم می بردند. این تهیدستان که پیوسته در جستجوی کار بودند در مراکز صنعتی به عنوان کارگران و بردگان کم درآمد به کار مشغول می شدند. ترک روستاها به وسیلۀ کشاورزان مشکلات اجتماعی عدیده را به دنبال خود می آورد و روستاهای مناطق مرزی که به عنوان دژی در برابر مهاجمان بودند هم اکنون متروکه شده و راه برای تجاوز و قتل وغارت مصریان مرزنشین به روی مهاجمان گشوده شده بود. گفتنی است که تضاد طبقاتی و تناقضات اجتماعی در همۀ ارکان جامعۀ مصر به چشم می خورد. کاهون محلۀ ثروتمندان بود و دارای دیواری بلند و مستحکم بود که از جملۀ کارگران و فقیران جدا شده بود. بی تردید این دیوارها به وسیلۀ نظامیان مصری حفاظت می شده است. این بخش اندکی از ناهنجاری های زیاد و بزرگ حاکم بر جامعۀ مصرعهد میانه است. بزرگان و ثروتمندان بیمی از بروز حوادثی چون قحطی و خشکسالی و حتی حملۀ دشمنان به خاک مصر نداشته اند و در خانه هایشان احساس ایمنی می نمودند، در حالی که کارگران، تهیدستان و صنعتگران پیوسته نگران و در بیم و هراس به سر می بردند و احساس می کردند که زمین به زیر پایشان می لرزد و قدرت خدایی فرعون و ترس از خدایان آنان را محکوم به پذیرش این زندگی مشقت بار کرده است.
مذهب رسمی مصریان در این زمان نیز با تشریفات گسترده و پیچیده و معابد تأسیسات پر هزینه ای بودند که به وسیلۀ مردم تأمین می شده است. شمار آنها زیاد و به همین نسبت شمار کاهنان معابد رو به ازدیاد می رفته است. روحانیان مصری نیز از دسترنج کار اجباری کارگران و بردگان و حاصل کشاورزان و مالیت هایی که برای معابد دریافت می شده زندگی مرفهی را می گذرانیدند.
فراعنه در این مقطع زمانی کمتر از گذشته به حال مردم می اندیشیدند و بیشتر نگران تاج وتخت، املاک و اموال خود بودند. کسی از عوامل دولتی نیز که اوضاع را در میان مردم جامعۀ مصر ملاحظه و مشاهده می کرد، مشاهدات خود را به مقامات بالاتر منتقل نمی کرد و بر دامنۀ فقر و تنگدستی مردم روز به روز افزوده می شد. پزشکان فرهنگیان، هنرمندان و به اصطلاح ادیبان و اهل قلم نیز تهیدست شده و تأسیسات فرهنگی بیشتر به تعطیلی کشانده شده بودند. ادیبان و شاعران مصری دربارۀ وضع حاکم قطعاتی دردناک می نوشته اند و شاعران و سرایندگان قطعات اندوهگین سرودهای غم انگیز می سروده اند. نمونه هایی از این آثار هم اکنون ذکر شده، آنچه مسلم است فرعون و دستگاه حکومتی اش روز به روز پایگاه های مردمی اش را از دست می داد. دشمنان برون مرزی مصر به دنبال فرصت بودند که به مصر حمله ور شده و غنائمی به دست آورند. فراعنه چون شرایط را این گونه دریافتند، برتدابیر امنیتی برای مقامات دولتی، دیوانیان و حامیان فرعون می افزودند.
با روی کار آمدن سلسلۀ دوازدهم بر اثر همین نابسامانی ها اغتشاشات گسترده و پی در پی در مصر به وقوع پیوست که فراعنه از سرکوب و مهار کردن آن ناتوان بودند. این شورش ها همه جانبه بود و همۀ اقشار ناراضی و تحت ستم اعم از کارگر، کشاورز، صنعت گر، هنرمند، ادیب و شاعرو… در آن شرکت می کردند. کاهنان معابد گاهی با آنان سخن می گفته اند تا آنان را از ادامۀ اعتشاشات و ابراز نارضایتی هایشان منصرف کنند. ولی نتیجه ای در برنداشت و سرانجام به سقوط امپراطوری میانه منجر شد.
صاحب نظران و تحلیل گران این شورش ها را ناشی از حوادث در داخل مصر دانسته و بر این باورند که بیگانگان و توطئه گران که پیوسته متهم و محکوم به سازمان دهی این گونه اغتشاشات می شده اند، در این مقطع زمانی هیچ گونه نقشی نداشته اند. این تنها مقطعی است که مصریان نسبت به روحانیان مصری بدبین و پرخاشجو شده و آنان را متهم به سهیم بودن در این فقر و بدبختی مصریان کرده اند.
[۱]. Fayoum
[۲] . Kahun
منابع نگاره :
- عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
- نویسنده : اردشیر خدادادیان
- مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
- مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما 1389