کتابت در یونان باستان
در زندگی کشور شهرهای یونانی که به انزواطلبی گرایش داشتند، به پارهای عوامل مشترک نیز برمیخوریم.مثلا در سراسر شبه جزیره یونان، از آغاز قرن سیزدهم قم به بعد، یک زبان رایج بود. زبان یونانی مانند زبانهای ایرانی، سانسکریت، اسلاوی، لاتین، آلمانی، و انگلیسی جزو زبانهای هند و اروپایی به شمار میرفت. هزاران لغت برای بیان روابط و اشیای اولیه زندگی در این زبانها وجود دارد که دارای ریشه واحدی هستند. این لغات مشترک از طرفی نشانگر رواج روابط و اشیای مشابه در دنیای قدیم، و از طرف دیگر، گویای قرابت و نزدیکی مردمانی است که در آغاز تاریخ از این لغات استفاده میکردند. البته زبان یونانی دارای لهجههای چندی مانند آیولیایی،
دوری، یونیایی، و آتیکی بود، ولی گویندگان این لهجهها سخن یکدیگر را دریافت میکردند. در قرنهای پنجم و چهارم قم، لهجههای گوناگون به یک لهجه مشترک منتهی شدند. این لهجه که عمدتا در آتن رواج گرفت و به صورت زبان اهل دانش درآمد، زبان آتیکی نام داشت. زبان آتیکی، قوی و نرم و خوش آهنگ و مانند هر زبان زنده دیگر، پر از استثنا و بیقاعدگی بود، ولی بخوبی میتوانست، با ترکیب کلمات و ریشهها، مفاهیم دقیق فلسفی و معانی لطیف و انواع تعبیرات عالی ادبی را برساند. از این رو، هم به کار هومر میخورد و هم به کار افلاطون.
بنابر روایات، در قرن چهاردهم قم، خط مردم فنیقیه به یونان رسید. قدیمترین آثار مکتوب یونانی به قرنهای هشتم و هفتم تعلق دارند و سخت به کتیبههای سامی در قرن نهم میمانند. خط این آثار، مانند خطوط سامی، از راست به چپ است، اما نوشتههای قرن ششم (مثلا نقشی که در گورتونا یافت شده است) بتناوب از راست به چپ، و از چپ به راست نگارش مییابد. بعدا این خط یکسره از چپ به راست نوشته شد. یونانیان برخی از حرفها را وارونه نوشتند، ولی نامهای الفبای فنیقی را با اندکی تغییر به کار بردند. سپس در خط فنیقی دست بردند، از جمله حروف صدادار را داخل آن کردند، بدین نحو که پارهای از حرفهای بیصدای سامی را برای صداها مورد استفاده قرار دادند. کاتبان، علاماتی برای صدای کشیده به وجود آوردند. بتدریج در شهرهای یونانی ده نوع الفبای متفاوت فراهم آمد، و هر شهری کوشید تا الفبای خود را در سراسر یونان رواج دهد. سرانجام الفبای یونیایی پیروز شد و از یونان به اروپای شرقی رفت و دوام آورد. الفبای خالکیس به روم راه یافت و بعدا، به صورت الفبای لاتین، در خدمت زبانهای اروپایی درآمد.
یونانیان، در آغاز، کتابت، را برای کارهای دینی و تجاری به کار بردند و ناگفته نماند که سرودهای رهبانان منشا شعر است، و اسناد تجاری مبدا نثر. خط یونانی از ابتدا دو شکل یافت; یکی خط دقیق و آراسته رسمی، دیگری خطی که برای کارهای روزانه به کار میرفت. در هر دو نوع خط، کلمات، پیوسته و بدون فاصله و علامتگذاری نوشته میشدند. تنها پایان یک مطلب و شروع
مطلبی دیگر را به وسیله ((پاراگرافون))، یعنی یک خط افقی کوتاه، مشخص میکردند. برای کتابت از وسایل گوناگون بهره میجستند. به گفته پلینی، در آغاز برگ یا پوست درختان به جای کاغذ به کار میرفت، و کتیبهها را روی سنگ و مفرغ و سرب حک میکردند. برای نوشتههای روزانه، یا مانند مردم بین النهرین لوحههایی گلی به کار میبردند، یا لوحههایی از چوپ میساختند و سطح آنها را با قشری از موم میپوشانیدند و در اختیار شاگردان مدارس میگذاشتند. برای نوشتههای ماندگار، نخست از برگهای بردی (پاپیروس)، که فنیقیان از مصر میآوردند، و سپس، در دوره نفوذ یونان گرایی (هلنیسم) و دوره نفوذ روم، از پوست گوسفند استفاده میکردند; با قلمهای فلزی روی لوحه موم آلود، و با قلمهایی از نی و آلوده به مرکب، روی پوست یا برگ بردی مینگاشتند. در صورت لزوم، آنچه را روی موم مینگاشتند، به وسیله ته پهن قلم فلزی محو میساختند، و آنچه را با مرکب روی پوست یا برگ بردی مینوشتند، به وسیله قطعهای اسفنج میزدودند. مارتیالیس شاعر شعری را با قطعهای اسفنج نزد دوستی فرستاد، تا اگر شعر را نپسندید، بیدرنگ پاکش کند.
از زبان یونانی واژههای فراوان، مخصوصا واژههای مربوط به نوشتن، داخل زبانهای اروپایی شده است، چنانکه کلمه ((کاغذ)) در زبان انگلیسی صورتی از کلمه یونانی پاپیروس است. در یونان، کاغذ مخصوص نوشتن معمولا شش تا نه متر طول داشت و دور یک میله چوبی پیچیده میشد. این گونه کاغذهای طومارمانند را به نام یکی از شهرهای فنیقی، که برگ بردی را به یونان میفرستاد، ((بیبلوس)) و طومارهای کوچک را ((بیبلیون)) مینامیدند. بر همین شیوه ((کتاب مقدس)) را ((طومارها)) (بیبلیاها) میخواندند. یک طومار فقط بخشی از یک کتاب بود، و واژه ((برش)) را بر آن اطلاق میکردند. به نخستین برگ هر طومار ((پروتوکولون)) میگفتند. دو طرف چوب طومار را با سنگی متخلخل صیقل میدادند و گاهی رنگ میکردند.
در مواردی، طومار را در غلافی خاص (((ذیفترا))، معادل ((ولوم)) لاتینی) قرار میدادند. البته این گونه تکلفات فقط در مواردی صورت میگرفت که یا مولف میتوانست هزینه آن را تعهد کند یا ناشر، به سبب اهمیت کتاب، زیر بار هزینه اضافی میرفت. چون استفاده از طومارهای بزرگ بسهولت امکان نداشت، معمولا ناشران آثار ادبی را بر چند طومار مینوشتند، چنانکه ناشران متاخر، ((تاریخ هرودوت)) را در نه طومار، ((جنگهای پلوپونزی)) اثر توسیدید را در هشت طومار، ((جمهور)) اثر افلاطون را در ده طومار، و ((ایلیاد)) و ((اودیسه)) اثر هومر را در بیست و چهار طومار منتشر کردند. کتابها بهایی هنگفت داشتند و، برخلاف اکنون، بآسانی به دست نمیآمدند، زیرا گیاه بردی گرانبها بود و همه کتابها با دست نوشته میشد. اساسا توانایی خواندن و نوشتن امتیازی به شمار میرفت، و همگان از آن برخوردار نمیشدند. تحصیل علم از راه تعالیم شفاهی صورت میپذیرفت. کتب ادبی را ادیبان به صدای بلند میخواندند و حاضرین از طریق گوش فرا میگرفتند. قبل از قرن هفتم قم، اشخاص باسواد بسیار نادر بودند، و تا زمان پولوکراتس و پیسیستراتوس که در قرن ششم کتابخانه ایجاد کردند، در یونان کتابخانهای وجود نداشت. در سده پنجم برای نخستین بار از وجود کتابخانههای خصوصی اوریپید نمایشنامهنویس، و یکی از آرخونها به نام ائوکلیدس خبردار میشویم، و در قرن چهارم سخن از کتابخانه ارسطو میشنویم. نمیدانیم که آیا پیش از کتابخانه عمومی اسکندریه کتابخانه عمومی دیگری وجود داشته است یا نه. اما میدانیم که در شهر آتن، تا عصر هادریانوس از کتابخانه عمومی خبری نیست. شاید بتوان گفت که چون یونانیان زیاد کتاب نمیخواندند، یونان در عصر پریکلس عظمت فرهنگی یافت!