جامعه هند و آریایی
گلهداران- برزگران- پیشهوران- بازرگانان- سکه و اعتبار- اصول اخلاقی- ازدواج- زن
این هندیان آریایی چگونه میزیستند؟ در آغاز با جنگ و غارت؛ سپس با گلهداری، کشاورزی، و صنعت به شیوه روستایی، که بیشباهت به صنعت قرون وسطای اروپا نبود؛ زیرا از عصر نوسنگی تا انقلاب صنعتی، که ما در آن زندگی میکنیم، بنیاد زندگانی اقتصادی و سیاسی انسان اساساً یکسان مانده است. هند و آریاییها گاو میپروردند و، بیآنکه مقدسش بدانند، به کارش میبردند؛ هر وقت هم مقدورشان بود گوشت میخوردند، و نوالهای هم نثار روحانیان یا خدایان میکردند؛ بودا، پس از آنکه در جوانی ریاضتها کشید و از گرسنگی رو به مرگ بود، گویا در پیری یک شکم سیر از گوشت خوک خورد و مرد. آنان جو میکاشتند، اما ظاهراً در عصر ودایی چیزی از برنج نمیدانستند. کشتزارهای هر اجتماع روستایی را بین خانوارهای عضو آن اجتماع تقسیم میکردند، اما آبیاری این زمینها مشترک بود. زمین را نمیشد به بیگانه فروخت، فقط میشد آن را برای پسران خانواده به ارث گذاشت. اکثر مردم خرده مالک بودند؛ روی زمین خودشان کار میکردند. آریاییها مزدوری را ننگ میدانستند. یقین داریم که در میانشان نه خاوندی در کار بود و نه گدایی، نه میلیونر داشتند و نه حلبی آبادی.
در میان صنعتگران و نوآموزان شهرها، صنایع دستی رواج داشت، و در حدود پانصد سال قبل از میلاد مسیح به صورت اصناف قدرتمند فلزکار، چوبکار، سنگکار، چرمکار، عاجکار، سبدباف، نقاش منازل، تزیینگر، کوزهگر، رنگرز، ماهیگیر، ملاح، صیاد، دامگذار، قصاب، قناد، آرایشگر، دلاک سرشو، گلفروش، و طباخ سازمان یافته بودند؛ این فهرست، خود، تکامل و گوناگونی زندگانی هند و آریایی را آشکار میکند. این اصناف مسائل بین افراد اصناف گوناگون را حل و فصل میکردند، حتی مشکلات میان اعضای صنف همسرانشان را هم با کدخدامنشی فیصله میدادند. روی اجناس، نه بر عرضه و تقاضا، چنان که معمول ماست، بلکه براساس سادهلوحی خریدار قیمت میگذاشتند.اما در کاخ شاه یک «ارزیاب» رسمی بود که، مثل اداره استانداردهای کنونی، کالاهایی را که میبایست برای کاخ بخرند میآزمود و شرایط لازم و خصوصیات آنها را به سازندگان آن کالاها میگفت.
بازرگانی و مسافرت در حد کشش اسب و ارابه دوچرخی ] اسبکش یا گاوکش[ پیشرفت کرده بود، اما سفر همچنان مثل قرون وسطی کار سختی بود؛ سر هر مرز کوچکی راه بر کاروان میبستند و راهداری میگرفتند، اما نه مثل سرگردنهبگیرها. حمل و نقل از طریق رود و دریا بسیار پیشرفته بود: در حدود سال ۸۶۰ قم کشتیهایی با بادبانهای متوسط و صدها پارو، محصولاتی مثل عطریات و ادویه، پنبه و ابریشم، شال و موسلین، مروارید و یاقوت، آبنوس و سنگهای گرانبها، و پارچههای زربفت مزین، به بینالنهرین و عربستان و مصر میبردند.
بازرگانی، به علت روشهای نامناسب داد و ستد، از رشد بازمانده بود، به این معنا که در آغاز روش پایاپای داشتند، و سپس ازگاو به جای پول رایج استفاده میکردند. عروسان را با گاو میخریدند. بعد سکههای مسین سنگی رایج شد که تضمین آن فقط با افراد و نهادهای خصوصی بود. بانکی در کار نبود، پول اندوخته را در خانه پنهان، یا در خاک دفن میکردند، یا نزد دوستی به امانت میگذاشتند. از این کار، در زمان بودا، یک نظام اعتباری پیدا شد: بازرگانان شهرهای گوناگون به یکدیگر نامههای اعتباری میدادند و کار تجارت را آسان میکردند؛ از چنین روتشیلدهایی میشد با بهره سالانه هجده درصد وام گرفت، و دیگر چندان حرفی از قبضهای موعددار نبود. مسکوکات هم برای خود اعتباری داشتند، و برد و باخت در قمار معمولا به وسیله آن انجام میگرفت؛ پیش از این، طاس و نرد از لوازم تمدن بود. در خیلی از موارد، شاه برای رعایایش، به شیوه کشور موناکو، قمارخانههایی ساخته بود، گو اینکه کاملا به همان سبک نبود؛ در هر حال، بخشی از درآمد آن به خزانه شاهی میرفت. این امر شاید درنظر ما ننگآور باشد، زیرا ما چندان به این کار عادت نداریم که قمارخانههایمان، مستقیماً، به مقامات دولتی کمک مالی بدهند.
اخلاق بازرگانی سطح بالایی داشت. شاهان هند عصر ودایی، نظیر آنچه در یونان عهد هومر پیش میآمد، چنان نبودند که گاو همسایگانشان را ندزدند؛ اما مورخ یونانی لشکرکشیهای اسکندر، هندیان را این طور وصف میکند: «برای درستکاریشان بسیار قابل توجهند، چنان معقولند که بندرت کارشان به دادگاه میکشد، و چندان شریفند که نه بر درهایشان قفلی هست و نه برای پیمانهایشان تعهدی کتبی میسپارند؛ بینهایت هم راستگو هستند.» در ریگ-ودا از زنای با محارم، از راه به در کردن زنان، فاحشگی، سقطجنین، و زنا سخن میرود، و نشانههایی از همجنسبازی هم دیدهمیشود؛ اما آن تصور کلیی که از وداها و حماسهها به دست میآوریم یکی از معیارهای عالی مناسبات دو جنس و زندگی خانوادگی را نشان میدهد.
ازدواج ممکن بود از راه ربودن عروس با زور، یا خریدن او، یا رضای طرفین، صورت خاندانی یهودی که از راه صرافی و بانکداری ثروتی بسیار هنگفت به دست آورد.-م
گیرد؛ اما، ازدواج به رضای طرفین را اندکی ننگآور میدانستند؛ زنان فکر میکردند که اگر آنها را بخرند وبرایشان پول بدهند شرافتمندانهتر است، و ربودهشدن را ستایش بزرگی میدانستند. تعدد زوجات یا چندگانی مجاز بود، و بزرگان را به آن ترغیب میکردند؛ تکفل چندین زن، و استفاده از استعدادهای آنان، کاری نیک و شایسته بود. ماجرای دروپدی، که در یک زمان با پنج برادر ازدواج کرد، نشان میدهد که در عصر حماسی گاهی چند شوهری- ازدواج یک زن، به طور همزمان، با چند مرد، معمولا چند برادر- اتفاق میافتاده است. این رسم تا سال ۱۸۵۹ در سیلان باقی ماند، و گاهی هنوز هم در روستاهای کوهستانی ثبت آثاری از آن دیده میشود. اما چند زنی معمولا امتیاز مرد بود، که با قدرت پدرشاهی بر خانواده آریایی حکومت میکرد. بر زنان و فرزندان خود حق تملک داشت و میتوانست در موارد خاص آنها را بفروشد یا از خانه بیرون کند.
با اینهمه، زن هندی در دوره ودایی خیلی بیشتر از دورههای بعدی از آزادی برخوردار بود؛ در انتخاب شوهر، بیش از آنچه اشکال ازدواج مقرر دارد، میتوانست اظهار نظر کند؛ آزادانه در جشنها و رقصها ظاهر میشد؛ و در جشنهای دینی به مردان میپیوست؛ میتوانست تحصیل علم کند، و مثل گارگی در گفتگوی فلسفی شرکت جوید. اگر بیوه میشد، هیچ محدودیتی برای ازدواج مجددش در کار نبود. در عصر قهرمانی گویا زن اندکی از این آزادی را از دست داده باشد؛ او را از جستجوهای معنوی دلسرد کرده بودند، دلیلشان این بود که «ودا خواندن زن نشان آشوب منزل باشد»؛ ازدواج مجدد بیوگان از رسم افتاد؛ حجاب- پردهنشینی و مستوری زنان- آغاز شد؛ و رسم ساتی، که تقریباً در عصر ودایی کاری ناشناخته بود، افزایش یافت. اکنون نمونه زن آرمانی پهلوانبانوی رامایانا، یعنی سیتای وفادار بود که در هر گونه آزمون وفاداری و جرئت، تا دم مرگ، فروتنانه از شوهرش پیروی و فرمانبرداری کرد.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما