اکبر شاه و آئین وى در هندوستان
با اكبر شاه و آئين وى در هندوستان بیشتر اشنا شوید
در هندوستان پس از درگذشت همایونشاه ، فرزندش ، ابوالفتح جلال الدین محمد اکبر معروف به اکبر شاه در سن ۱۳ سالگى به جانشینى پدرش برگزیده شد و تا ده سال زیر نظر نائب السلطنه ، بیرام خان ، کشور را اداره مى کرد.
اکبر شاه که در قرن شانزدهم مى زیسته ، چون به دنیا آمد، مادرش او را محمد نام نهاد. و چون به سن بلوغ رسید به اکبر شاه مشهور شد، اکبر شاه علاقه وافرى به شاهکارهاى ادبى و تاریخ و علوم هندو داشت ، دستیاران دانشمند اطراف خود را وادار نمود که آنها را به زبان فارسى که زبان رسمى دربار بود برگردانند، و درباره ادیان و مذاهب موجود در هند شخصا اقدام به کاوش و تحقیق دامنه دارى نمود، او گاهى درباره دین مقدس اسلام و گاهى در مورد آئین مسیحیت و گاهى پیرامون دین یهود و نیز دیگر ادیان و مذاهب گوناگون در هند به تحقیق مى پرداخت ، تا شاید از این رهگذر براى وحدت کشور هند، آئین و مذهبى جدید که در بردارنده تمام مزایاى ادیان موجود در هند باشد، معرفى نماید و آن کیش را در میان عموم مردم کشور رواج دهد.
در آغاز در اطراف مذهب بزرگ هندو و بودائیان که به تناسخ عقیده داشتند، کاوش فراوان نمود، و با نهادن علامت هندوها بر پیشانى خود، در میان مردم ظاهر مى شد، و خود را از آن گروه و فرقه نشان مى داد، و از طرف دیگر براى سازش با ادیان دیگر در آن کشور مانند زرتشتیان ، با پوشیدن پیراهن مقدس آنان و بستن کمربند کشتى زیر لباس ، مى خواست از این طریق آنها را از خود راضى نماید.
او از شکار حیوانات دست کشیده تا بدین وسیله فرقه جینیان را از خود خوشحال کرده باشد. و چون آئین مسیحیت بوسیله پرتقالیها وارد کشور هند شده بود دستور داد تا چند نفر از کشیشان مسیحى را بحضورش آوردند، آنها هم اکبر شاه را با شگرد خاصى تحت تاءثیر گفتار خود قرار دادند و او را شیفته و علاقه مند آئین مسیحیت نمودند لذا اکبر شاه دستور داد تا عهد جدید و عهد عتیق را ترجمه نموده و در دسترش عموم مردم هند قرار دهند و به کشیشان آزادى کامل در ترویج دین مسیح در کشور پهناور هند داد و بهمین جهت آئین مسیحیت در آنجا نیز گسترش پیدا کرد.
اکبر شاه از هر یک از پیروان ادیان هند زنى را اختیار نمود! از برهمنان و بودائیان و مسلمانان و دیگر گروه هاى مذهبى . ولى آنچه که او را رنج مى داد اختلافات ادیان گوناگون و ناهماهنگى آن ادیان و مذاهب بود، سرانجام تصمیم گرفت تا از میان آن همه ادیان و مذاهب در کشور هند، یک آئین برگزیده شود تا بلکه از این طریق به اختلافات مذهبى در هند پایان دهد.
اکبر شاه با تشکیل یک مجلس عمومى از فرماندهان لشکرى و دولت مردان کشورى و دیگر شخصیتهاى مملکت ، مردم را وادار به قبول یک آئین نمود و حاضران در برابر این پیشنهاد تسلیم شده و ااعلان قبولى را به حضور شاه عرضه داشتند. اعضاى مجلس هم به ناچار اقدام به صدر منشورى نمودند که طى آن مردم ملزم به قبول توحید و خداپرستى بر اساس قانون ((وحدت وجود)) شوند که متکى بر سنت هندوئى و آتش پرستى زرتشتیان و بر اساس عقاید گروه جینیان دائر بر خوددارى از خوردن گوشت حیوانات و کشتن گاو مقدس و دست نیازیدن به گناهان کبیره بود.
بدین ترتیب ، مردم هند باید لااقل در سال صد روز به گیاه خوارى روى آورند و اجراى این دستور براى عموم مردم هند اجبارى و ضرورى اعلام شد و بر اساس آن مسلمانان از انجام هر گونه مراسم مذهبى ممنوع گردیدند، سرانجام مسلمانان علیه اکبر شاه شورش نمودند و اکبر شاه گروه بسیارى از مسلمانان را از هند به خارج تبعید نمود و منشور مجلس و شاه مورد قبول مسلمانان واقع نگردید مگر گروه بسیار کمى که از این رهگذر حافظ ریاست و مقام خود شدند. شورش عموم مسلمانان سبب شد که سرانجام ((جهانگیر شاه )) فرزند ((اکبر شاه ))، پدرش را مسموم نمود و به زندگى ننگینش پایان داد.
درود بر اکبرشاه گورکانی بزرگ
درود بر جلال الدینمحمد اکبر شاه فرهیخته، اتفاقا زندگی و افکار ایشون بسیار مفید و سازنده بود