کوتاهی از تاثیر فرهنگ ایران بر فرهنگ یونان باستان



درآمد: تاری تمدن‌ غرب‌،آنچه‌ كه‌ امروزه‌ به‌ عنوان‌ تمدن‌نوین‌ جهانی‌ می‌شناسیم‌ با تاری تمدن‌ جهان‌ باستانی‌ شرق‌ فاصله‌ بسیار دوری‌ دارد.در سالهایی‌ كه‌ شرق‌ باستان‌ عمر دوهزار ساله‌یا سه‌هزار ساله‌ خود را، پشت‌ سر می‌گذاشت‌ هیچگونه‌ تمدنی‌ شبیه‌ آنچه‌ در مدیترانه‌ شرقی‌، یا یونان‌ و كرت‌ درسالهای‌ ..٥ تا ..٨ قبل‌ از میلاد مسیح‌ در غرب‌ ر داد، اتفاق‌ نیفتاده‌ بود و غرب‌ باستان‌ هنوز دوران‌ زندگی‌ ما قبل‌ تاریخی‌ خود را طی‌ می‌كرد، تا اینكه‌ بالاخره‌ درگذر سلسله‌ حوادث‌ دنیای‌ باستان‌ تمدنهایی‌ شبیه‌ تمدنهای‌ شرقی‌، در مركز ایتالیا (تمدن‌ آتروسكها)، شمال‌ آفریقا (كارتاژها) و جنوب‌ ایتالیا (یونانیان‌)، شكل‌ گرفت‌ و شایان‌ توجه‌ است‌ كه‌ در این‌ دوران‌ مهم‌ شكل‌گیری‌ فرهنگی‌، هنوز اقوام‌ و قبایلی‌ كه‌ در همسایگی‌ این‌ مراكز زندگی‌ می‌كردند، بسیار دور از تمدن‌ بودند و عجیب‌ است‌ كه‌ طی‌ چرخش‌ یكسویه‌، تمدن‌ باسابقه‌ شرق‌ باستان‌ كوله‌ بار تجارب‌ خود را به‌ تمدن‌ نوپای‌ غرب‌ سپرده‌ و خود در خیل‌ حوادث‌ روزگار محو شد و به‌ تمدنی‌ فراموش‌ شده‌ تبدیل‌ شد. اما خاستگاه‌ فلسفی‌ و ایدئولوژیكی‌ این‌ تمدن‌ كجاست‌؟ تمدنی‌ كه‌ به‌ عنوان‌ تمدن‌ نوین‌ جهانی‌ از هنگام‌ اكتشافات‌ سده‌ شانزدهم‌ و خصوصا امپریالیسم‌ استعماری‌ سده‌های‌ نوزدهم‌ و بیستم‌ در سراسر جهان‌ گسترش‌ یافت‌ چگونه‌ پدید آمد؟ شكی‌ نیست‌ كه‌ این‌ تمدن‌ محصول‌ مشترك‌ فرهنگ‌های‌ خاورمیانه‌ باستان‌و یونان‌ باستان‌است‌.اگر چه‌ یونان‌ به‌ عنوان‌ سرچشمه‌ تمدن‌ غرب‌ در كنار امپراطوری‌ ایران‌ پرورش‌ دهندگان‌ تمدن‌ غرب‌ بودند اما این‌ امر احتیاج‌ به‌ توضیح‌ دارد، چرا كه‌ بر هیچكس‌ پوشیده‌ نیست‌ كه‌ در زمان‌ فرمانروایی‌ پارسیان‌ بود كه‌ فلسفه‌ یونانی‌، شكوفا شد . در این‌ مقاله‌ اهتمام‌ داریم‌ به‌ اشاره‌ای‌ سرفصل‌ وار به‌ نقش‌ ایرانیان‌ باستان‌، (ازآغاز هخامنشیان‌ تا پایان‌ سلطنت‌ ساسانیان‌ از .٥٥ پیش‌ از میلاد تا .٦٥ پس‌ از میلاد)و به‌ عنوان‌ چكیده‌ تمدنهای‌ باشكوه‌ ایرانی‌ كه‌ تا قبل‌ از پارسیان‌ می‌زیسته‌اند، نظیر اقوام‌ قبل‌ ازعیلامیها، عیلامیها و مادها از …٣ تا .٥٥ ق‌.م‌،ازنقطه‌ نظر سیاست‌ و فرهنگ‌ و فلسفه‌، در ظهور و شكوفایی‌ فلسفه‌و تمدن‌ یونانی‌ و نهایتا شكل‌گیری‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ غرب‌ باستان‌. نقش‌ ایران‌ از دیدگاه‌ سیاسی‌ امپراطوری‌ هخامنشی‌ اصولا صورت‌ تكامل‌ یافته‌ امپراطوری‌ ماد و امپراطوری‌های‌ سابق‌ بین‌النهرین‌ بوده‌ است‌.پیشروی‌ قلمرو مادها در قرن‌ ششم‌ ق‌.م‌ در آسیای‌ صغیر حكومت‌ ماد را تبدیل‌ به‌ بزرگترین‌ امپراطوری‌ خاورمیانه‌ كرد.اما با شورش‌ كورش‌ انشانی‌ (كورش‌ كبیر)، كه‌ درآن‌ زمان‌ از فرماندهان‌ مادی‌ بود و تسخیر اكباتان‌ (هگمتانه‌)، پایتخت‌ مادها و شكست‌ آستیاگ‌ شاه‌ مادی‌، امپراطوری‌ ایران‌ تبدیل‌ به‌امپراطوری‌ هخامنشی‌ شد.كورش‌ از بدو سلطنت‌ اقدام‌ به‌ گسترش‌ قلمرو امپراطوری‌ پارس‌ كرد.او با شكست‌ دادن‌ لیدی‌ در غرب‌ آسیای‌ صغیر موفق‌ شد، اولین‌ گامهای‌ نفوذی‌ را دریونان‌ باستان‌بردارد; چرا كه‌ پادشاهی‌ لیدی‌ شهرهای‌ یونانیان‌ را  واقع‌ درسواحل‌ غربی‌ آسیای‌ صغیر درقرن‌ ششم‌ ق‌.م‌ ضمیمه‌ خود كرده‌ بود و به‌ ناچار یونانیان‌ بالیدی‌ تماس‌ و آشنایی‌ زیادی‌ داشتند و ما این‌ نكته‌ را به‌ خوبی‌ می‌دانیم‌ كه‌، یونانیان‌ غرب‌ مدیترانه‌ سهمی‌ اصیل‌ و مهم‌ در ادبیات‌، فلسفه‌، هنر و معماری‌ یونانی‌ داشته‌اند و آنها بودند كه‌ برای‌ نخستین‌ بار اقوام‌ گل‌ و اسپانیا را با تمدن‌ یونانی‌ آشنا ساختند و راه‌ را برای‌ تقلید رومیان‌ و سایر اروپاییان‌غربی‌، كه‌ جانشین‌ ایشان‌ شدند; از فرهنگ‌ یونانی‌ هموار ساختند.پس‌ از فتح‌ نه‌ چندان‌ مشكل‌ بابل‌، توسط كورش‌، پسرش‌ كمبوجیه‌ فتح‌ مصر را برعهده‌ گرفت‌ و در آنجا به‌ عنوان‌ فرعون‌ مصر علیا و سفلی‌ به‌ تخت‌ شاهی‌ نشست‌ و جانشین‌ شایسته‌ سلسله‌ سایی‌تیك‌ شد و این‌ تسلط ایرانیان‌ بر مصر، تا ظهور اسكندر و بعد از سكندر تا فتح‌ مصر توسط رومیان‌ ادامه‌ داشت‌.قلمرو ایران‌ درزمان‌ داریوش‌ اول‌ بازهم‌ گسترش‌ یافت‌.

ممکن است شما دوست داشته باشید
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها