زیر این طاقیهای بلند و گنبدهای مقرنس، لابهلای این دالانهای طولانی و سازههای آجری شگفتانگیز، انگار هزار سال خاطره را با خود حمل میکنی، هزار سال زندگی. حس میکنی اگر خوب نگاه کنی، فراز و فرود ده قرن زندگی و تجارت ایرانی را میتوانی ببینی.
یاقوت حموی از همین دالانها عبور کرده، ابنبطوطه شاید در کنار یکی از همین حجرهها خرید کرده، مارکوپولو فرشی به سوغات برده و کلاویخو، از زیبایی منحصر به فرد طاقهایش شگفتزده شده است. عباسمیرزا شاید نیروهایش را از همینجا بسیج کرده باشد برای جنگ با کفار روس. امیرکبیر، وقت بیپولی مملکت، از حجرههای همین بازار، برای سفر ناصرالدین تازه شاهشده، پول سفر را گردآورده و
مظفرالدین میرزا، چهل سال از تیمچه مظفریه عبور کرد و در حسرت پادشاهی پیر شد.
گوش کن! صدای
ستارخان را میشنوی که اسب معامله میکند و هیاهوی
مشروطهخواهان را وقتی سنگر میبندند؟ این بازار سالیانی طولانی، نمادی عالی از تلفیق تجارت و زندگی ایرانی و شرقی بوده است، نقطهای که روزی کانون اصلی
جاده ابریشم بوده و مامن مسافران شرق دور که به اندلس و
قسطنطنیه میرفتند، اما به نظر میرسد امروز با ظهور پاساژهای لوکس و مدرنی همچون لاله پارک، تنها نمادی از
تبریز قدیم خواهد بود و کمکم رنگ میبازد.
تبریز بهعنوان شهری که حدود چهار هزار سال قدمت دارد، یکی از قدیمیترین بازارهای دنیا را در خود جای داده است. بازار تبریز، بزرگترین مجموعه به همپیوسته و مسقف دنیاست که در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی و در مردادماه ۱۳۸۹ خورشیدی بهعنوان نخستین بازار جهان در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
این بازار که از بزرگترین بازارهای سرپوشیده دنیا و یکی از شاهکارهای
معماری ایرانی است، از موقعیت و جایگاه ویژهای برخوردار است و نه فقط مکانی برای فعالیتهای اقتصادی، بلکه فضایی برای بسیاری از فعالیتهای اجتماعی از جمله برگزاری جشنهای ملی و مذهبی محسوب میشود.
میراث هزارساله
تبریز بنا بر آنچه در برخی منابع معتبر آمده، ظاهراً از نیمه دوم سده دوم هجری، و پس از آنکه به منظور در امان ماندن ساکنانش، بارویی به دور آن ساخته شد، بر جمعیت و اعتبار و آبادانیاش افزوده گشت. بنیان اولیه بازار تاریخی تبریز نیز به همان دوران بازمیگردد.۱
ابنحوقل که در حدود سال ۳۴۴ ق به منطقه آذربایجان و
ارمنستان سفر کرده، تبریز را شهری زیبا، آباد، پرجمعیت و حاصلخیز با بازارهای بسیار توصیف کرده۲ و یاقوت حموی که در سال ۶۱۰ ق از تبریز دیدن کرده، در وصف متاع تبریز نوشته است: در این شهر پارچههای عبایی، سقلاطون، خطایی، اطلسی و سجاده میبافند و به سایر بلاد مشرق و مغرب میبرند.۳
اما دوره اوج اهمیت یافتن تبریز، در دوره ایلخانان
مغول و پس از تسخیر
بغداد و سقوط خلافت عباسی از سوی آنان بوده است.
در این دوره به همت خواجه رشیدالدین فضلالله وزیر فرزانه غازانخان، تبریز به پایتختی برگزیده شد و مسیر اصلی جاده ابریشم که از بغداد میگذشت، از رونق افتاد و به سمت تبریز تغییر مسیر داد و از آنجا به طرف اروپا روانه شد، راه فرعی ابریشم که تا قبل از آن به علت صعبالعبور بودن از اهمیت کمتری برخوردار بود، به علت امنیت زیاد دوباره رونق خود را به دست آورد و تبریز به یکباره شاهد رشد روزافزون تجارت و بازرگانی شد.
سقوط عباسیان از اهمیت فراوان بغداد به عنوان مرکز بازرگانی منطقه کاست و در عوض تبریز که با هوشمندی والیانش، از ویرانی و غارت در امان مانده بود، از لحاظ بازرگانی، بر تمام شهرهای ایران و نیز بغداد برتری یافت.۴ در دوره ایلخانی آذربایجان به منتهای آبادانی خود رسید و بازار تجارت بین تبریز و اروپا رونق یافت.۵
با وقوع زلزله ۶۷۱ ق، قسمت زیادی از بازار تبریز ویران شد، و رشیدالدین اقدام به احداث کاروانسراها و سراهایی در داخل ربع رشیدی کرد.۶ خواجه در این مکان، ۳۰ هزار خانه، ۱۵۰۰ دکان، ۲۴ کاروانسرا، شماری مسجد، مدرسه، حمام، کارگاه رنگرزی، دارالضرب و کارگاه کاغذسازی احداث کرد. ۷ ابنبطوطه سفرنامهنویس مراکشی سده هشتم، نیز از تبریز دیدن کرده و وفور نعمت در آن شهر جلب توجهش را کرده، درباره این محله که به شام غازان معروف بوده، مینویسد: از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم، به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده میشد، رسیدیم و آن از بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم.
هر یک از اصناف و پیشهوران در این بازار محل مخصوص دارند و من به بازار جواهریان که وارد شدم، از بس جواهرات گوناگون دیدم که چشم خیره شد. غلامان زیباروی با جامههای فاخر، دستمالهای ابریشمی بر کمر بسته و پیش خواجگان ایستاده بودند. جواهرات را به زنان
ترک نشان میدادند و زنان در خرید جواهر از هم سبقت میجستند. من در این میان فتنههایی دیدم که از آنها باید به خدا پناه برد، پس به بازار عنبرفروشان وارد شدیم و همان وضع در آن بازار دیدم. ۸
در دوران
تیموریان که میرانشاه پسر مجنون تیمور و فرزندش میرزامحمد بر این شهر حکم میراندند، شاهد تغییر چشمگیری در اوضاع اقتصادی و شهرسازی تبریز نیستیم، پس از مرگ تیمور فرزندانش که بر آذربایجان حکومت میکردند، چندان دوام نیاوردند و پس از آنها در دوران
قراقویونلوها، سلطان جهانشاه، دستور ساخت مسجد باشکوه کبود را داد۹ و با این کار گرایش کاربردی بازار به طرف جنوب شرقی گرایش پیدا کرد. با احداث مسجد کبود، هسته مرکزی بازار شامل بازارچه رنگی (نام امروزی بازار) و خیابان مقابل مسجد، یعنی امتداد کهنه خیابان امروزی را تشکیل دادند که امروزه به کهنه بازار مشهور است.
مارکوپولو جهانگرد مشهور ونیزی، که در همین اوان از تبریز دیدار کرده، موقعیت تجاری تبریز را به قدری خوب توصیف میکند که بازرگانان از همه طرف، از هندوستان، بغداد، موصل و هرمز برای خرید و فروش به آنجا میآیند و مینویسد: بهترین سنگهای قیمتی و مرواریدهای گرانبها را میتوان در این شهر به دست آورد. بازرگانانی که با خارجه داد و ستد مینمایند، متمول و متمکن میشوند. ۱۰
کلاویخوی اسپانیایی که از مایورکای
اسپانیا تا سمرقند را درنوردیده و تبریز عصر تیموری را به چشم دیده، در سفرنامه خود درباره این شهر نوشته: در سراسر شهر خیابانهای پهن و میدانهای وسیع هست که در پیرامون آنها ساختمانهای بزرگ دیده میشود و در آنها به میدانها باز میشود.
کاروانسراها نیز چنین است و در آنها دستگاههای مجزا و دکانها و دفترها ساختهاند که از آنها استفادههای گوناگون میکنند. چون از این کاروانسراها خارج شویم، به خیابانها و بازارهایی میرسیم که در آنها همهگونه کالا فروخته میشود. در بازار پارچههای ابریشم و پنبه و تافته و ابریشم خام و جواهرات و همه گونه ظروف میتوان یافت. در واقع گروه کثیری بازرگان و مقادیر بسیاری کالا در این شهر وجود دارد. ۱۱
در دوره آققویونلوها، اوزون حسن پادشاه این سلسله، با احداث قیصریه و مسجد حسن پادشاه۱۲ و مجموعه اطراف آن، هسته مرکزی بازار را به طرف شمال و شمال شرق که بعدها جایگاه دروازه سرخاب و شتربان بود، متمایل ساخت و از آنجا که این بناها درست در شمال رودخانه مهرانرود بود، برای جلوگیری از تفکیک بازار، پل بسیار زیبایی بر روی رودخانه بنا شد.
میدان حسن پادشاه، با تغییرات اندکی در دوران
صفویه، الگویی برای بناهای متعدد و باارزش تاریخی در تبریز و سایر شهرها، از جمله میدان سعادت قزوین و نقشجهان
اصفهان شد. در دوران صفویه نیز بازار همچنان به طرف شمال و شمال غربی توسعه یافت و میدان صاحبآباد و مسجد شاه
تهماسب در فاصله نزدیکی در مجاورت مسجد حسن پادشاه احداث شد.
تاورنیه فرانسوی که در دوران صفوی بارها به مشرقزمین آمده، نیز درباره بازار تبریز مینویسد: تبریز بازارهای متعدد خوشساخت دارد و همچنین در اینجا کاروانسراهای دو اشکوبه وسیع احداث کردهاند که زیباترین آنها به نام والی ایالت کاروانسرای میرزا صادق نامیده میشود.در نزدیکی آن بازار و مسجد و مدرسهای ساختهاند که صاحب موقوفات و عواید بسیار است. ۱۳
شاردن سیاح معروف فرانسوی که در زمان شاهسلیمان صفوی به تبریز آمده، بازار این شهر را چنین توصیف کرده: در ایران دکانها جدا از خانهها، در کوچههای دراز و عریضی که مسقف است ساخته شدهاند، این کوچهها که غالباً در مرکز شهر بنا شدهاند بازار نامیده میشوند. خانهها بیرون بازار ساخته شدهاند. ۱۴
در دوران
افشاریه به دلیل کشورگشاییهای نادر و عدم توجه به مسائل شهرسازی تغییرات چندانی در بافت شهر و بازار پدید نیامد، ولی در دوران
زندیه که مقارن بود با وقوع زلزله وحشتناک شهر تبریز در سال ۱۱۹۳ ق، فعالیتهای شهرسازی جدیدی در تبریز آغاز شد.
بعد از وقوع این زلزله و با توجه به اینکه عمق ویرانی به حدی بود که به گفته مورخان از ارتفاع خیلی از دیوارها بیش از یک وجب باقی نماند، به دستور نجفقلیخان دنبلی حاکم تبریز، بافت شهر و بازار دوباره بازسازی شده و به دور هسته مرکزی بارویی احداث گردید که دارای هشت دروازه بود. ۱۵ بعدها در پشت اغلب این هشت دروازه، بازارچههایی بنا شد که از میان آنها میتوان بازارچه درب باغمیشه و بازارچه سرخاب را نام برد.
بازار در دوران معاصر
اغلب بخشهای بازار کنونی تبریز مربوط به اواخر سده سیزدهم هجری است. به نوشته مورخان، عمده عناصر تجاری بازار تبریز تا پیش از دوره
قاجار شامل راستههایی با صنفهای مشخص، فضای قیصریه و چهارسو، خان و کاروانسرا بوده است. در جنب مجموعههای تجاری ابنیه عامالمنفعهای چون مسجد، مدرسه، حمام و
یخچال نیز احداث میشده است. چنین امری بازار را به مکانی دارای بعد اجتماعی که از هر نظر با زندگی مردم شهر گرهخورده، بدل میکرد.
با روی کار آمدن حکومت قاجار، تقریباً بافت و پیکره اصلی بازار به همان شکل گذشته باقی ماند، اما از زمان
عباس میرزا و وقوع جنگهای ایران و روس، این شهر به محل سکونت ولیعهد و دارالسلطنه بدل شد. در این دوره فردی خیر به نام حاجمیرزامهدی قاضیطباطبایی به احداث یا تجدید عمارت ابنیهای چون مسجد قاضی معروف به مقبره، حمام قاضی، حمام، سرا و یخچال میرزامهدی و دهها بنای دیگر پرداخت.
او در دوره عباس میرزا، از درآمد موقوفات عمارت نصریه، در محل مسجد اوزون حسن، مدرسه و مسجدی به نام حسن پادشاه احداث کرد، و در ضلع غربی مسجد نیز، مدرسهای دیگر به نام میرزا مهدی برپا ساخت. ۱۶ بازار تبریز در دوره قاجاریه نیز کم و بیش از رونق برخوردار بود و سراها و راستههای متعددی در آن ساخته شد. بسیاری از کسانی که در این دوره به تبریز مسافرت کرده بودند، به وسعت و رونق بازار این شهر اشاره کردهاند. ۱۷
در دوران پهلوی اول، با ایجاد راهآهن و جایگزینی تدریجی ترابری ماشینی به جای شتر و قاطر و الاغ، کاروانسراها در بازار تبریز منسوخ شدند و تنها تعدادی کاروانسرا در ضلع شمالی مهرانرود و در حاشیه میدان به حیات خود ادامه دادند.
فرد ریچاردز که در آغاز دوره پهلوی بازار تبریز را دیده است، مینویسد: «بازارهای تبریز به طور استثنا دارای چند کاروانسرای زیباست و درختان پرشکوهی که محوطه آنها را مزین ساخته، به مسافران اجازه میدهد که با گستردن قالیچههای خود در زیر سایه آنها دمی بیاسایند. در محوطه کاروانسراها، صدها قالیچه سفری به چشم میخورد.» او اشاره میکند که در راستههای بازار، پیشهوران به فعالیت در زمینههای گوناگون از جمله تهیه چرم و پوست، خراطی، و پیشههای دیگر اشغال داشته و این امر موجب میشود که «بازار محل پرکار و پرمشغلهای به نظر آید». ۱۸
با احداث خیابان
فردوسی و تربیت، راههای ارتباطی بازار با شهر تسهیل شد و مسافرخانهها در این نواحی جایگزین اماکن اقامتی کاروانسراها شدند. همچنین راهاندازی اولین کارخانه چرمسازی با نام «ایران» در نزدیکی روستای لاله و کارخانه چرم خسروی در سال ۱۳۱۶ از سوی خانواده صدقیانی به صنعت کفش و رونق بازار آن در تبریز کمک شایانی کرد و بازار تبریز به قطب مهم تولید کفش تبدیل شد.
بافت قدیمی بازار
بازار بزرگ تبریز تا سال ۱۳۴۰ ش بافت قدیمی خود را حفظ کرده بود. دوروتی اسمیت که در سال ۱۳۴۰ش، در سفرش به دور دنیا چند روزی ساکن تبریز بوده، از بازار این شهر تحت عنوان «مرکز بازرگانی» یاد کرده و اشاره میکند که این بازار، در بخش قدیمی شهر واقع شده و پس از طی کوچههای تنگ و تاریک به این بازار رسیده است.
با توجه به توصیفات خانم اسمیت، شمایی از کلیت بازار تبریز در ۵۰ سال پیش به دست میآید. در آن زمان کف معابر بازار خاکی بود و براثر تردد عابران صاف و ساییده شده بود. مغازههای زیادی، با مساحتهای کم در بازار وجود داشت. سقف بازار، با طاقهای آجری منظم پوشیده شده، و روزنههای شیشهای بزرگی نور لازم برای روشنایی فضای داخلی بازار را تامین میکرد.
از اواخر دهه ۱۳۴۰، با تعریض خیابان توپخانه، بخشی از بازار شیشهگرخانه در طرح خیابانکشی تخریب شد و با احداث پاساژهای جدید در امتداد و اطراف خیابان مذکور و خیابان شهید مدنی، بافت قدیمی بازار، محوریت تجاری خود را از دست داد. ضمناً در دوره پهلوی برخی ساخت و سازهای غیراصولی در بازار انجام گرفت و تعدادی پاساژ در فضای داخل سراها ساخته شدند که سرای اخلاقی، خان، محمدیه و جعفریه از آن نمونهاند.
۱۹
روند مدرنیزاسیون در دنیای امروز موجب شده که بازارهای قدیمی، کمکم رو به فراموشی بگذارند، اما از نظر دکتر علیاصغر سعیدی بازار همچنان زنده است، او معتقد است نباید چنین انگاشته شود که روابط اجتماعی گذشته در بازار گسسته شده و تنها باید به معماری آن پرداخت و از گذشتهاش برای گردشگران سخن گفت.
از نظر او نوگرایی ممکن است برخی از کارکردهای اقتصادی اصناف را مانند تولید از بین برده باشد، اما کارکردهای توزیعی آن را گسترش داده و حتی اگر خود بازاریان معتقد باشند «بازار مرده است»، نمیتوان منکر وجود شبکههای مختلف اجتماعی بود که در همین بازارهای سنتی و زیرورو شده، وجود دارد و تعیینکننده حجم معاملات تجاری است.۲۰
پینوشتها:
1- حسین سلطانزاده، بازارهای ایرانی،
تهران: دفتر پژوهشهای هنری، ۱۳۸۳، ص ۱۰.
2- محمد ابنحوقل، صورهالارض، ترجمه و توضیح: جعفر شعار، تهران: امیرکبیر،۱۳۶۶، ص ۸۴.
3- یاقوت حموی، معجمالبلدان، ج ۲، بیروت: داربیروت، ۱۳۸۸ق /۱۹۶۸ م، ص ۱۳.
4- مهدی فرهانی منفرد، مدخل تجارت در دانشنامه جهان
اسلام، صص ۴۹۵، ۵۵۳ و ۵۲۲.
5- محمدجواد مشکور، نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیتشناسی آن، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۴۹، ص ۱۷۳.
6- رشیدالدین فضلالله، مکاتبات رشیدی، به سعی محمد شفیع، گردآوری
مولانا محمد ابرقوهی، لاهور، ۱۹۴۵، ص ۸۲۲.
7- همان، ص ۳۱۸.
8- محمد بن عبدالله، سفرنامه ابنبطوطه، ج ۱، ترجمه: محمدعلی موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، صص ۲۲۶-۲۲۵.
9- ولادیمیر مینورسکی، تاریخ تبریز، ترجمه عبدالعلی کارنگ، تبریز: چاپخانه شفق، ۱۳۳۷، ص ۴۰.
10- مارکوپولو، سفرنامه، ترجمه: حبیبالله صحیحی، تهران: نشر بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۰، ص ۳۱.
11- روی گنزالس کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه: مسعود رجبنیا، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۶۶، ص ۱۶۲.
12- حسن بیگروملو، احسن التواریخ، ج ۲، تصحیح و تحشیه عبدالحسین نوایی، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۹، ص ۸۰۷.
13- ژان باپتیست تاورنیه، سفرنامه، تهران: نشر بهار، ۱۳۶۸، ص ۹۵.
14-
ژان شاردن، سیاحتنامه شاردن، ج ۲، ترجمه: محمدعباسی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۵، ص ۴۰۳.
15- یحیی ذکاء، زمینلرزههای تبریز، تهران: نشر کتابسرا، ۱۳۶۸، ص ۱۴۴.
16-
حافظ حسین بن کربلایی، روضات الجنان و جناتالجنان، ج ۱، تصحیح جعفر سلطان القرایی، تبریز: ستوده، ۱۳۸۳، ص ۵۷۰.
17- بازار ایرانی، تجربهای در مستندسازی بازارهای ایران، تهران: نشر جهاد دانشگاهی واحد تهران، ۱۳۸۸، ص ۵۸.
18- فردریک چارلز ریچاردز، سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه: مهیندخت صبا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳، صص ۲۳۷ ـ ۲۳۵.
19- دکتر حسن حبیبی، بازار بزرگ تبریز، انتشارات بنیاد ایرانشناسی.
20- علیاصغر سعیدی، مهرنامه ۴۳، بازار تبریز به مثابه نهاد اجتماعی، صص ۱۴۹-۱۴۸.