بوروکراسی در امپراتوری هخامنشی | عبرت گیری از گذشته

در اوایل امپراتوری هخامنشی (حدود ۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد) سیستم سازمانی که اداره را بدون ایجاد شورش یا بی نظمی ممکن می سازد و مهمتر از آن، پرداخت به موقع و عادلانه خراج به دادگاه را تضمین می کند.

نقش برجسته داریوش اول از تخت جمشید
نقش برجسته داریوش اول از تخت جمشید

یکی از دستاوردهای مهم فرمانروایان هخامنشی، توانایی آنها در شناخت و استفاده از شیوه‌های تثبیت شده سرزمین‌های فتح‌شده و نیز سیستم‌های حکومتی پیش از آنها بود. بنابراین بوروکراسی توده‌ای متمرکز و سازمان‌یافته امپراتوری هخامنشی مبتنی بر سیستم‌های مدیریتی پیشین اکدی، آشوری و احتمالاً مادها و همچنین دولت مصر بود.

در زمان سلطنت کوروش کبیر (حدود ۵۵۰-۵۳۰ ق. م.) و کمبوجیه دوم (۵۳۰-۵۲۲ ق. م.) مناطق فتح شده عیلام، ماد، لیدی، بابل، مصر و چندین قبایل شرق ایران کم و بیش در شکلی از یک فدراسیون رها از موجودیت های خودمختار بودند، وقتی نوبت به خراج می رسید، یا وجود نداشت، یا به طور نامنظم پرداخت می شد. شاه به شدت به مقامات غیرفارسی که به شکلی که از قبل برای حکومت‌ها در این کشورهای تابعه حضور داشتند، متکی بود. این اشکال سازماندهی یا عدم وجود آن، به درگیری بین اعیان ایرانی و همچنین «ناسیونالیسم» در مناطق فتح شده منجر شد که سرانجام پس از مرگ کمبوجیه به هرج و مرج و شورش منجر شد.

داریوش امپراتوری خود را سازماندهی می کند

هنگامی که داریوش اول (ح. ۵۲۲-۴۸۶ ق. م.) بر تخت هخامنشی نشست، وظیفه بزرگی در پیش داشت. او نه تنها مجبور بود مناطق شورشی را دوباره تسخیر کند، بلکه باید آنها را در یک امپراتوری سیستماتیک ادغام می کرد. او با علم به اینکه سه موضوع اصلی «نظامی سالم، اقتصاد پایدار و یک سیستم قانونی» که برای کار امپراتوری او باید آن را اجرا می کرد، تصمیم گرفت تا امپراتوری را با در نظر گرفتن این جنبه‌ها سازماندهی کند.

نقشه امپراتوری هخامنشی
نقشه امپراتوری هخامنشی

سیستم تقسیمی که داریوش از آن استفاده کرده است را می توان بر روی مقبره او به شکل نقش برجسته ای که در قسمت بالای سنگ حجاری شده مشاهده کرد. در اینجا او بر تاج و تخت خود به تصویر کشیده شده است که “توسط ۳۰ چهره با موقعیت برابر حمایت می شود”. این نماد مردمان تابع امپراتوری بود. کشورهایی غیر از پارس یا پارس به ترتیب جغرافیایی فهرست شده اند.

هرودوت اشاره می‌کند که «داریوش در یک استان ملت‌های همسایه را به هم می‌پیوندد، اما گاهی از قبایل نزدیک‌تر می‌گذشت و مکان‌های آنها را به دورافتادگان می‌سپرد». دکتر شهبازی این سیستم را در سرزمین های ثبت شده در نقش برجسته مذکور اعمال می کند و بین شش ملت دیگر میهن پارسی تمایز قائل می شود. این تقسیم «هفت چین» امپراتوری، که به نظر می‌رسد یادآور تقسیم سنتی ایرانیان جهان به هفت منطقه است، تقسیم امپراتوری را به شرح زیر نشان می‌دهد:

  • منطقه مرکزی، پرس
  • منطقه غرب ماد و ایلام را در بر می گیرد
  • فلات ایران شامل پارت، آریا، باختر، سغد، کوراسمیا و درانگیانا
  • مناطق مرزی: آراکوسیا، ساتاگیدیا، گاندارا، سند و سکای شرقی.
  • دشت های غربی: بابل، آشور، عربستان و مصر.
  • منطقه شمال غربی: ارمنستان، کاپادوکیه، لیدیا، سکاهای خارج از کشور، اسکودرا و یونانیان پتاسوس پوش را در بر می گیرد.
  • مناطق ساحلی جنوبی: لیبی، اتیوپی، ماکا و کاریا.

در این مناطق، داریوش ۲۰ استان به نام ساتراپی (به تبعیت از الگوی امپراتوری آشور) تأسیس کرد. هر کدام یک فرماندار یا ساتراپ داشت که مستقیماً در برابر پادشاه مسئول بود و هر ساتراپی خراج سالانه ثابتی داشت. هرودوت فهرست مفصلی از ساتراپی ها از غرب تا شرق که از ایونیا شروع می شود به ما ارائه می دهد و خراج سالانه آنها را که به دربار پرداخت می شود نیز نام می برد.

آرامگاه داریوش اول، نقش رستم
آرامگاه داریوش اول، نقش رستم

همانطور که در بالا اشاره شد، به نظر می رسد که نظام اداری آشوری یکی از مهم ترین الگوهای بوروکراسی هخامنشی بوده است. نظام اداری آشور توسط تیگلات پیلسر سوم پادشاه آشور (۷۴۵-۷۲۷ ق.م) به طور گسترده اصلاح شد. از آنجایی که او قبل از کودتا که او را به پادشاهی رساند، یک فرماندار استانی بود، اهمیت محدود کردن این اختیارات مدیر را درک کرد. او قانونی وضع کرد که ساتراپی ها را تقسیم کرد و قدرت والی را به نصف کاهش داد تا حکام ایالتی نتوانند مانند او عمل کنند و علیه او قیام کنند. او با ایجاد مقاماتی که مستقیماً تحت کنترل او بودند و از حاکمان محلی حمایت می کردند، توانست حاکم محلی را تحت کنترل خود درآورد. او همچنین یک «سیستم اطلاعاتی» را راه‌اندازی کرد که با استفاده از پست‌های دولتی گزارش‌ها را مخابره می‌کرد تا اطمینان حاصل کند که «کارمند دولتی» وفادار و کارآمد باقی می‌ماند.

این اصلاحات آشوری را می توان در دولت هخامنشی نیز مشاهده کرد. اکثر ساتراپ های منصوب داریوش نجیب زادگان پارسی بودند که قرار بود نواحی مالیاتی داخل ساتراپی ها را اداره کنند و هر یک از این نواحی دوباره به «فرعی ساتراپی» و دوباره به واحدهای کوچکتر تقسیم می شدند. اینها فرمانداران خود را داشتند که یا توسط دربار مرکزی منصوب شده بودند یا توسط خود ساتراپ.

مردان مورد اعتماد و مقامات دولتی

برای اینکه بتواند از ارزیابی منصفانه هر ساتراپی اطمینان حاصل کند، پادشاه کمیته‌ای از «مردان معتمد» را برای ارزیابی درآمد و هزینه‌های هر ناحیه در هر ساتراپی می‌فرستد. اسناد بابلی مربوط به آن دوره نشان از وجود دفاتر ثبتی دقیق زمین با حدود املاک، مالکیت و ارزیابی اراضی دارد. علاوه بر این، در متون ایلامی که در تخت جمشید یافت می شود، از مقاماتی یاد می شود که «مردم را می نویسند» و «پرس و جو می کنند». در اصل، ثبت احوال مردم مرکزی در هر ساتراپی ایجاد می‌شد و برای ارزیابی مالیات‌ها و احتمالاً برای ثبت نام مردان توانا برای مالیات ارتش استفاده می‌شد. سیاست «مردان معتمد» که توسط حاکم برای مشاهده و گزارش فعالیت‌ها در استان‌ها فرستاده می‌شد، از نظام قبلی دیگر وام گرفته شده بود: امپراتوری آکد (۲۳۳۴-۲۰۸۳ ق.م) سارگون اکد (۲۳۳۴-۲۲۷۹ ق. م)، بنیانگذار امپراتوری، این سیستم را برای حفظ نظم و جلوگیری از شورش ایجاد کرد.

برای جلوگیری از تمرکز قدرت، هر ساتراپ یک منشی سلطنتی داشت که وظیفه او نظارت بر امور ایالت و همچنین برقراری ارتباط با شاه بود.

دولت فارس سیاست دیگری را از اکد به عاریت گرفت. برای جلوگیری از تمرکز قدرت در یک شخص، هر ساتراپ یک منشی سلطنتی داشت که وظیفه او نظارت بر امور ایالت و همچنین ارتباط با شاه بود. یک خزانه دار سلطنتی نیز با ساتراپ کار می کرد و از سود استان محافظت می کرد. در نهایت فرمانده پادگان مسئولیت واحدهای نظامی مستقر در ساتراپی را بر عهده داشت و فقط در برابر شاه مسئولیت داشت. بازرسی های اضافی توسط «بازرسان سلطنتی» که نقش چشم و گوش شاه را داشتند انجام شد. آنها بر امور ساتراپی اختیار کامل داشتند و فقط به پادشاه جواب پس می دادند.

به نظر می رسد هماهنگی اداره شاهنشاهی بر عهده صدارتی بوده که مقر آن در تخت جمشید، شوش و بابل بوده است. بنابراین شهرهای اصلی امپراتوری، مانند باختری، اکباتانا، ساردیس، داسیلیوم و ممفیس نیز باید تقسیمات خاص خود را داشته باشند. ذکر این نکته ضروری است که سازمان بوروکراتیک ریشه عمیقی در خاورمیانه داشت و کوروش و کمبوجیه نیز در روزهای اولیه امپراتوری از آن استفاده می کردند. اما داریوش آن را مطابق با نیازهای یک امپراتوری متمرکز و دولت های تابعه اصلاح کرد.

پول و تجارت

داریوش همچنین سیستم پولی جدیدی را معرفی کرد که شامل سکه های نقره به وزن ۸ گرم و سکه های طلا به وزن ۵.۴ گرم بود که معادل ۲۰ سکه نقره بود. سکه های طلا “داریکو” یا داریک نامیده می شدند. با این حال، ذکر این نکته ضروری است که اکثر کشورهای موضوع، سکه های خود را ضرب می کردند و در کنار سیستم جدید معرفی شده توسط داریوش، از سیستم های پولی خود استفاده می کردند.

کتیبه داریوش اول
کتیبه داریوش اول

دولت اصلاح شده جدید همچنین با ساخت جاده‌های جدید و بهبود شبکه‌های جاده‌ای به افزایش تجارت و ارائه مسیرهای تجاری امن به افراد موضوع کمک کرد. ایستگاه های راه جدیدی در سرتاسر امپراتوری ساخته شد که ایمنی سفر را ارائه می کرد و به مسافران مجاز اجازه می داد تدارکات و وسایل را تهیه کنند. وی همچنین از ساخت کانال ها و آبراه های زیرزمینی حمایت مالی کرد. نیروی دریایی امپراتوری دریاها و سواحل امپراتوری را از دزدان دریایی در امان نگه می داشت و بدین ترتیب تجارت آزاد بین ساتراپی ها را تشویق می کرد.

نتیجه

شاهان اولیه هخامنشی، که امپراتوری هخامنشی و دکترین های آن را شکل دادند، تعدادی از اعمال و اداره خود را بر اساس سیستم های بوروکراتیک قبلی استوار کردند. تفاوت آن‌ها با امپراتوری‌های قبلی در مدارا و احترام به مردم تسخیر شده و اعمال و اعتقادات فرهنگی آنها بود.

مترجم: زهرا طاهری

منبع worldhistory

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ