پیام تخت جمشید
تخت جمشید در میان هزاران اثر تاریخی ایران، اثری بیهمتاست. آثار دیگری هستند که ازنظر قدمت یا بزرگی یا ارزش هنری و معماری و یا دانش و نبوغی که در ساختشان به کار رفته، با تخت جمشید هم ردیف اند. اما شاید تخت جمشید تنها اثری است که همه اینها را یک جا دارد.
افزون بر این، تخت جمشید از حیطه یک اثر تاریخی فراتر رفته و دست کم در صد سال گذشته، نقش پررنگی در زندگی ایرانیان داشته است؛ تا آن جا که از وادی سیاست برکنار نمانده و گاه در مرکز کشاکشهای سیاسی قرار گرفته است.
تخت جمشید و هویت نو ایرانی
در سده ۱۹ میلادی، آشنایی ایرانیان با تمدن جدید اروپا موجب شد که روشنفکران ایرانی به تدریج از اشکال کهن هویت جمعی در ایران (مبتنی بر مذهب، قومیت، خاستگاه ایلی وعشیره ای و از این قبیل) فاصله بگیرند و کوششهایی را برای برپا کردن “ایران نو” با تکیه بر گفتمان جدید “هویت ملی ایرانی” صورت دهند. این گفتمان ابتدا در دوره مشروطه و سپس در دوره پهلوی اول (۱۳۲۰-۱۳۰۴خ) تکوین پیدا کرد.(۱)
دولت پهلوی با تعریفی که از هویت ملی ایرانی داشت، می کوشید تا با تکیه بر دو اصل “ایران گرایی” و “شاه پرستی” پایه های آن را محکم سازد و به مرزبندی با سایر اشکال هویتی اقدام کند. بنابراین، رجوع به تاریخ ایران باستان اهمیت بسیار پیدا کرد. زیرا در این دوره بود که ایرانیان بر محور نهاد پادشاهی حماسه ملی خود را رقم زدند و چنین پنداشته می شد که تمام افتخارات آن عصر در پرتو کفایت شاهانی چون کورش، داریوش، شاهپور، انوشیروان ودیگران به دست آمده است.کارگزاران دولت پهلوی اول، نیازمند نمودهای عینی بودند تا این شکوه و جلال را در چشم توده مردم بنشانند. از این جا بود که آثار پیش از اسلام مورد توجه قرار گرفت و خود پیداست که اهمیت تخت جمشید به مراتب بیش از هر اثری بود: همزمان با شکل گیری بزرگ ترین شاهنشاهی جهان باستان ساخته شده و نامش مترادف با نام بزرگ ترین شاهان تاریخ همچون داریوش کبیر و خشایارشا بود. به اندازه کافی بزرگ و شکوهمند بود و سند انکارناپذیری از سروری ایرانیان بر ۲۳ ملت جهان به شمار می رفت.دولت پهلوی از سال ۱۳۰۹ ارنست هرتسفلد، باستان شناس آلمانی را مأمور کاوش در تخت جمشید کرد که در آن زمان بخشهای وسیعی از آن زیر خاک بود.(۲) این کاوشها آن قدر برای دولت اهمیت داشتند که شخص رضاشاه دو بار در سال های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۶ از تخت جمشید دیدن کرد.(۳)در مرتبه دوم، عکسهای شاه و ولیعهد در حالی که به دقت مشغول تماشای نقش برجسته های تخت جمشید بودند در مطبوعات منتشر شد.از این گذشته، در ساخت بناهای بزرگ دولتی که معمولا لقب کاخ به آن ها داده می شد، نگاه سفارش دهندگان معطوف به تخت جمشید بود. کاخ شهربانی، ساختمان اداره پست و ساختمان بانک ملی ایران از جمله مهم ترین بناهایی بودند که با درآمیختن معماری اروپایی و معماری هخامنشی شکل گرفتند. ساختار این بناها اروپایی و نمای بیرونی شان که بیشتر به چشم می آمد، متأثر از معماری تخت جمشید بود.جالب این که کاخهای رضاشاه – که در معرض دید مردم نبودند- برخلاف بناهای عمومی هیچ شباهتی به تخت جمشید یا سایر آثار پیش از اسلام نداشتند. برای نمونه، کاخ مرمر از معماری ایران در دوره اسلامی الهام می گرفت و بر فراز خود گنبدی برگرفته از گنبد مسجد شیخ لطف الله داشت.تخت جمشید و نهاد سلطنتتأکید بر گفتمان هویت ملی ایرانی در دوره پهلوی دوم (۱۳۵۷-۱۳۲۰خ) ادامه پیدا کرد. منتها تمایل محمد رضا شاه به بازسازی دولت مطلقه پهلوی – آن چنان که در زمان پدرش بود- و متقابلا موانع موجود، او را واداشت که تأکید بیشتری بر اصل شاه پرستی داشته باشد و تبلیغ نهاد سلطنت را در دستور کار قرار دهد.شاه می خواست عظمت شاهنشاهی ایران در دوره باستان را به توده مردم نشان دهد و به آن ها بقبولاند که سلطنت پهلوی در تسلسل همان شاهنشاهی و احیا کننده مجد و عظمت ایران است. از همین رو بود که تاریخ ایران در دوره مادها و تمدنهای پیش از آریایی نادیده گرفته شد تا سرآغاز آن با سرآغاز شاهنشاهی هخامنشی یکی باشد.
نقطه عطف این روند، جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود که در سال ۱۳۵۰ برگزار شد و طبق اسناد موجود، فکر برگزاری آن دست کم از سال ۱۳۳۷ به ذهن شاه خطور کرد.(۴) بدون تردید هیچ جایی جز تخت جمشید نمی توانست پذیرای این جشن باشد. بدین سان، ۲۲۰۰ سال پس از سقوط هخامنشیان، بار دیگر سران و نمایندگان ملل مختلف جهان در تخت جمشید گرد آمدند تا با دیدن این مکان باستانی و تماشای رژه ارتشهای ایران، به شکوه و عظمت تمدن ایران باستان پی ببرند و محمدرضا شاه را به عنوان وارث چنین دستگاهی مورد بازشناسی قرار دهند.
جشنهای ۲۵۰۰ ساله اگرچه از سوی مخالفان دولت پهلوی، نماد تکبر و اسراف کاری شاه تلقی شد، اما پس از برگزاری، این باور را که تخت جمشید نماد شاهنشاهی ایران است، نزد موافقان و مخالفان سلسله پهلوی جا انداخت؛ باوری که نگاه حکومت به تخت جمشید در فردای فروپاشی رژیم شاهنشاهی را تحت تأثیر خود گرفت.
تخت جمشید و انقلاب اسلامی
انقلاب سال ۱۳۵۷ که به برپایی جمهوری اسلامی انجامید، گفتمان هویتی دیگری مبتنی بر مذهب را دنبال میکرد. از این رو گفتمان هویت ملی ایرانی در محاق قرار گرفت. ایران گرایی از دستور کار خارج و شاه پرستی بلاموضوع شد.
البته تخت جمشید به عنوان میراث فرهنگی و اثری که در واپسین ماههای عمر سلسله پهلوی در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده بود – به رغم تندروی برخی انقلابیون- همچنان مورد حفاظت بود اما استفاده سیاسی و تبلیغاتی شاه از این اثر برآن سایه افکنده و نگاه حکومت به آن را تحت تأثیر گرفته بود.
نظر رسمی در جمهوری اسلامی چنین ابراز شده که تخت جمشید “متعلق به جباران تاریخ” و در عین حال محصول “ذوق و ابتکار ایرانی” و “مایه افتخار ملت ایران و جزو مفاخر تاریخی این کشور” است.(۵)
با این وجود، مخالفان جمهوری اسلامی به همان نسبت که این دولت از تبلیغ تخت جمشید خودداری میکرد، نمادهای تخت جمشید را ابزاری برای تبلیغ گفتمان هویت ملی ایرانی در برابر گفتمان هویت اسلامی قرار دادند. توده مردم نیز فارغ از منازعات سیاسی، تخت جمشید را سند پیشرفت تمدنی و سیادت ایران در جهان باستان تلقی می کردند و بیش از هر اثر تاریخی دیگری ارج می نهادند.
چنین بود که با گذر از سالهای آغازین پس از انقلاب، نمادهای تخت جمشید همه جا را فراگرفت. بر روی کارت پستالها ، در تقویمها و سررسیدها، در معماری ساختمانها، بر تابلوی فروشگاهها و حتی بر تارک نهادها و مؤسساتی که فعالیت هایشان تحت نظارت دولت بود. در حالی که در دهه ۶۰ یکی از دو تیم قدیمی و محبوب پایتخت از “پرسپولیس” به “پیروزی” تغییر نام داده بود، در آغاز دهه ۸۰ نام و نشان نخستین بانک های خصوصی کشور برگرفته از تمدن هخامنشی بود: پارسیان و پاسارگاد.
به تدریج، حکومت نیز به این نتیجه رسید که تا حدودی با این جریان هم آوا شود و خود را از اتهام مخالفت با مظاهر تمدن ایران باستان رها سازد. این جریان تا بدان جا پیش رفت که بخشی از حاکمیت خطوط قرمز را درنوردید و بخشهای دیگر را به این نتیجه رساند که می خواهد ذیل مفهوم “مکتب ایرانی” گفتمان هویت اسلامی را به نفع گفتمان هویت ملی ایرانی در محاق قرار دهد. چنین است که تخت جمشید بار دیگر در مرکز کشاکشهای سیاسی قرار گرفته است و برای نمونه، دعوت از سران کشورهای جهان برای حضور در مراسم بزرگداشت نوروز در تخت جمشید، خاطره جشن های ۲۵۰۰ ساله را تداعی میکند و با مخالفت روبرو میشود.
تخت جمشید؛ بنای تاریخی یا ابزار سیاسی؟
چنان که دیدیم، تخت جمشید در صد سال گذشته همواره در صحنه سیاسی ایران حاضر و نقش آفرین بوده است. چه چیزی سبب ساز این نقش آفرینی است؟ شاید بتوان به موقعیت بیهمتای این اثر در میان هزاران اثر تاریخی ایران اشاره کرد. اما افزون بر اینها تخت جمشید بنایی است که از اساس بر پایه اهداف سیاسی شکل گرفته و در گردش روزگار توانسته است ماهیت سیاسی خود را همچنان حفظ کند.
گزارش مصور این صفحه که همه عکسهای آن در دی ماه سال ۱۳۸۹گرفته شده است، نگاهی دارد به ماهیت سیاسی و اهداف دولت هخامنشی در ساخت این بنای سترگ. راوی این گزارش، آقای دکتر کامیار عبدی دانش آموخته باستان شناسی در دانشگاه های شیکاگو و میشیگان و استاد سابق کالج دارتموند در ایالات متحده آمریکاست. او هم اکنون مدرس دانشگاه و سردبیر مجله “تاریخ و باستان شناسی” در مرکز نشر دانشگاهی ایران است.
در بخش فتوگالری نیز برخی شواهد تصویری گفتار حاضر ارایه شدهاند.
پی نوشت:
۱- برای آگاهی بیشتر نک: اکبری، محمدعلی: تبارشناسی هویت جدید ایرانی، تهران، ۱۳۸۴
۲- اسناد و اطلاعات نیم قرن فرهنگ و هنر ایران(طرح مقدماتی)،ج۲،ص۲
۳- وزارت اطلاعات: عصر پهلوی، ۱۳۴۶،ص۲۷۶
۴- شاهدی، مظفر: مروری بر جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهیhttp://iichs(dot)org/index(dot)asp?id=۸۵۷&doc_cat=۱
۵- سخنان رهبر جمهوری اسلامی در جمع مردم شیراز، ۱۸/۲/۸۷
نویسنده مطلب : حمیدرضا حسینی
خیلی دلم می خواد مطالبی در این سایت بنویسم ولی نمی دونم چطوری؟
درود.
مطلب خود را همراه با مشخصات ایمیل کنید.
info@tarikhema.net
یا در انجمن گفتگو، به گفتگو و مناظره بنشینید :
http://tarikhema.net/forum
درود وصد درود مطالبی جالبی بود
بسیار سایت پر محتویی داریر .
با تشکر از همه شما عزیزان
اگه می تونید مطالب دسته اول و خوب خودتان که درباره ی کوروش کبیر هست را برایم بفرستید.
باتشکر
alireza.khabazzadeh@gmail.com
تخت جمشید نه پارسه
به نظرم تخت جمشید کار معماران ایرانی نبوده، چون معماری اصیل ایرانی معماری خشتی است مانند: چغازنبیل و ارگ بم و… که با آب و هوای ایران سازگار تر بوده و هزینه ساخت کمتری دارد. ولی در کشورهای اروپایی که رطوبت هوا زیاد و نزولات جوی فراوان است، بنای خشتی دوام زیادی ندارد. لذا معماران آنجا برای ساخت بناهای بادوام مجبور به استفاده از سنگ شده اند که دوام زیادی دارد و به همین دلیل پیکره تراشی هم پیشرفت پیدا نمود. که البته آن را هم از مصریان باستان آموخته اند. احتمال زیاد تخت جمشید توسط معمارانی که در جنگ ایران با روم شرقی و یونان، اسیر ایرانیان شده بودند، ساخته شده و به همین دلیل هم توسط اسکندر و یارانش به آتش کشیده شد. چون آن را متعلق به ایرانیان نمی دانستند. لذا بناهای سنگی مانند تخت جمشید مربوط به یک مقطع خاصی از تاریخ ایران یعنی زمان فتوحات می باشند و در قبل و بعد از این بازه زمانی دیگر اثری از این نوع معماری به چشم نمی خورد. و الآن هم به همین دلیل غرب سعی در تبلیغ آن و معرفی اش بعنوان نماد تاریخ و تمدن ایران دارد. چون خود را مالک معنوی آن می داند.