در شش کیلومتری شرق شیراز، بر بالای یک تپه بقایای بناها و یک حصار سنگی، دیوارهای آجری، ساختمانهای خشتی و آستانههای سنگی فرو افتاده دیده میشوند. در آنجا تعدادی نقش برجسته از نوع نقوش تخت جمشید نیز وجود دارند. از نقش برجستهها و آستانههای سنگی عهد هخامنشی فقط یک آستانه برپا مانده و نقش خدمتگزاری که ظرفی در دست دارد بر دیوارههای آن حجاری شده است. به عقیده برخی دانشمندان، قطعات مزبور را از تخت جمشید به این محل آورده و مورد استفاده مجدد قرار دادهاند. در سالهای ۱۳-۱۳۱۱ شمسی هیأت علمی موزه «متروپولیتن» نیویورک کاوشهای علمی در آنجا انجام داد و نمونههای سفال و قطعات ظروف سنگی عهد هخامنشی را با سکهها و آثاری دیگر از عهد سلوکی، اشکانی و ساسانی کشف کرد. معلوم شد که در عهد اشکانیان بنایی محکم و محصور در آنجا احداث شده و در زمان ساسانیان هم مورد استفاده کامل بوده است. احتمالاً پیش از دوران اسلام چندین قلعه در حول و حوش محل کنونی شهر شیراز فعلی وجود داشته و قصر ابونصر یکی از این قلعهها بوده است. نام قدیم قصر ابونصر، تخت سلیمان است و زیر همین نام، درتاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ به شماره ۱۳ در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است. محوطه پایین و مجاور قصر ابونصر را به نام «دشت خضر» میخوانند و بقاعی هم در آنجا وجود دارند. (انی کاظمی)
این تصویر ماهوارهای (گوگلمپ) وضعیت فعلی تخت ابونصر را نشان میدهد. آن تپهی تقریبا مثلثی شکل در وسط تصویر که دور تا دورش باغ و مزرعه است، همین محوطهی باستانی تخت ابونصر است.
اما چرا از بین همهی پایگاههای باستانی ساسانی این یکی را کاوش کردهاند که مزیتی نسبت به دیگران ندارد؟ دلیلش کمی خندهدار است: چون فکر میکردهاند که این هم مربوط به زمان هخامنشیان است!
داستان این است که به خاطر وجود سردر سنگی که در عکس پایین میبینید، و آن دو سنگ حجاری شدهی سمت راست تصویر و یک سری آثار سنگی مشخصا هخامنشی دیگر که در تخت ابونصر وجود داشت، مطمئن بودند که کار کار هخامنشیهاست. ولی کمی که کاوش کردند، برخوردند به چند قطعه سنگ تراشخوردهی هخامنشی که به جای سنگِ لاشه، لای جرز و توی پی دیوارها کار شده بود. به این ترتیب مشخص شد که تخت ابونصر مربوط به بعد از هخامنشیان است و آن سنگها هم توسط کسی (احتمالا عضد الدوله دیلمی) از تخت جمشید به اینجا آورده شده است.
این رسم سنگدزدی از تخت جمشید، رسمی بوده که در تمام دورانهای تاریخی بعد از متروکه شدن آن، (از دوره سلوکی تا قاجار) ادامه داشته است و انواع و اقسام سنگهای دزدیدهشده را میتوان در شعاع صد کیلومتری تخت جمشید پیدا کرد.
به هر حال آن سردر به جای اصلی خودش در تخت جمشید برگشت و بقیه سنگهای هخامنشی هم به جاهای دیگر منتقل شدند. از جمله این پایه ستون که الان در موزهی سنگ شیراز (تکیه هفت تنان) نگهداری میشود.
اما گروه کاوش دانشگاه شیکاگو، بعد از این که متوجه شدند پایگاه مربوط به هخامنشیان نیست، باز هم مرام گذاشتند و کار کاوش را ادامه دادند و اشیاء مفصلی مربوط به دورههای مختلف از سلوکیان گرفته تا بعد از اسلام پیدا کردند.
ریچارد فرای (همان ایرانشناس نامداری که چند وقت پیش وصیت کرد که بعد از مرگ در کنار زاینده رود خاکش کنند)، کتابی دارد در بررسی آثار ساسانی کشف شده در تخت ابونصر، که من همهی عکسهای سیاه و سفید این پست را از آن کتاب نقل کردهام. اشیاء باستانی کشف شده در تخت ابونصر نشان میدهد که این قلعه/شهر زمانی تجارت بسیار پر رونقی داشته و احتمالا یک شاهراه تجاری در جنوب ایران بوده است. حتی چند سکه و مهر چینی و یونانی هم در مجموعهی کشفیات تخت ابونصر به چشم میخورد.
فرای حدس میزند شاید آن شیراز که در لوحههای گلی باروی تخت جمشید نام برده میشود، همین تخت ابونصر باشد و شهر شیراز فعلی، بعد از متروکه شدن این پایگاه تاسیس شده باشد.
در زمان انجام کاوشهای باستانشناسی در تخت ابونصر (۱۹۳۱-۱۹۳۳ یا ۱۳۱۰-۱۳۱۲)، حتی حافظیه هم خارج شهر شیراز واقع شده بوده، چه برسد به اینجا که تقریبا هشت کیلومتر دورتر از آرامگاه حافظ است. الان اما محوطهی باستانی در محدودهی شهر است و نزدیکیهایش بلواری است به نام بلوار ابونصر و دور تا دورش را هم محلهی نسبتا فقیرنشینی احاطه کرده است.
ما در سفر اخیرمان به شیراز، سری هم به تخت ابونصر زدیم و چند عکس گرفتیم از زاویههای مختلف.
برای رسیدن به تخت ابونصر، باید از خیابان هفتتنان شیراز به سمت شرق (پشت به دروازه قرآن) بروید و آنقدر بروید تا برسید به بلوار ابونصر. بلوار ابونصر که تمام میشود، سمت چپتان (شمال) یک محلهی مسکونی میبینید که بالای بلندی قرار گرفتهاند. راه ورودی این محله را پیدا کنید و وارد آن شوید، بیشتر کوچههای شمالی این محله به تخت ابونصر راه دارند و اهالی هم با گشادهرویی راهنماییتان میکنند و البته معمولا میگویند که تخت ابونصر «چیزی ندارد» (یعنی که خیلی دیدنی نیست). به هر حال شما به آثار باستانی علاقمندید و به حرفشان گوش نمیکنید و راهتان را ادامه میدهید.
یکبار دیگر نگاهی به نقشهی گوگلمپی تخت ابونصر بیاندازید تا برویم سراغ عکسها:
برای اینکه بهتر بتوانید فضای تپه را تجسم کنید، کنار هر عکس جای ایستادن خودم را با یک دایره و زاویهی دید را با یک مثلث (هر دو قرمز) نشان دادهام.
خوب ما اول از جنوب به تپه نزدیک میشویم. این دیوار سنگی، بازماندهی دروازهی ورودی قلعه است.
وضع دیوار، زمان کاوش هم تقریبا همینطوری بوده (عکس از کتاب ریچارد فرای):
روی تپه آثاری از دیوارهای قدیمی هست:
زمان کاوش دیوارها بلندتر بودهاند:
از روی تپه برمیگردیم و پشت سرمان را نگاه میکنیم. بقایایی از برج دیدهبانی قلعه روبروی ماست. (آن دیوار عکس اول، در این زاویه پشت این برج مخفی شده است)
حالا از تپه خارج میشویم و به سراغ ضلع شرقی آن میرویم. در گوشهای از این ضلع، بخشی دیگر از بقایای دیوار قلعه را میتوان دید (سمت چپ تصویر)
یک عکس واید از همان زاویه (همان دیوار الان وسط تصویر است)
مسیرمان را ادامه میدهیم و به شمال تپه میرویم. ضلع شمالی تپه یک دیوارهی سنگی عمودی است که مانعی طبیعی در برابر مهاجمان به حساب میآید.
و آخر سر هم نمای غربی تپه (دیوار عکس اول و برج دیدهبانی را سمت راست عکس میبینید)
گروه کاوش دانشگاه شیکاگو، یک عکس هوایی هم از محوطهی تخت ابونصر انداختهاند که اینجا میبینید (از کتاب فرای اسکن کردهام):
شاهنشین قلعه همین تپهای است که ما از همه طرف دیدیم. اما دیوارهای بیرونی قلعه تا انتهای درهی سمت چپ ادامه داشته است. این قسمت از دیوارها الان کاملا به زمین کشاورزی تبدیل شدهاند.
باز هم مشخص است که دیوارهای داخلی روی تپه هم در زمان کاوش کاملا مشخص بودهاند. البته الان هم میشود رد دیوارها را از نزدیک دید ولی ارتفاعشان خیلی کمتر از زمان کاوش است.
نوشتههای «احتمالا» مرتبط:
- تخت ابونصر – نگاهی به دقت صادق هدایت در توصیف یک اثر باستانی شهرتی که صادق هدایت در داستاننویسی دارد و «بوف…
- قلعه باستانی ایزدخواست تخت ابونصر را یادتان هست؟ شاهنشین قلعه روی یک…
- بازار وکیل، سرای مشیر سرای مشیر، در بازار وکیل شیراز، یکی از آن…
- شیراز بودیم به یک وضعی … اوایل ازدواجمان، شیراز که میرفتیم من توی خانه بند نمیشدم…
- سپاس از علی گنچه ای
آنی حان حسابداری صنعتی ۱ چیزی تر دست و بالت هست
فدایتو
با سلام.
اگه ممکنه اطلاعاتی در مورد تخت سلیمان برای من بفرستید.
با سپاس فراوان.