داریوش شاه چگونه بار میداده است؟
بررسی یکی از نقوش تخت جمشید
(داریوش شاه چگونه بار میداده است )
دکتر عیسی بهنام استاد دانشگاه تهران
در سال ۱۹۳۷ دکتر اریک اشمیت که ریاست هیئت علمی تخت جمشید را بر عهده داشت و برای موسسه شرق شناسی شیکاگو کار میکرد در قسمت شمال شرق کاخ خزانه داریوش قطعه سنگ بزرگی را از زیر خاک بیرون آورد که امروز در موزه ایران باستان است و داریوش شاه را روی تخت عاج و طلای خود همراه ولیعهدش خشایار شاه نشان میدهد . (شکل ۱)
حمل این نقش برجسته به تهران از کارهای مشکلی بود که در آن زمان انجام گرفت زیرا هنوز وسائل امروزی برای حمل و نقل اشیاء سنگین در ایران وجود نداشت و با این حال با دقت مخصوصی آنرا در لای نمد پیچیدند و بوسیله کامیون به تهران حمل کردند و در قسمت شمال شرقی موزه ایرانباستان نصب نمودند .
این نقش مرکب از سه قطعه است که به ترتیب ۰۴۵/۲ و ۶۵۵/۱ و ۵۲۵/۲ متر طول دارد و به هم چسبیده بوده است ولی بر اثر فشار خاک از هم جدا شده است .
ارتفاع آن معلوم نیست زیرا قسمت فوقانی آن از میان رفته است . ارتفاع قسمت موجود ۵۴/۲ متر است .
مطالعه این نقش برجسته بسیار جالب است و نکات دقیقی را برای ما روشن میسازد .
مانند این است که این نقش داریوش شاه مورد خشم مخصوص سربازان اسکندر قرار گرفته است زیرا کاملا روشن است که چشم و بینی شاه را بوسیله ضربه محکمی شکستهاند و همین عمل را به قبه عصای مرصعی که شاه در دست دارد انجام دادهاند زیرا بقیه قسمتهای نقش که در زیر خاک مانده کاملا سالم مانده و دست نخورده است و بمنزله مدرک تاریخی بسیار مهمی برای ماست .
باید گفت این یک واقعه نیکی بوده است که خزانه شاهی به تمامی از خشت خام ساخته شده بوده است .
پس از اینکه سربازان اسکندر آنرا غارت کردند (و ما دلیل علمی قاطع داریم که ابتدا آنرا غارت کردهاند و بعدا سوزاندند و این آتش سوزی اتفاقی نبود ) آنرا طعمه آتش کردند و خاک نرم این نقش برجسته را پوشانده و بعدا سیل و باران از بالای کوه رحمت روی آنرا طوری صاف کرده است که کسی به فکر این نیفتاده است که در زیر آن خاک قطعه سنگی ممکن است باشد .
اهمیت و ابهت و جلال این مجلس فوقالعاده است و حرکات اشخاصی که در آن نمایانده شدهاند کاملا حساب شده و معنی دار است .
موضوع آن نقش جلوس رسمی پادشاه و بارگاه سلطنتی است که چندین بار در نقاط دیگر تکرار شده است و این طور به نظر میرسد که مربوط به واقعه مهمی است که خواستهاند یادگار آن بماند . احتمال دارد که ارتباطی با خزانه داریوش نداشته باشد ولی پس از اینکه آنرا نقش کردند به عللی جای مناسبی برای قرار دادن آن پیدا نشد و آنرا در یکی از حیاطهای خزانه قرار دادند . این مطلب نیز قابل مطالعه است و باید در این مورد تحقیق بیشتری انجام گیرد .
شاه با لباس رسمی است لباس چینداری که مرکب از دو قسمت است و آستین آن بسیار فراخ است و بدون شک از ضریحهای پر قیمت آن زمان ساخته شده است ولی نتوانستهاند نقش ضریح را روی سنگ خوب نشان دهند .
دکتر اشمیت کشف این سنگ را در حیاط کوچکی که در برابر تالار ۹۹ ستونی خزانه داریوش قرار دارد غیرطبیعی دانسته و احتمال داده است که ابتدا برای زینت کاخ دیگری ساخته شده بوده است .
ولی دکتر گیرشمن اظهار میکند که در ابتدای تالار تخت یا تالار شورای پادشاه در همین محلی که امروز به آن خزانهداری نام نهادهاند بوده است و بعدا تالار صد ستون برای این منظور در زمان خشایار شا ساخته شده است . آندره گدار عقیده دارد که صد ستون باشگاهی برای اجتماع سرداران و افسران ارتش بوده است و او هم برای اثبات نظر خود دلائلی میآورد .(شکل ۲)
در برابر شاه دو آتشدان قرار داده شده است . دکتر اشمیت عقیده دارد که در این آتشدانها کندور میسوزاندهاند و ارتباطی با مسئله پرستش آتش نداشتهاند .
شاید شما متوجه نمیشوید که شاه و ولیعهد بزرگتر [۱۶] از دیگران نشان داده شدهاند . خیلی عجیب است که وقتی به این نقش نگاه میکنیم متوجه این مطلب نمیشویم و فقط مجموع آن در نظرمان مجسم میشود .
در واقع تخت بلند تا حدی هیکل پادشاه را بالا برده است که حتی در حالت نشستن هم کسی نتواند در بلندی از او برتر باشد جز ولیعهد که سرش با او در یک خط است .
بالای تخت شاهنشاه سایهبانی قرار دادهاند که روی چهار تیرک طلا تکیه کرده است و از اطرافش منگولههائی آویزان است . در نقش خزانه داریوش نقش برجستهای که این سایبان را نشان میداده از میان رفته است ولی در بسیاری مکانهای دیگر در تخت جمشید این سایهبان وجود دارد و ما برای نمونه نقش داریوش و خشایارشا را که روی یکی از دیوارهای کاخ کوچک ((سه دروازه )) کنده شده است نشان میدهیم . (شکل ۳)
ملاحظه بفرمایید که در این نقش تمام خصوصیات مربوط به داریوش در نقش خزانه موجود است . شاه در روی تخت نشسته عصای بلندی که علامت قدرت و پادشاهی است بر دست دارد و سر خشایارشا برابر سر اوست و تخت پادشاه را نمایندگان ملل بر دوش دارند و بالای سایهبان تخت نقشی که گفتهاند نشان دهنده اهور مزداست دیده میشود .
تخت پادشاه ساده و بلند است و روی کف صندلی تشکچهای قرار دادهاند . میلههای صندلی منبت کاری شده است .
بینی شاه و همراهانش کمی منحنی است . چشمان درشتاند و با اینکه شاه و دیگران از نیمرخ نشان داده شدهاند چشمانشان از برابر نقش شده است و این عدم مهارت در نشان دادن چشمها در نقوش مصری از چندین هزار سال پیش مرسوم بوده است . بنابراین میتوان احتمال داد که دست سنگتراشان مصری در تهیه این نقوش دخالت داشته است .
داریوش شاه نیز در کتیبههای مربوط به پرداخت مزد کارگران نام مصریهایی را که در تخت جمشید مشغول سنگ تراشی هستند برده است .
در این نقش (شکل ۱) پشت سر پادشاه ولیعهد او خشایارشا نشان داده شده است ولی در واقع خشایارشا در کنار اوست . سنگ تراش قادر نبوده است بطریق دیگری آنرا نشان دهد .
کلاه شاه و ولیعهد نسبت به دیگران بلندتر است و یونانیان این کلاه را سیداریس cidaris نامیدهاند .
پلوتارک میگوید ارشیر دوم داریوش را (که بعدا به قتل رسید ) جانشین و وارث خود اعلام کرد و به او اجازه داد کلاه بلند ((کیتاریس )) یا ((کینانیس)) Kitanis را راست به سر بگذارد . Artaxerxes26 – ۲
آریان در Anabasis VI – ۲۹ میگوید شخصی به نام بوریاکسس Boryaxes از اهالی مات به امر اسکندر اعلام شد زیرا کلاهش را به حال راست بر سر گذاشته خویشتن را پادشاه پارسیان و مادیها قلمداد کرده بود .
در این نقش کلاه شاه با کلاه ملازمان این اختلاف را دارد که بلندتر است و بالای آن بسته است .
در نقوش دیگر تخت کلاه پادشاه رو به بالا کمی پهن میشود و گاهی در لبه بالای آن برجستگی مختصری است .
عصای پادشاهی بلند است با قبه مدور که بوسیله یک حفره بزرگ گرد بر نوک عصا نصب شده است . اگر پادشاه در حال ایستاده باشد این عصا تقریبا در مقابل چشم او میرسد . در نقوش دیگر همیشه شاه این عصا را در دست دارد و نشانه برتری مقام پادشاهی اوست .
استر Esther و عصای زرین پادشاه اشاره کرده میگوید که پادشاه آنرا به طرف استر گرفت و او سر آنرا با دست لمس کرد .
گل زندگی یالوتوس در دست چپ پادشاه است و دو غنچه در دو طرف گل از خصوصیات گلی است که دست افراد خانواده شاهنشاه است و درباریان گل بدون غنچه را در دست میگیرند .(شکل ۴) [۱۷]
ولیعهد عصای پادشاهی ندارد . دست راست خود را به حال نیایش بلند کرده است . شخصی که در برابر شاه کمر خود را به حال احترام خم کرده از مادیهاست و کلاه نمدی مادی با نوار مخصوص آنرا بر سر دارد و دست خود را به حال احترام در برابر صورت برده و این رسم هنوز هم میان ما برقرار است که کمر خود را برای ادای احترام خم کرده دست را به سینه میگذاریم یا به طرف صورت میبریم. ریش او نوک تیز است و این نشان آنست که از خاندان پادشاهی نیست . قبای بلندی بر تن دارد و شلوار او در بالا فراخ و در پایین تنگ است . وی گوشوارهای بر گوش دارد . اگر خنجر او بر کمرش دیده نمیشود برای این است که مادیها خنجر را به طرف راست میبستند و وقتی از پهلوی چپ نشان داده میشدند صلاح آنها پیدا نبود . شاید شما میخواهید بگویید در برابر پادشاه حق نداشته است اسلحهای برکمر داشته باشد ولی در نقوش دیگری خلاف این دیده شده است .
وی عصای سادهای بر دست چپ دارد که بصورت مایه نگاه داشته است . کسانی که وظایفی دارند آنرا بدست میگیرند .
حاجبانی که هیات نمایندگی ملل را به شاه معرفی مینمایند نیز چنین عصایی بر دست دارند و هنوز هم در بسیاری از کشورها رئیس تشریفات عصایی بر دست میگیرد و شاید این نیز یادگاری از تشریفات دربار هخامنشی است که به نقاط دیگر سرایت کرده است .
احتمال دارد این شخص همان هزار بد فرمانده ده هزار نفر سرباز جاویدان باشد که ((ژوستن )) در Klio XXXII. N . F . XV از آن صحبت کرد ه است .
پلوتارک در بیان شرح تسخیر تخت جمشید بوسیله اسکندر از سایه بان یا چادر زرینی نام میبرد که اسکندر بر فراز تخت داریوش سوم زیر آن نشسته بود Alexander37.4 . این میرساند که چادر شاهی گلدوزی میشده وپارچه ارغوانی که پادشاهان هخامنشی به آن علاقه زیاد داشتند بر روی آن گسترده میشده است (همان کتاب ۳۶) . در خرابههای خزانه یک کلاف نخ طلائی پیدا شده است . ( دکتر اشمیت تخت جمشید صفحه ۱۶۵ )
آتنئوس Athenaeus به نقل از هراکلیوس در Deipnosophistae XII . 514 . میگوید تختی که پادشاه ایران هنگام انجام امور بر آن مینشست از طلا ساخته شده بود و دور آن چهار تیرک کوتاه طلا قرار داشت که به جواهرات مرصع شده بود و روی این چهار تیرک پارچه گلدوزی شده [۱۸] گسترده بودند .
شخصی که پشت سر ولیعهد است خواجهایست که حولهای بر دست دارد و سیبیل و ریش ندارد پشت سر او اسپاتین یا اسلحهدار شاه است .
در پیشانی آرامگاه داریوش تصویر سه نفر از منصبداران نقل شده است که در کنار تخت پادشاه ایستادهاند . یکی از آنها که به لباس پارسی ملبس است ((گوبریاس)) نیزهدار داریوش شاه است و دیگری که لباس مادی دارد ((آسپاتین)) اسلحهدار شاه است و از تمام جهات به اسلحه دار نقش خزانه شبیه است .
بنابراین میتوانیم ادعا کنیم که این نقش همان آسپاتین است که در آرامگاه داریوش نیز نشان داده شده بود و از شخصیتهای بزرگ دربار داریوش شاه بوده است .
بهمین طریق حولهدار شاه نیز ممکن است همان ((باگاپاتس)) خواجه وفادار شاه باشد که بنا بر گفته کتسیاس Ctesias Persica. 50 مدت هفت سال محافظ آرامگاه داریوش اول بوده است .
داریوش اول خشایارشا را به سه پسر بزرگتر خود که پیش از به تخت نشستن وی بدنیا آمده بودند ترجیح داد و او را به ولیعهدی خود برگزید .
Herodote VII – ۲ . ۳ . , Herodote VII – ۱ . ۳.
وی بعد از جنگ ماراتون (۴۹۱ – ۴۹۰) خشایارشا را به پادشاهی برگزید و سال بعد یعنی سال بعد از شورش مصر مشغول فراهم آوردن قشون بود که مرگ او را در ربود و در ماه نوامبر ۴۸۶ وفات یافت . Herodote VIII . 3 .
از میان چهار نفری که در کنار سایهبان ایستادهاند یکی ظرفی در دست دارد که آقای دکتر اشمیت احتمال داده است حاوی کندر باشد که در آتشدان ریخته میشده است . سه نفر دیگر شاید از منصبداران پارسی باشند که نیزه بسیار بلندی بر دست دارند .
اینک با توضیحات فوق شاید بتوانید منظره بار شاهنشاهی را که در ضمن آن هزار بد فرمانده در حضور ولیعهد و خواجه وفادار شاه ((گبریاس)) و اصلحهدار وی ((آسپاتین )) گزارش میدهد در ذهن خود مجسم فرمایید و تخت شاه و سایهبان ارغوانی آن را که روی تیرکهای زرین قرار گرفته ((تالار تخت )) مجسم فرمایید . [۱۹]