مهرداد دوم (اشک هشتم)
مهرداد دوم که جانشین پدر شد یکی از مهمترین شاهان اشکانی است که او را بهحق بزرگ خواندهاند. متأسفانه آگاهی ما درباره این فرمانروای بزرگ تنها به گزارش ناچیز یوستین” محدود میشود، که بیشتر درباره پیروزی او بر سکاها است و افزودن قلمرو اقوام زیادی، احتمالاً در حوالی بلخ، به پارت. علاوه براین در غرب فلات ایران نیز مهرداد دوم بسیار موفق بود. او دوباره با پیروزی بر آرتوازد (ارتوزده) فرمانروای ارمنستان این سرزمین را به امپراتوری خود پیوند زد. مهرداد دوم همچنین بر بخش بزرگی از بینالنهرین تسلط یافت.
نخستین تماس اشکانیان با رومیان نیز در زمان مهرداد دوم رویداده است هنگامیکه سولا نماینده تامالاختیار سنای روم در کاپادوکیه در سال ۹۲ یا ۹۱ پیش از میلاد، در لشکرکشی خود علیه مهرداد ششم فرمانروای پونتوس و تیگران فرمانروای ارمنستان، برای جلوگیری از قدرت گرفتن بیشتر اشکانیان و ارمنیان، به کرانه فرات رسید، با آربازو، سفیر مهرداد دوم روبهرو شد. مهرداد دوم که نگران پیشروی رومیان به سمت شرق بود، بهمحض آگاهی از حضور یک شخصیت بزرگ رومی در آسیای صغیر، از فرصت استفاده کرده و آربازو را برای بستن پیمان صلح و عدم تعرض نزد او فرستاد . سفارت آربازو در تاریخ روابط سیاسی – نظامی در امپراتوری ازاینروی دارای اهمیت است که این سفارت نخستین تماس شناختهشده ایرانیان با حکومت روم است. ظاهراً تا این تاریخ نهتنها هیچ گفتوشنودی میان دو قدرت بزرگ روی نداده بود. تا این زمان رومیان، که پس از اسکندر و سلوکی شروع به گسترش قلمرو فرمانروایی در شرق امپراتوری خودکرده بودند، برداشت چندانی از احوال اشکانیان و ایرانیان نداشتند. در سال ۹۲ یا ۹۳ پیش از میلاد تیگران دوم که به یاری اشکانیان به پادشاهی ارمنستان دست یافته بود، به کمک مهرداد (میترادات) ششم که بر پونتوس حکومت میراند، آریوبرزن، شاه کاپادوکیه را که دستنشانده روم بود از کار برکنار کرده و پسر مهرداد را بر جای او نشانده بود.
سولا در کاپادوکیه، برای اینکه قدرت خود را به مهرداد نشان دهد، آریوبرزن را دوباره بر تخت نشانده بود. ملاقات آربازو و سولا در کرانه فرات، که برای رومیها تازگی داشت انجام گرفت. ظاهراً به دستور سولا، برای پذیرایی از آرباز و سه صندلی گذاشته بودهاند، یکی برای آریوبرزن، دستنشانده سولا، دیگری برای آربازو و صندلی میانی برای خود سولا. برخی این رفتار متکبرانه سولا را با سفیر ایرانی ستودهاند و بعضی این رفتار را به یک بیادبی بیموقع تعبیر کردهاند. درهرحال بهمحض بازگشت اربازو به نزد مهرداد، مهرداد فرمان مرگ او را صادر کرد، که چرا نتوانسته بوده است سولا را مرعوب رفتار خود کند!
درباره زمان درگذشت مهرداد دوم چیزی نمیدانیم. با اشارهای که از یوزفوس در دست است چنین برمیآید که او در سال ۹۰ پیش از میلاد هنوز بر تخت بوده است. او به گمان در سال ۸۹ درگذشته است.
آشفتگی در فرمانروایی اشکانی
مهرداد به همان اندازه که برای وحدت و عظمت میراث اشکانی کوشید، با دادن اختیاراتی به ساتراپهای خود، سبب فراهم آمدن تشتتی پنهان نیز شد. برای نمونه برادر او گودرز، که تا حدود سال ۸۱ پیش از میلاد زنده بود، در بابل مانند یک شاه مستقل حکومتی برای خود به راه انداخت و پس از مرگ مهرداد با جانشین او درافتاد. تیگران از فرصت استفاده کرد و بخش هفتاددره را از امپراتوری اشکانی جدا کرد. او نهتنها نینوا، بینالنهرین، کیلیکیه و فینیقیه، حتى اربل و آتروپاتن را به تصرف خود درآورد و شخصی به نام بغداد را به ساتراپی آتروپاتن گمارد، بلکه تا پیرامون همدان تاخت و مدعی عنوان اشک و شاهنشاه برای خود شد. گودرز پس از مهرداد خود را در بابل شاهنشاه خواند و عنوان اشک را بر خود نهاد. بهاینترتیب ازنخست پیدا بود که دربار اشکانی با مرگ مهرداد با آشفتگی و بحران رو درروی خواهد بود.
با مرگ مهرداد دوم علاوه بر اینکه منابع ناچیز ما درباره تاریخ اشکانیان ناچیزتر میشود، دربار اشکانی نیز برای مدتی کوتاه گرفتار آشفتگی میشود که از چگونگی آن بیخبریم. به گمان مهرداد دوم پسری نداشت که جانشین بیگفتوگوی او شود و مجلس مهستان هم که در چنین موقعی شاه جدید را میگزید از توانایی لازم برخوردار نبوده است. درنتیجه در این دوره تا بر تخت نشستن آرد با نشانههایی از فرمانروایی چندین شاه روبهرو هستیم که ظاهراً هریک بر قلمروی از امپراتوری اشکانی فرمان رانده است بهاینترتیب پیداست که با منابع اندک و بسیار ناکارآمد موجود پرهیز از آشفتگی در ترتیب شاهان بسیار دشوار است و ما ناگزیریم که تنها به اشاره بسنده کنیم:
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی