ارد اول (اشک سیزدهم)

ارد اول تازه بر تخت نشسته بود که خطری برآمده از غرب، به بزرگی خطر حمله اسکندر، پایه‌های تختش را ناامن کرد. جنگ‌های ارد با رومیان از مشهورترین جنگ‌های دودمان اشکانی است. در آغاز فرمانروایی ارد، مارکوس کراسوس، معروف به خواباننده شورش اسپارتاکوس و انقلاب بردگان، که در سال ۵۵ پیش از میلاد به کنسولی روم رسیده بود مأموریت داشت که مسئله شرق را سامان دهد. کراسوس ۶۰ ساله که پول‌پرستی او بر سر زبان‌ها بود، بااینکه جنگ با پارت‌ها در برنامه کار او قرار نداشت و بهانه‌ای هم برای چنین جنگی فراهم نیامده بود، در سال ۵۴ پیش از میلاد به امید دست یافتن به ثروت، به فکر جنگ با پارت‌ها افتاد و در سال ۵۴ برای نخستین بار از فرات گذشته و گام بر آستانه خاک ایران نهاد. پیداست که در جنگی اعلان نشده، تصرف شهرهای خط مقدم، که یونانی نشین بودند، کار دشواری نبود. کراسوس در این نبرد نخستین ظلم و ستم زیادی را درباره شکست‌خوردگان رواداشت. او چنان از این پیروزی سرمست شد که از سپاهیان خود خواست که او را امپراتور بخوانند و سپس برای گذرندان زمستان به سوریه عقب نشست. او در اینجا معبد اورشلیم را غارت کرد و به زر وسیم زیادی دست‌یافت. بازگشت کراسوس به سوریه فرصت خوبی را برای پارت‌ها، که نیاز به آماده‌سازی سپاه خود داشتند، فراهم آورد.

عکس أرد اول %d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85 Tarikhema.org
أرد اول

ارد و کراسوس

کراسوس از پیروزی خود چنان مطمئن بود که به شیوه اسکندر سودای کودکانه فتح بلخ و هند را نیز در سر می‌پروراند. او از سر غرور و خودستایی کارهای لوکولوس و پومپه را در مقایسه باکارهایی که سودای انجام آن‌ها را داشت با بازی کودکان همانند می‌دانست. او لاف می‌زد که به پارت خواهد تاخت و به باختر و هند درخواهد آمد و اقیانوس‌ها را تصرف خواهد کرد.

سلیک، فرمانده اشکانی که در محلی به نام ایخنه ” غافلگیر شده و از کراسوس شکست‌خورده بود، با زخمی که برداشته بود خود را به ارد رساند. در اینجا پلوتارخ داستانی می‌آورد که بدون توجه به‌درستی و نادرستی آن، چون به زمان ارد و کراسوس بسیار نزدیک است، دارای اهمیت است: ارد با فرستادن هیئتی به نزد کراسوس به او پیام می‌دهد که اگر او از سوی سنای روم به جنگ ایران آمده است، سپاه ایران نیز باقدرت تمام خواهد جنگید. و به کسی امان نخواهد داد، اما اگر او به اراده خود به شهرهای ایران حمله کرده است، با ترحم به پیری او به سپاهیان او اجازه داده خواهد شد که به میل خود ایران را ترک کنند. زیرابه این سپاهیان در ایران به چشم زندانی نگریسته می‌شود و نه نگهبانان پادگان‌های رومی، کراسوس با تکبر می‌گوید، پاسخ این پیام را در سلوکی خواهد داد! آنگاه ویزیس (شاید: ویزک)، ریش‌سفید هیئت ایرانی، با خنده کف دست خود را نشان می‌دهد و می‌گوید که اگر کراسوس در آن مویی را می‌بیند، سلوکی را هم خواهد دید؟

عکس کراسوس %d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85 Tarikhema.org
کراسوس

ارد و ارتوازد

در این هنگام ارتواز د (۵۶-۳۴ پیش از میلاد)، پسر تیگران، فرمانروای ارمنستان بزرگ بود. ارتو ازد پس از نبرد تیگرانوکرتا در سال ۶۹ در حکومت پدر سهیم شد و در سال ۵۶ با ۵۴ رسما بر تخت نشست و تا سال ۳۴ حکومت کرد. او فرمانروایی بود بسیار بافرهنگ و مقتدر. در زمان حکومت ارتوازد بود که روم ارمنستان را به‌عنوان متحد دائمی خود علیه ایران از دست داد. البته ازاین‌پس ارمنستان همواره در قلمرو نفوذ رومیان و ایرانیان دست‌به‌دست می‌شود و فرمانروایان آن به‌ندرت به استقلالی قابل‌ذکر دست می‌یابند.

ارتوازد به سبب قراردادی که پومپه، سردار و فرمانروای پیشین روم در آسیای مقدم، با ارمنستان بسته بود، ناگزیر از درگیری در جنگ ایران و روم شد. او نخست ۶۰۰۰ سوار به کمک کراسوس فرستاد، اما بعد چون خود را درخطر حمله سپاه نیرومندی از آرد دید که در حال تاختن به ارمنستان بود، بی‌درنگ این سواران را فراخواند. البته کراسوس به او پیغام داد که پس از روشن کردن تکلیف پارت‌ها، برای تأدیب او سری هم به ارمنستان خواهد زد. ارتوازد پس از شکست سختی که سپاه ایران به سرداری سورن، که در این هنگام نصف عمر کراسوس را داشت، بر کراسوس وارد آورد، ضمن پیمانی که با اشکانیان بست، جنوب ارمنستان را به ایران واگذاشت. افزون بر آن او برای دست یافتن به صلحی استوار، خواهر خود را به پاکور فیروز، یکی از پسران ارد که ولی عهد او نیز بود به زنی داد.

عکس آرتاوازد دوم %d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85 Tarikhema.org
آرتاوازد دوم

ارد و ابگر

در آغاز سال ۵۳ پیش از میلاد کراسوس دوباره برای حمله به پارت‌ها از فرات گذشت، که منجر به جنگ سرنوشت‌ساز او با سورن شد. درگیری آبگر (به سبب نامعلومی مشهور به اریمنس)، شاهک (شیخ) او سروئنه (خسروانیه؟) از سال ۶۸ تا ۵۳ پیش از میلاد، در جنگ‌های آرد با رومیان نیز نقشی پنهان اما تعیین‌کننده دارد. ابگر در سال ۶۱، پس از پیروزی‌های پومپه امپراتور روم در آسیا با رومی‌ها متحد شد و در اذاء فراهم آوردن راه عبور برای سپاهیان روم به بین‌النهرین در حکومت خود ابقاء شده بود. او پس از بازگشت پمپه به روم، چون نیروی اشکانیان را نیرومندتر یافت جانب ارد را گرفت؟ پلوتارخ” ضمن گزارشی مفصل می‌کوشد ابگر را مسبب شکست کراسوس در ششم ماه مه ۵۳ پیش از میلاد در کرحه (حران) بداند و می‌نویسد که آبگر قادر به بهره‌برداری از همه امکانات برای تزویر و فساد بود. به گزارش او، کراسوس در حال آماده‌سازی خود برای جنگ با ارد اشکانی بود که اگر از سوی سورن سردار اشکانی برای گمراه ساختن کراسوس به اردوی او رفت. او مأموریت داشت تا سردار رومی را وادار به دور شدن از کرانه فرات و دامنه‌های کوهستانی کرده و او را به صحرای هموار بکشاند. زیرا برای سواران اشکانی تاخت‌وتاز در دشت و صحرا به‌مراتب بهتر بود. ابگر که مرد چرب‌زبانی بود، از اینکه کراسوس به هوای تهیه تدارکات بیشتر به تعقیب اشکانیان، که تنها در فکر نجات ثروت خود بوده و قصد گریختن به سرزمین سکاها را در هیرکانیا دارند، نمی‌پردازد او را سرزنش کرد.

ابگر که در طول راه هرروز به بهانه جمع‌آوری اطلاعات تازه، از سپاه کراسوس فاصله می‌گرفت و با سورن ارتباط برقرار می‌کرد، پیش از برخورد دونیرو نیز به همین بهانه برنشست و از اردوی رومیان جدا شد. دیو می‌نویسد که ابگر این بار با سپاه خود بازگشته و او نیز به رو میان حمله برده است. به‌این‌ترتیب، تدبیر ابگر، منجر به یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های رومیان در تاریخ جنگ‌های ایران و روم شد. اگر با کشته شدن پسر کراسوس از رومیان روی گرداند و از پشت به آن‌ها حمله کرد. دید ابگر را مسئول شکست رومی‌ها می‌داند و می‌نویسد که ابگر با پرداخت پول به کراسوس خود را مردی گشاده‌دست جلوه داد و با آگاهی از نقشه‌های او، اطلاعات به‌دست‌آمده را در اختیار دشمن گذاشت. او رومیان را از هر اقدام مثبتی بازمی‌داشت و هرگاه عملی را برای آن‌ها مضر تشخیص می‌داد، آن‌ها را تشویق به آن می‌کرد. بااین‌همه روشن نیست که خواست درونی ابگر پشتیبانی از کدام جبهه بوده است. شاید او تنها به مصلحت خود عمل می‌کرد. اشکانیان ابگر را ظاهراً به خاطر ارتباطش با رومی‌ها در سال ۵۳ از حکومت انداختند. به‌این‌ترتیب اشکانیان با تحکیم فرمانروایی خود در منطقه، حدود دو قرن حکومت ابگرها را در آدسا زیر نفوذ خود گرفتند.

نبرد سورن و کراسوس

پلوتارخ نبرد سورن و کراسوس را به‌تفصیل آورده است که البته نمی‌تواند به‌دوراز خیال‌بافی باشد. سرانجام کراسوس، که پسر خود پوبلیوس و کاسیوس دیگر سردار رومی را که خزانه‌دار او بود در کنار داشت، درنبردی بزرگ و پررویداد که در آن پارت‌ها از خود کوشش جانانه‌ای را به نمایش گذاشتند به‌سختی از سورن شکست خورد. شگفت اینکه گزارش این نبرد به‌وسیله پلوتارخ ازنظر تصویرسازی، صحنه‌آرایی، راه کاریابی، حماسه‌آفرینی و یل پروری شباهت زیادی به صحنه‌های نبرد در شاهنامه فردوسی دارد.

در این جنگ نخست پسر کراسوس کشته شد که سپاهیان پارتی سر او را بر سرنیزه کردند و جلو چشمان رومیان به نمایش گذاشتند. یکی دو روز بعد خود کراسوس نیز در ملاقاتی که برای بستن پیمان صلح با سورن داشت کشته شد. برخی از مورخان کشته شدن کراسوس را حاصل نیرنگ سورن می‌دانند، اما چگونگی این نیرنگ به‌درستی روشن نیست. از سوی دیگر به تعبیر نیرنگ نیز باید بااحتیاط نگریست. درهرحال کراسوس سرداری بود که فاصله زیادی را از روم تا ایران پشت سر گذاشته بود تا در جنگی اعلام‌نشده به ثروت برسد و بر قلمرو روم بیفزاید. همچنان که چندین معبد را در اورشلیم غارت کرد.

پلوتارخ داستان جالبی درباره مراسم عروسی دختر ارتوازد و پسر ارد می‌آورد که اگر هم درست نباشد، نماینده برداشت زمان پلوتارخ از شکست سخت کراسوس از سپاه ایران است. به هنگام اجرای نمایشنامه باکانت ها یا بکخان ها اثر اوریپید ( ۴۸۰-۴۰۵ پیش از میلاد)، درست وقتی‌که قرار بود سر پونتیوس را برابر نمایشنامه بر نیزه کنند، سیلک، سردار ایرانی و فرمانروای بین‌النهرین، سر کراسوس سردار رومی را، که از سورن سردار اشکانی شکست‌خورده بود، به حضور شاه می‌آورد، و هنرپیشه مربوط سر کراسوس را به‌جای سر یک گراز (برابر نمایشنامه) بر نیزه می‌کند. به‌این‌ترتیب ایران در نخستین جنگ خود با امپراتوری نوخاسته روم پیروز شد و این پیروزی در محافل عمومی جهان آن روزگار اعتبار خوبی را برای دربار اشکانی فراهم آورد. ظاهراً پارت‌ها پس‌ازاین پیروزی پرچم‌های رومیان را که دارای نقش عقاب بوده‌اند زینت‌بخش معبدهای خودکرده‌اند.

عکس تندیس یک فرد پارتی که گفته می‌شود شمایل سردار سورنا است. این مجسمه در ایذه پیدا شده و در موزه ملی ایران است. %d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85 Tarikhema.org
تندیس یک فرد پارتی که گفته می‌شود شمایل سردار سورنا است. این مجسمه در ایذه پیدا شده و در موزه ملی ایران است.

پس از کراسوس

سورن، شاید بزرگ‌ترین سردار ایرانی تا آن روزگار، پیروزی خود را بر سپاه روم در شهر سلوکی جشن گرفت، اما به‌زودی ظاهراً به سبب اعتبار و شهرتی که یافته بود، به‌فرمان ارد، که نمی‌توانست سردار نیرومندی را در کنار خود تحمل کند، کشته شد. شاید هم دلیل خشم شاهانه چیز دیگری بوده است که ما از آن بی‌خبریم. درهرحال ناسپاسی ارد نسبت به سردار نامدار خود نه نخستین رفتار ازاین‌دست بود و نه آخرین آن. این را هم نباید از یاد برد که ارد برای رسیدن به قدرت پدر و برادر خود را کشته بود. این نیز شگفت‌انگیز است که چرا ارد از بهترین فرصت ممکن برای بیرون راندن رومیان از استفاده نکرده است. از همه نشانه ها چنین برمی‌آید که رومیان در آسیا از عزت چندانی بردار نبودند. علاوه براین قدرت نظامی رومی‌ها در سوریه بسیار ضعیف بود و روم و در این هنگام در موقعیتی نبود که بتواند آن را تقویت کند. شاید هم آگاهی اشکانیان از چگونگی اوضاع آسیای صغیر و همچنین از چگونگی اعتبار و موقعیت رومیان برای ادامه جنگ کفایت نمی‌کرده است.

درهرحال ارد به تصرف بین‌النهرین بسنده کرد و سپاهیان روم شهرهای منطقه را تخلیه کردند و درنتیجه فرات خودبه‌خود مرز ایران و روم شد، که آرزوی اشکانیان بود. بااین‌همه در سال ۵۲ پیش از میلاد، کاسیوس سردار رومی، به سبب ضعف نیروی مرزی ارد، موفق به شکست دادن سپاه او شد. اشکانیان به سبب نوع سپاه گردانی خود هیچ‌گاه مرزداران خوبی نبودند. ارد برای جبران شکست، پسر و ولی عهد خود پاکور را با سپاهی نیرومند مأمور جنگ با رومیان کرد. پاکور بر رومیان پیروز شد و به آسیای صغیر رخنه کرد، اما در آنتیوخ مقاومت سرسختانه کاسیوس او را وادار به عقب‌نشینی کرد.

در بهار سال ۵۱ ریبیلوس پروکنسول روم وارد سوریه شد. این سردار چون با سپاهی که در اختیار داشت نمی‌توانست از عهده جنگ رویاروی با پارت‌ها برآید، راه دسیسه را برگزید. او آرندپانتس (آرنتپات) ساتراپ ناراضی بین‌النهرین را بر آن داشت که پاکور را به سلطنت بردارد، تا آرد را به پسر خود بدبین کند. ارد ناگزیر از فراخواندن پاکور شد و به‌این‌ترتیب جنگ ایران و روم به پایان رسید. ظاهراً پاکور نسبت به پدر فروتن‌تر از آن بوده است که از این دسیسه آسیبی ببیند. به‌طوری‌که خواهیم دید او همچنان سردار شماره یک سپاه ایران در برخورد با رومیان می‌ماند.

ازاین‌پس تا پایان فرمانروایی ارد حدود ۱۴ سال سپاهیان او، اغلب به فرماندهی پاکور، با سپاه روم می‌جنگند و سوریه و فلسطین چندین بار دست‌به‌دست می‌شوند. پارت‌ها مایل بودند که در اختلافات میان سزار و پومپه و جنگ‌های خانگی آنان جانب پومپه را بگیرند. زیرا شنیده می‌شد که پسر کراسوس که در زیردست سزار خدمت کرده بود.

قصد گرفتن انتقام خون پدر را دارد. در حقیقت ارد می‌توانست از درگیری‌های روم بهره زیادی برگیرد، اما پیداست که او مرد میدان فراروی نبود. در این هنگام میان ارد و پومپه به سوءتفاهم انجامید که حتی منجر به بند افتادن هیروس فرستاده پومپه شد. پومپه برای مقابله با رقیب خود سزار از ارد کمک خواسته بود و ارد این کمک را مشروط به در اختیار گرفتن سوریه کرده بود و پومپه با این بخشش موافق نبود. بااین‌همه پومپه میل داشت که با آمدن به ایران به پارت‌ها تکیه کند، اما دوستانش او را متوجه بی‌وفایی پارت‌ها کردند.

سزار پس از کشته شدن پومپه سرگرمی‌های مهم‌تری داشت تا جنگ با پارت‌ها، اما در سال ۴۴ پیش از میلاد بر آن شد تا با به راه انداختن جنگ دوباره آبرویی برای سلاح رومی دست‌وپا کند، اما پیش از اینکه برنشیند کشته شد. از جنگ‌هایی که پس از کشته شدن سزار زبانه کشیدند چنین برمی‌آید که دربار اشکانی واقعاً به متصدیان توطئه یاری کرده است. حتی به وجود نیرویی پارتی در اختیار توطئه گران اشاره می‌شود. ارد دریافته بود که تنها جنگ داخلی درروم از اشتهای جهانگشایی آن‌ها خواهد کاست. از این اندیشه گماری ارد برمی‌آید که در آن روزگاران نیز سیاست خارجی پنهانی وجود داشته است. چیزی که هست ما از روند این سیاست‌ها بی‌خبریم.

عکس کراسوس %d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%a7%d8%b4%da%a9-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85 Tarikhema.org
کراسوس

در سال ۴۰ پیش از میلاد پاخور به‌فرمان ارد و به یاری و همراهی نظامی لابینوس، سفیر روم که به خدمت ایران درآمده بود، سوریه و فلسطین و بخشی مهم از آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد. در این زمان حکومت روم بسیار آشفته بود و از مدعیان امپراتوری، آکتاویوس درروم حکومت می‌راند و آنتونیوس در مصر عیاشی می‌کرد. اکتاویوس در سال ۳۹ پیش از میلاد پوبلیوس ونتیدوس را به مقابله پارت‌ها و لابینوس فرستاد. او نیروهای ارد را از آسیای صغیر بیرون راند و در ادامه جنگ نخست لابینوس و کمی بعد پاکور کشته شدند. سرانجام با کشته شدن پاکور، که در همه شهرهای جنگ‌زده به سبب شجاعت و نرمشی که داشت محبوب بود، تقریباً در پیرامون فرات جنگ موقتاً آرام گرفت. سربریده پاکور مانند سر کراسوس در شهرهای سوریه – هوادار پاکور بودند به نمایش گذاشته شد، تا همه از مرگ او مطمئن شوند. در طول سال ۳۹ آغاز سال ۳۸ پیش از میلاد همه سرزمین‌های آن‌سوی فرات به تصرف دوباره رومیان درآمد. اردپیر، در وضعیتی که از کشته شدن پاکور بی‌تاب بود و حواس خود را ازدست‌داده بود، فرهاد را، که مادرش آوازه‌خوانی یونانی بود و در میان ۳۰ پسرش بزرگ‌تر از همه بود، به ولی عهدی خود برگزید و با کنار کشیدن خود از قدرت او را در فرمانروایی سهیم کرد.

فرهاد بلافاصله همه پسران و دختران ارد را کشت. او سپس ظاهراً در سال ۳۷ پیش از میلاد پدرش را نخست مسموم کرد اما چون نمرد او را خفه کرد. به‌این‌ترتیب سلطنتی را که آرد در زمان ولی عهدی با کشتن پدر خود آغاز کرده بود با کشته شدن به دست پسرش که ولی عهدش بود به پایان برد. دوره ارد را می‌توان یکی از مهم‌ترین دوره‌های فرمانروایی اشکانیان به شمار آورد. ما درباره اوضاع داخلی ایران در زمان ارد، مانند دیگر دوره‌های پیش از او چیزی نمی‌دانیم، اما با نگاهی که به جنگ‌های او با رومیان انداختیم، دریافتیم که رومیان در سپیده‌دم تاریخ خود درسی فراموش‌نشدنی از سپاهیان ایران گرفتند و ازنخست دریافتند که در برخوردهای خود با ایران باید که ازنظر دور ندارند که با کشوری بزرگ سروکار دارند. شکست سال ۳۹ پیش از میلاد سپاه آرد را تنها می‌توان حاصل ضعف پارت‌ها در جنگ‌های برون‌مرزی و دسیسه‌های همراه آن دانست.

منبع:

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ