صناعت و تجارت در دوره ساسانی
در زمان ساسانیان صناعت و تجارت باعث رفاه کسانی بود که به این کارها می پرداختند.پارچه بافی ترقی بسیار داشت. مقدار زیادی پارچه هایی که گل های زیبا و صورت حیوانات عجیب در آنها بافته اند چه از راه تجارت در قرون وسطی و چه در زمان جنگ های صلیبی به اروپا برده اند و آنها را لفافه اشیای متبرک کلیساها قرار داده اند و تا امروز باقی مانده است. این صنعت پس از غلبه عرب بر ایران هم از میان نرفت و مدت های مدید باقی ماند چنان که مؤلفین ایرانی و عرب اسامی کارخانه های تواز و شتا و ری و مرو را ثبت کرده اند. در زمستان یک قسم جامه ای از پر می پوشیدند یا جامه هایی از ابریشم و پشم که در آستر آنها ابریشم تابیده جا می دادند.
ابریشم را از هندوستان و از راه دریا می آوردند.راه های خشکی آسیای مرکزی که مردم سغد پاسبان آن بودند ایران را با چین در رابطه دایمی نگه داشته بود و به وسیله ایران امپراتوری روم نیز با چین مربوط بود و از آنجا مستقیما ابریشم می آوردند. در مقابل مردم چین وسمه ایران را که برای رنگ کردن ابرو بود بسیار می پسندیدند و به قیمت گزاف آن را می خریدند و برای ملکه های خود می بردند و نیز در چین قالی های بابلی بسیاری خریدار داشت. جواهر سوریه و مرجان و مروارید دریای سرخ و پارچه های مصر را کاروانان ایران از راه حاشیه جنوبی کویر گوبی به چین می بردند.
پادشاهان ایران کوچ دادن ملل مغلوب و سکنی دادن ایشان را در مسافت بعیدی از محل سکنای خود از آشوریان تقلید کرده بودند و به تقلید دارای بزرگ که مهاجران بیگانه را در اطراف شوش سکنی داده بود، اردس پادشاه اشکانی اسیران رومی را که در جنگ کاره گرفته بود به مرو برد و شاپور اول همراهان والرین امپراتور روم را که اسیر کرده بود در گندی شاپور جا داد و در آنجا مهندسین سپاه روم برای نگه داشتن آب های رود، سدی که آن را سد امپراتور نامیدند ساختند. شاهپور دوم پس از تصرف شهر آمد (دیاریکر) اسرای رومی را قسمتی در شوش و قسمتی در شهرهای دیگر خوزستان جا داد و اسرای مزبور بافتن انواع جدیدی از زری و پارچه های ابریشمی را در آن جا رواج دادند که بعدها به اسم زری شوشتر و دیبای شوشتر و پرند شوشتر و دیبای رومی معروف شد.