یک محقق ایرانى مى گوید آشفتگى اوضاع دوره ساسانیان را باید در اختلافات مذهبى آن دوره دید.
آئین زرتشت دین رسمى کشور بود. ((مذهب زروان )) و ((مذهب کیومرث )) نیز از جمله مذاهب این دوره بشمار مى رود. این دو مذهب از آئین زرتشت جدا شده است . علاوه بر این ، مذاهب و ادیان دیگرى وجود داشت :
1 ((دین یهود)) که پیشینه حضور آن در ایران به دوران هخامنشیان مى رسد. کوروش ناجى یهودیان ، آنان را به یاران کوچانید و لذا یهودیان از بابل به غرب ایران مهاجرت کردند و در عصر ساسانیان بر تعداد آنان افزوده شد.
2 ((دین مسیح ))، که سابقه حضور آن به دوره اشکانى مى رسد. تعداد اندکى عیسوى در غرب ایران مى زیستند. اینان ایرانیانى بودند که به مسیحیت گرویده بودند و داراى کلیساهاى معتبرى در نواجى شرق و غرب ایران بودند. این فرقه از مسیحیت به فرقه نسطورى معروف است .
3 ((مذهب مانى )) که در سال ۲۲۸ میلادى آشکار شد و اندکى بعد سراسر ایران را فرا گرفت . علت این گسترش سریع ، سادگى این مذهب بود. اساس این مذهب بر تصفیه و تزکیه نفس و حسن اخلاق و طهارت باطن استوار بود. لذا مردم به سرعت به ان گرایش پیدا کردند و در این مذهب چنان عقیده اى استوار یافتند که با همه سختگیریهاى روحانیون زرتشتى و سلاطین ساسانى ، همچنان مقاوم و معتقد بر دین مانى ماندند.
4 ((مذهب مزدک ))، که در سال ۴۹۷ میلادى در ایران ظهور کرد. ((قباد)) شاه ایران به این مذهب گرائید.
مزدکیان توسط ((انوشه روان )) قتل عام شدند.
5 مذهب بودائى ؛ که از نواحى شمال شرقى ایران (هندوستان و چین ) وارد ایران شد. ابتدا در ((بامیان )) و ((بلخ )) معبدهاى مجللى بر پا کردند که معبد معروف ((نوبهار)) در بلخ ، مشهور است .
مذهب زروانیان یا زرواتیان که شاخه اى از دین زرتشت بود، مانند مذهب کیومرثیان بر این باور استوار بود که اهریمن وجود مستقلى ندارد، بلکه از شک و تردید اهورامزدا بوجود آمده است .
این دو شاخه نقطه مقابل عقاید زرتشتى است . غیر از فرقه ها و مذاهب و ادیان فوق ، در ایران عهد ساسانى مذاهب و عقاید دیگرى رواج داشته است . عقاید ((این دیصان )) (مرقیون ) که اروپائى ها ((مارسیون )) گویند، و نیز عقاید صابئین در ایران آن روزگار رایج بوده است .
سابقه دین بودا در ایران به دوران سلطه یونانیان (اسکندر مقدونى ) بر ایران مى رسد. در این دوران بود که مذهب بودا در شرق ایران راه یافت . بدون شک این دین وارداتى از هند به ایران راه یافته است . مذهب بودا در ایران با مقاومت ادیان و مذاهب داخلى مواجه شد. مخصوصا دین دولتى و رسمى زرتشت مانع بزرگى بر سر راه نفوذ این دین بود.
استبداد مذهبى دوره ساسانى ؛ آئین زرتشت ، دین رسمى و دولتى عصر ساسانیان بود و از سوى پادشاهان این سلسله با شدت بسیار حمایت مى شد. روحانیون زرتشتى که سایه پادشاه را بر سر خود حس مى کردند، در ترویج و تحمیل این دین تردیدى به خود راه نمى دادند.
اقلیت هاى مذهبى و ادیان و مذاهب داخلى و خارجى دیگر على رغم تعصبات روحانیون زرتشتى و تهدیدات دولتى مخفیانه در میان توده ها نفوذ مى یافتند. استبداد مذهبى و تعصب روحانیون قشرى عامل مهم ناخشنودى مردم ایران و سرانجام عامل اصلى سقوط امپراطورى ساسانى گردید.
روحانیون زرتشتى اختیارات نامحدود داشتند. این موبدان بودند که حق هر گونه تغییر و تفسیر در دین و احکام آن را داشتند. فشار دولتى و مذهبى ناشى از اراده روحانیون ک جان مردم را به لب رسانده بود. و سرانجام آتش در زیر خاکستر با وزش نسیمى اندک ، به همه چیز پایان داد. و ((مغ )) کشى و ((موبد)) کشى در ایران آن روزگار راه افتاد.