پایان حکومت ساسانی
حدود چهار هزار سال پیش، ایرانیان دریافتند که نخستین شب آغاز فصل زمستان، طولانیترین شب سال است و پس از آن، روشنایی بر تاریکی سبقت میگیرد؛ از این رو، روز اول دیماه را «خور روز»، یعنی روز خورشید نامیدند و گرامیاش داشتند.
نیاکان روانشاد ما، وقایع طبیعی را با باورهایشان آمیخته بودند و از آن، برای بارورکردن درخت تنومند تمدن ایرانی بهره میبردند. بسیاری از روایتها و حکایتهایی که درباره یلدا نقل میشود، ریشه تاریخی ندارد و برخاسته از ذهن خلاق ایرانی و اسطورههای شکوهمند این کهن بوم و بر است.
با این حال، در حافظه تاریخی ایرانیان، میشود وقایع تلخ و شیرینی را یافت که دست بر قضا یا از روی حساب و کتاب، با طولانیترین شب سال همزمان شده است. در ادامه این نوشتار قصد دارم تعدادی از این وقایع را به رشته تحریر درآورم پس با تاریخ ما همراه شوید
شب یلدای ۱۳۷۷ سال پیش، برای دودمان ساسانی، آخرین شب یلدا بود. یزدگرد سوم که پس از شکستهای پیدرپی از سپاهیان مسلمان، در جنگ و گریز مداوم، به مرو رسید، تنها و خسته در منزل آسیابانی ساکن شد؛ اما همان شب، آسیابان به عمر وی خاتمه داد. برخی مورخان معتقدند که «ماهویه»، قاتل یزدگرد، یکی از دهقانان و اشراف مرو بود و دلیل قتل یزدگرد، اختلافات سیاسی.
مرگ یزدگرد را باید پایان حکومت ساسانی بدانیم؛ مورخانی مانند زندهیاد عبدالحسین زرین کوب معتقدند که ساسانیان، در آخرین روزهای عمر خود، دچار چندگانگی و هرج و مرج شدیدی شده بودند و کشور، عملاً در آستانه تجزیه قرار داشت. اسپهبدان مناطق راهبردی، مانند خراسان، خود داعیه شاهی داشتند و بقایای اشکانیان، از هر سو سر برآورده بودند. به این ترتیب، در شب یلدای سال ۲۱ هـ. ش، با مرگ یزدگرد، طومار حکومت دودمان ساسان در هم پیچیده شد.