بررسی وضع مسیحیان در عصر ساسانیان – بخش اول
-بخش اول
برای پرداختن به این موضوع نخست این ضرورت احساس می شود که پیشینه مسیحیت در مسیحیان به اختصار مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی این واقعیت را باید در نظر گرفت که ابتدا و در اصل فرقی میان مسیحیان و یهودیان وجود نداشت و ماهیت تعالیم هر دو آیین دارای مشترکات و شباهتهای قابل توجهی هستند. مسیحیان در واقع یهودیانی هستند که به حضرت عیسی مسیح (ع) اعتقاد دارند، ولی یهودیان منکر این واقعیت اند و چنین باوری ندارند[۱] در قلمرو فرمانروایی اشکانیان انسانهای زیادی می زیسته اند که به ادیان و مذاهب دیگر غیر از دیانت ایرانیان اعتقاد داشته اند. مسیحیان در عصر اشکانیان نیز بودند و نه تنها در منطقۀ اِدِسا (Edessa)، جایی که بعدها یکی از بزرگترین پایگاههای دینی و مرکز فرهنگی مسیحیان شد، بلکه آنان تقریباً در آغاز سدۀ دوم میلادی به ساتراپ آدیابن (Adiabene) که پیشتر مرکز تجمع و سکونت شمار زیادی از یهودیان بود وارد شدند.[۲] ورود مسیحیان به این ساتراپی را باید نوعی مهاجرت موقت جهت انجام تبلیغات برای آیین مسیح دانست. به این ترتیب پیروان دیانت مسیح بی هیچ تردید و درنگی و با شتابی کم نظیر در میان دورود (Mesopotamien) و نیز در ساتراپیهای غرب ایران و همچنین در بخشهای شرقی ایران زمین نیز پیروانی تازه برای آیین مسیح یافتند. این رویداد را باید به آغاز سدۀ سوم میلادی نسبت داد. مقارن آغاز چهارمین سدۀ میلادی آیین مسیح به عنوان دینی رسمی و پُرپیرو توسط دولت ارمنستان نیز به رسمیت شناخته شد و در آن سرزمین پایگاه، استقرار و استحکام یافت.[۳] در سدۀ دوم میلادی سرتاسر قلمرو فرمانروایی اشکانیان، شاهد سیاست تسامح و تساهل دینی توسط دولتمردان پارتی بود. فرمانروایان پارتی به دفعات جهت نجات پیروان آیین یهود و دیانت مسیح با مزاحمان آنان وارد پیکار شده است.
از جمله در سال چهلم پیش از میلاد مسیح پاکور (Pakoros) پسر فرهاد چهارم (Phraates IV) به سوریه و فلسطین حمله کرد و یهودیان گرفتار آمده در آن سامان و تحت ستم را نجات داد، به همین دلیل پس از این رویداد یهودیان از بند رسته، پاکور را رهاننده خود نامیدند (پیگولوسکایا: شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ص ۷۸). به استناد نامه پلینیوس (Plinius-Briefe) در همین مقطع زمانی مسیحی بودن در روم و هرجا که قلمرو رومیان و یا زیر فرمان آنان بود، کیفر مرگ به دنبال داشت.[۴] تراژان (Trajan) قیصر نیرومند روم مجازات اعدام را برای مسیحیان و بخشودگی را برای کسانی که از دین رومیان روی برتافته ولی مخالف دیانت مسیح بودند به اجرا درآورد.[۵] این گونه به نظر می رسد که در همین زمان پرستش مهر (Mithra-Verehrung) در قلمرو رومیان متداول بود. دین شناسان و کارشناسان تاریخ ادیان بر این باورند که میترائیسم (Mithraisme) و ویژگیهای متعلق به آیین مهر پایه و اساس تولد حضرت عیسی مسیح (ع) شده است.[۶]
دو عنصر اعتقادی مسیحیان یعنی روز ۲۴ دسامبر که به گمانی زادروز حضرت عیسی مسیح (ع) دانسته شده و نیز روز یکشنبه (Sonntag Sunday) که به معنای روز خورشید یا روز میترا می باشد، به تعبیری نشانه های بارز و پذیرفتنی میترایی- مسیحی می باشند. با تأسیس دولت ساسانی و آغاز سلطنت اردشیر یکم ساسانی (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) در واقع تغییری در سیاستهای اعمال شده توسط اشکانیان به وقوع نپیوست، ولی وقتی اردشیر به توصیۀ تنسر (Tansar) اقدام به بازسازی و سازمان دهی نوین دینی در کشور نمود و بر آن شد تا اصلاحاتی را در دیانت ایرانیان صورت دهد، مسیحیان به حق نشانه هایی از نگرانی خود را به صور گوناگون بروز دادند، ولی با وجود این مسیحیان تا مدتی از هرگونه آسیبی مصون ماندند.[۷] به استناد کرونیک اربیل (Chronik von Arbela) اردشیر بابکان به توصیه مشاوران خود به ویژه تنسر در راستای تحقق اهداف فرهنگی- دینی خود بر آن شد که پیروان ادیان و مذاهب دیگر را به پرستش خورشید و آتش یعنی مهرپرستی و آیین زرتشت ناگزیر نماید.[۸]
سالهای آغازین سلطنت شاپور یکم (۲۴۱ تا ۲۴۲ میلادی) پسر و جانشین اردشیر بابکان را دورۀ پیشرفت مسیحیان و آسایش، آرامش و رفاه آنان در قلمرو ساسانیان دانسته اند. به سخن دیگر سیاست دینی اعمال شده توسط همین شاپور همراه با بزرگ منشی، تسامح و تساهل دینی به مفهوم واقعی آن بوده است.[۹] مسیحیان در زمان فرمانروایی شاپور یکم در ایران پراکنده شده و به تدریج شمار آنان در مشرق زمین روبه افزایش نهاد و آنان توانستند در ایران شهر که مقرّ کشیشان عیسوی بود دو کلیسا احداث کنند. یکی از این دو کلیسا کلیسای روم و دیگری کلیسای کارامانیها (Karamanier-Kirche). عشأ ربانی و متون آیینی مسیحی در این کلیساها به زبانهای یونانی (Griechisch) و سُریانی (Syrisch) به اجرا در می آمد و متون آیین مسیحی با آهنگ خوانده می شد.[۱۰] با سپری شدن زمانی کوتاه کرتیر (Kartir, Karder, Kardir) روحانی برجسته و متنفّذ صدر ساسانی آن گونه که در کتیبه وی آمده است، مسیحیان را تحت پیگرد جدّی قرار داد.[۱۱] بهرام دوم (۲۸۶، ۲۹۳ میلادی) پادشاه ساسانی که کرتیر بر او نفوذ قابل توجهی داشت، به توصیه همین روحانی پرقدرت که رئیس انجمن مغان (Magavestan) بالاترین مجمع دینی و رکن فرهنگی ساسانیان بود، فرمان، تعقیب، آزار و کشتار مانویان و مسیحیان را صادر کرد.[۱۲] فردوسی گوید که مانی را زنده پوست کندند و در جلد او کاه و علوفه ریختند و بر دروازۀ جندیشاپور آویختند:
بگفتا که این مرد صورت پرست نگنجد همی در سرای نشست
همان چرمش آکنده باید به کاه دکتر تا نجوید کس این بارگاه
صاحب نظران و کارشناسان تاریخ ادیان بر این باورند که این تعقیب آزار و کشتار تنها ناشی از تعصّب دینی که منجر به برخورد ناخوشایند شاهان ساسانی با پیروان ادیان و مذاهب دیگر می شد نبود، بلکه باید آن را نتیجه موضع کین توزانه کرتیر نسبت به مسیحیان، یهودیان، مانویان، بوداییان و پیروان دیگر ادیان و مذاهب غیر زرتشتی دانست.[۱۳] این برخورد به عنوان نخستین رویارویی پیشوایان دینی ساسانیان با مسیحیان به استناد منابع تاریخی ایرانیان و محتوای کتیبۀ کرتیر مورد تأیید قرار گرفته است. واژۀ کرتیر که از نظر لغوی به معنای قاطع، برنده، بلامنازع و… است، نشان می دهد که این روحانی تا چه اندازه از قدرت تصمیم گیری و معارض ناپذیری برخوردار بوده است.[۱۴] کرتیر در کتیبۀ اخیرالذکر ادعا کرده است که تربیت هفت پادشاه ساسانی را در طفولیت و نوجوانی و جوانی شان به عهده داشته است.[۱۵] وی در همین کتیبه که به کارنامه یا شرح اعمال کرتیر نیز معروف است، به صراحت اظهار داشته که یهودیان، شمنها (جادوگران)، برهمنها، مسیحیان، موکتیکها (رهبانان بودایی) و زندیکان (مانویان به معنای بدآموزان و گمراه کنندگان) را تحمل نکرده و آنان را ریشه کن نموده است.[۱۶] افزون بر این از منابع تاریخ یهودیان چنین بر می آید که یهودیان آزادی دینی و آسایش و رفاهی که در طول زمام داری اشکانیان از آن برخوردار بوده اند، در عصر ساسانیان به واقع از آن محروم گردیدند.[۱۷]
[۱]. Wdiengren, G: Die Religionen Irans, S.267.
[۲]. A.a.O.276.
[۳]. A.a.O.276.ff
[۴]. RGGI., SP.1731.
[۵]. A.a.O.1730.
[۶] . دیاکونف، ا.م: تاریخ جهان باستان، ۳ (رُم) ص ۳۲۰.
[۷]. Hutter, M..:Mani und… S 127.
[۸]. Widengren,a.a.O.277.
[۹]. Hutter, a.a.o.127.
[۱۰]. A.a.O.127-9.
[۱۱]. A.a.O.127-9.
[۱۲]. A.a.O.127-9.
[۱۳]. A.a.O.127-9.
[۱۴]. Eilers, w.Die Schere des Kartir, s.79.
[۱۵]. Hinz/w.: Kartir.2.
[۱۶]. Hinz,a.a.O.2+Windengreu, a.a.O.277.
[۱۷] . کریستن سن، آرتور: ایران در زمان ساسانیان، ص ۲۹۰.
منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی