معرفی تعدادی از فرمانروایان سلوکی

فرمانروایی سلوکوس نیکاتور (فاتح)

از همه نشانه‌های ناچیز موجود چنین پیداست که سلوکوس در این زمان‌بر آن بوده است که بدون توجه به دیگر مدعیان فرمانروایی برای خود در بابل دست به تأسیس امپراتوری بزند. شرایط خاص زمان برای برآورده شدن این آرزو در سال ۳۱۲ پیش از میلاد بسیار مناسب بود. یکی از امتیازهای سلوکوس ناشی از رفتار خوب او طی چهار سال حکومت بر بابل با مردم بود. هنگامی‌که او از مصر دوباره به بابل بازگشت مردم زیادی با شادمانی از او استقبال کردند.

ظاهراً موقعیت داخل ایران نیز برای تحقق برنامه‌های سلوکوس بسیار مستعد بوده است. او با لشکرکشی‌هایی که به‌سوی شرق ایران راه انداخت توانست در مدتی کوتاه پارس‌ها، پارت‌ها، بلخی‌ها، تپوری‌ها و مردم سغد، هیرکانی و رخج را به‌فرمان خود درآورد. یادآوری می‌شود که این موفقیت الزاما حاصل جنگ نبود، بلکه ظاهراً خود ساتراپها نیز بی‌آنکه خود را درگیر جنگ کنند به او پیوسته و به اطاعت از او گردن نهاده‌اند و در ساتراپی خود ابقاء شده‌اند. به‌عبارت‌دیگر، با برآمدن سلوکوس مرکزیت صوری امپراتوری اسکندر برای همیشه از مقدونیه به بابل انتقال می‌یافت. از اینکه از آذربایجان نامی به میان نمی‌آید پیداست که استقلال این بخش از خاک ایران در این زمان همچنان پابرجای بوده است. به‌این‌ترتیب، با نگاه ویژه‌ای که سلوکوس به فلات ایران دوخت، تقریباً تمام بخش ایرانی امپراتوری هخامنشیان به دست او افتاد و یا دست‌نشانده او شد. کمی بعد با تصرف سوریه، تا کرانه مدیترانه و بخشی از آسیای صغیر نیز به امپراتوری سلوکوس افزوده شد.

عکس سلوکوس نیکاتور %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
سلوکوس نیکاتور

برخلاف ایران در این زمان اوضاع بخش غربی میراث اسکندر منوالی دیگر داشت، که به کار ما نمی‌آید: کاساندر با قلع‌وقمع خانواده اسکندر در مقدونیه، خاندان او را منقرض کرد. هریک از سرداران نامدار اسکندر خود را شاه قلمرویی از غرب آسیای صغیر و مقدونیه و یونان خواندند. کاساندر به کمک سلوکوس با آنتیگونوس درافتاد، که در سال ۳۰۱ به خودکشی او انجامید. دمتریوس که با سلوکوس خویشاوندی داشت به سلطنت مقدونیه رسید. بطلمیوس نیز در مصر به فرمانروایی خود همچنان ادامه داد، تا سرانجام با سپردن فرمانروایی به پسر خود بطلمیوس دوم (بطلمیوس فیلادلف برادر دوست) از کار کناره گرفت. گفتنی است که ازاین‌پس دیگر حتی یاد اسکندر نقشی در حکومت‌های متنوعی که در امپراتوری او تشکیل می‌شوند ندارد.

سلوکوس، که تنها پیروز واقعی میدان بود، برای جلوگیری از برآمدن رقیبی نیرومند، امپراتوری نوبنیان خود را به ۷۰ ساتراپی تقسیم کرد. سلوکوس بیشتر از دیگر سرداران اسکندر باروحیه و هدف اسکندر آشنا بود. ازاین‌روی بارونق گرفتن کار سلوکوس، به تقلید از برنامه‌های اسکندر، دوباره‌کار شهرسازی و کوشش برای هلنی کردن منطقه، که با مرگ اسکندر فراموش‌شده بود، از سر گرفته شد. برای نمونه می‌توان از ساخت شهر سلوکیه در حدود سال ۳۰۵ پیش از میلاد در کرانه دجله نام برد، که مردم زیادی از بابل به آنجا کوچانده شدند و چنین شد که بابل باستانی رفته‌رفته از صفحه تاریخ پاک شد و سلوکیه به پایتخت شرقی خاندان سلوکی تبدیل شد. سلوکوس همچنین به‌منظور جاودان ساختن آپما، همسر ایرانی خود، سه شهر به نام اپامیه (اقامه یا فامیه متن‌های اسلامی) ساخت، که مهم‌ترین آن‌ها اپامیه، به‌صورت دژی استوار در غرب سوریه در ساحل راست رود آرنتس (نهرالعاصی متن‌های اسلامی، میان حمص وانطاکیه) بود.

عکس نقشهٔ ایران، در زمان سلوکوس یکم %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
نقشهٔ ایران، در زمان سلوکوس یکم

این اپما، دختر سپیتمان، ظاهراً سرداری از اهالی سغد یا بلخ بود، که پس از کشته شدن پدر به اسارت اسکندر درآمده بود. چهار سال بعد سلوکوس نیکاتور، که فرمانده پیاده‌نظام اسکندر بود با اپما نخستین همسر خود ازدواج کرد. اسکندر پس از بازگشت از هند، در بهار ۳۲۴ پیش از میلاد، با برگزاری یک جشن عروسی دسته‌جمعی درشوش برای عده‌ای از سرداران مقدونی زن ایرانی گرفت. از آن میان آپما دختر سپیتمان را برای سلوکوس. به‌این‌ترتیب، پس از سلوکوس، فرمانروایی سلوکی در ایران یک فرمانروایی ایرانی – سلوکی، از پدری مقدونیایی و مادری ایرانی به شمار می‌آمد و جانشینان سلوکوس می‌توانستند به خود ببالند که در رگ‌هایشان هم‌خون ایرانی جریان دارد و هم‌خون مقدونی‌اید. ایرانیان، شاید به‌استثنای مردم بلخ که با اعمال زور و خشونت تسلیم سلوکوس شدند، به سبب ازدواج او با اپما می‌توانسته‌اند نارضایی کمتری از فرمانروایی سلوکوس داشته باشند. اما ملکه و مادر ولیعهد، آنتیوخوس سوتر متولد ۳۲۴ یا ۳۲۳ پیش از میلاد بود که نقش مؤثری در تاریخ سلوکیه داشت. اپما را می‌توان مادر نخستین سلسله‌ای بیگانه نامید که کم‌وبیش حدود ۲۵۰ سال در بخش‌هایی از ایران فرمان رانده است.

عکس سکه سلوکوس یکم %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
سکه سلوکوس یکم

اپامیه که تا تسلط اعراب بر سوریه اپمئیه نامیده می‌شد، در متن‌های اسلامی به‌صورت فامیه و افامیه آمده است . اپامیه در گذرگاه اصلی دجله به فرات، در نزدیکی زیگما، با پایگاه نظامی بزرگی که برای آموزش‌های جنگی و فرماندهی نظامی داشت، مرکز قدرت سلوکی بود. سلوکوس در این شهر ۵۰۰۰ فیل، ۳۰۰۰۰ مادیان و ۳۰۰ اسب نر نگهداری می‌کرد. بنا بر کتیبه‌ای مورد وثاق اپامیه در زمان شکوفایی خود ۱۱۷۰۰۰ جمعیت داشته است که این رقم، احتمالاً شامل آبادی‌های همسایه نیز می‌شده است .

سلوکوس، که در سال ۳۱۲ فرمانروایی سلوکیه را بنیان گذاشته بود، در سال ۲۸۱ پیش از میلاد، در سن پیری با در دست داشتن تقریباً همه متصرفات اسکندر، میل داشت تنها به حکومت مقدونیه قناعت کند. او به همین منظور پس از سپردن فرمانروایی امپراتوری آسیا به پسرش آنتیوخوس به‌سوی اروپا حرکت کرد، اما درراه مقدونیه، پیرامون داردانل، به دست بطلمیوس کرائونوس که خواهرزاده کاساندر بود و در سر هوای سلطنت بر مقدونیه را می‌پروراند، کشته شد. از جسد او تجلیل فراوانی به عمل آمد و معبدی برای او ساخته شد

آنتیوخوس اول (سوتر (نجات‌دهنده ))

گفتیم که سلوکوس هنوز زنده بود که دست از فرمانروایی کشید و حکومت را به پسرش آنتیوخوس (۲۸۱-۲۶۱ پیش از میلاد)، که اداره حکومت ساتراپی های شرقی را بر عهده داشت، سپرد. بنابراین او نمی‌توانست به هنگام به دست گرفتن فرمانروایی مرد کم‌تجربه‌ای بوده باشد. آنتیوخوس حتماً به سبب ایرانی بودن مادرش اپامه به زبانی ایرانی(شاید سغدی یا بلخی) نیز صحبت می‌کرده است و به‌این‌ترتیب میان او و ایرانیان برقراری ارتباط بیشتر از دیگر فرمانروایان مقدونیایی بوده است.

عکس سکه نقره‌ای دوران آنتیوخوس یکم %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
سکه نقره‌ای دوران آنتیوخوس یکم

آنتیوخوس پیش از رسیدن به حکومت چنان شیفته زن‌پدر خود که دختر دمتریوس بود که با موافقت پدر با او ازدواج‌کرده بود. از چگونگی امپراتوری آنتیوخوس چیزی نمی‌دانیم. تنها اینکه او در پیرامون مرو شهری به نام آنتیوخ (انطاکیه) ساخته است، که شاید منظور بازسازی اسکندریه در زمان اداره این حوالی در زمان پدر بوده باشد. می‌دانیم که این‌گونه شهرها که به‌وسیله اسکندر و جانشینان او ساخته می‌شده‌اند بیشتر پادگان‌هایی نظامی بوده‌اند. آنتیوخوس در سال ۲۶۱ پیش از میلاد، در سارد و در حال سرکوب شورشی محلی کشته شد.

عکس آنتیوخوس و استاتونیکا %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
آنتیوخوس و استاتونیکا

آنتیوخوس دوم (تئوس (خدا))

پس از کشته شدن آنتیوخوس اول، پسرش آنتیوخوس دوم (۲۶۱-۲۴۶ پیش از میلاد) جانشین او شد. عنوان تئوس را مردم شهر یونانی ملیته (ملیطه) به این سبب به او دادند که او آن‌ها را از شر جباری به نام تیمارخوس رهایی بخشید.

از زمان همین آنتیوخوس است که از قدرت سلوکیه در فلات ایران به‌شدت کاسته می‌شود. پایین‌تر در گزارش تاریخ اشکانیان خواهیم دید که علاوه بر آذربایجان، در سرزمین پارت نیز نخستین شاه اشکانی به نام ارشک (اشک) قد علم کرد و دیر نپایید که اشکانیان بر تمامی فلات ایران تسلط یافتند.

عکس آنتیوخوس دوم %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
آنتیوخوس دوم

ناتوانی سلوکیه در نگهداری از متصرفات خود تنها منحصر به قلمرو ایران نبود، بلکه در آسیای صغیر نیز جانشینان سلوکوس دچار تگنا بودند. در زمان آنتیوخوس دوم حکومت ایرانی آریه رث (آریارات) سوم در کاپادوکیه نیز اندام بیشتری گرفت. در کاپادوکیه چندین شاه بانام آرهرث فرمان رانده‌اند که تبار خود را به کوروش بزرگ می‌رساندند. اریه رث سوم با ستراتونیکه دختر آنتیوخوس دوم ازدواج‌کرده و دوباره به ساتراپی قطعی کاپادوکیه رسید. ظاهراً آنتیوخوس با این ازدواج می‌خواسته است از طرفداری کاپادوکیه اطمینان حاصل کند.

اریه رث سوم (۲۳۰-۲۲۰ پیش از میلاد)، پسر اریه منه، نخستین شاه کاپادوکیه پس از اسکندر است که موفق به گرفتن دیهیم شاهی شد و استقلال کابادوکیه را اعلام کرد.آنتیوخوس دوم در سال ۲۴۶ (یا ۲۴۵) پیش از میلاد به‌وسیله همسر خود لائودیکه مسموم شد؟.

سلوکوس دوم (کالینیکوس فاتح رخشنده))

با کشته شدن آنتیوخوس دوم سلوکوس دوم بر تخت نشست. دوره فرمانروایی سلوکوس دوم (۲۴۶-۲۲۶ پیش از میلاد) آغاز کار اشکانیان و فروپاشی سلوکیه در ایران بود. بطلمیوس سوم (۲۴۷-۲۲۱ پیش از میلاد) به انتقام کشته شدن خواهر و خواهرزاده خود به دست لائودیکه، به فرمانروایی سلوکوس دوم حمله کرد و تا پیرامون بلخ را به تصرف خود درآورد. اگر بطلمیوس سوم، به سبب شورشی که در مصر روی داد، ناگزیر از بازگشت نمی‌شد امپراتوری سلوکیه از هم می‌پاشید. بااین‌همه دیری نپایید که حدود ۲۴۳ پیش از میلاد، دوباره سلوکوس دوم سر از سوریه درآورد.

عکس سکهٔ سلوکوس دوم، پشت آن نمایی از آپولون تکیه‌داده بر سه‌پایی‌است با نوشته، یونانی ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΣΕΛΕΥΚΟΥ به معنای شاه سلوکوس %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
سکهٔ سلوکوس دوم، پشت آن نمایی از آپولون تکیه‌داده بر سه‌پایی‌است با نوشته، یونانی ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΣΕΛΕΥΚΟΥ به معنای شاه سلوکوس

حمله بطلمیوس سوم به آسیا این نتیجه را نیز داشت که ارشک و ساتراپ شورشی بلخ پایه‌های فرمانروایی خود را استوار کردند. سلوکوس دوم در سال ۲۳۸ پیش از میلاد توانست یک‌بار دیگر دست به سفری نظامی به‌سوی شرق بزند. در گزارش فرمانروایی اشکانیان خواهیم دید که چون اشک اول در خود توان جنگ را نیافته بود ناگزیر، تا فراهم آمدن فرصتی مناسب، به میان قبیله همسایه خود پناه برد. دیودوتوس اول فرمانروای بلخ برای تثبیت قدرت تن به بستن پیمان دوستی با سلوکوس دوم داده بود. در این میان دیودوتوس اول درگذشت و جانشین او دیودوتوس دوم مصلحت را در این دید که با فرمانروای اشکانی از در دوستی درآید. به‌این‌ترتیب سلوکوس دوم نیز ناگزیر از بسنده کردن به غرب امپراتوری خود شد. سقوط از اسب به زندگی سلوکوس دوم پایان داد. دوره کوتاه فرمانروایی سلوکوس سوم (۲۲۶-۲۲۴ یا ۲۲۳ پیش از میلاد) برای تاریخ ایران خالی از اهمیت است.

آنتیوخوس سوم (آنتیوخوس بزرگ) و پایان کار سلوکیه

سلوکیه در دوره فرمانروایی آنتیوخوس سوم یک‌بار دیگر به قدرت چشمگیری دست می‌یابد. از همین روی در تاریخ به آنتیوخوس عنوان «بزرگ» داده‌شده است. آنتیوخوس سوم به‌مرور توانست در شرق امپراتوری گام بر جای پای اسکندر نهد. در حقیقت بدون آنتیوخوس سوم نام چندانی از سلوکیه برجای نمی‌ماند. او فرمانروایی بر شرق امپراتوری خود را به دو برادر به نامهای مولون و الکساندر سپرد. به‌این‌ترتیب مولون ساتراپ ماد بزرگ شد و آلکساندر ساتراپ فارس. در این هنگام هنوز به سبب جوانی آنتیوخوس همه قدرت حکومت مرکزی در دست وزیر او هرمیاس بود، که برادران یادشده از او سخت نفرت داشتند و بر آن بودند که ساتراپی های خود را مستقل کنند. اینک، بااینکه یاران آنتیوخوس می‌خواستند تا او شخصاً به سرکوبی شورشیان بشتابد، هرمیاس او را به لشکرکشی به‌سوی غرب متقاعد کرد. درنتیجه این بی‌تدبیری، مولون توانست سرداران اعزامی آنتیوخوس را شکست دهد و شهر سلوکیه را تا فرات تصرف کند و در حقیقت ساتراپی های آنتیوخوس در فلات ایران را از چنگ او بیرون کشد.

عکس آنتیوخوس سوم %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
آنتیوخوس سوم

آنتیوخوس ناگزیر خود به رویارویی با مولون شتافت. مولون شکست خورد و خود را کشت. به دنبال مولون، برادر او آلکساندر نیز که ساتراپ پارس بود، به زندگی خود پایان داد. سپس آنتیوخوس ساتراپی ماد را به دیوگنس ساتراپ شوش داد، که در جریان آشوب لیاقت خود را نشان داده بود و به‌جای او آپولودور را به ساتراپی شوش نشاند. به‌این‌ترتیب دوباره بخش بزرگی از فلات ایران به دست آنتیوخوس افتاد. اینک طبیعی بود که آنتیوخوس فکر بازگرداندن شرق فلات، یعنی پارت و بلخ را نیز در سر بپروراند.

آنتیوخوس نخست در سال ۲۲۰ پیش از میلاد از کوههای زاگرس گذشته آهنگ لشکرکشی به آذربایجان و نشان دادن قدرت خود به ارتبازن را کرد، که در این هنگام فرمانروای ماد کوچک یا آتروپاتن بود. ارتبازن که مرد سالخورده‌ای بود، با نزدیک شدن آنتیوخوس از شدت وحشت، پیش از درگیری تن به اطاعت داد و فرمانروایی سلوکیه را بر آذربایجان به رسمیت شناخت. با این سازش برای نخستین بار استقلال آذربایجان، که حتی در زمان اسکندر دست‌نخورده مانده بود، زیر سؤال رفت.

آنتیوخوس قصد پرداختن به پارت و بلخ را داشت که خبر شورش در آسیای صغیر او را از پیشروی به‌سوی شرق بازداشت. یکی از بلندپایگان آنتیوخوس در آسیای صغیر به نام آخئوس، که آنتیوخوس را به سلطنت رسانده بود، سر به تمرد برداشته و خود را شاه خوانده بود. سرکوبی شورش آسیای صغیر تا سال ۲۰۹ پیش از میلاد وقت زیادی را از آنتیوخوس ربود، اما نشانه‌هایی در دست است که در این گیرودار همه بخش غربی ایران، به‌فرمان آنتیوخوس درآمده بوده است. آنتیوخوس بزرگ در سال ۲۰۹ دوباره فرصت یافت تا به شرق، به‌ویژه برای سرکوبی پارت‌ها، روی آورد.

اینک در پارت اردوان اول (اشک دوم)، پس از اشک اول، به فرمانروایی نسبتاً استواری دست‌یافته بود. اردوان گمان می‌برد که آنتیوخوس جرأت گذشتن از کویرهای میان همدان و پارت را نداشته باشد و آنتیوخوس با تکیه‌بر تجربه اسکندر می‌دانست که عبور از بیابان‌های بی‌آب‌وعلف کار چندان دشواری نخواهد بود. اردوان با آغاز لشکرکشی آنتیوخوس به‌سوی شرق شروع به کور کردن چاه‌های قنات‌هایی کرد که بر سر راه قرار داشتند، اما سپاهیان آنتیوخوس به‌موقع اجازه ندادند که اردوان برای اجرای برنامه خود موفقیت چندانی بیابد.

شهر هکاتومپیلوس (شهر صددروازه) که ظاهراً پایتخت پارت‌ها بود به آسانی به تصرف درآمد. در اینجا چون آنتیوخوس خبر شد که اردوان به‌سوی هیرکانی متواری شده است، تصمیم به تعقیب او گرفت. اردوان در جنگی که روی داد، بااینکه ایستادگی دلاورانه‌ای از خود نشان داد، سرانجام شکست خورد و ناگزیر از تمکین شد. اما به گمان این شکست چندان هم پراهمیت نبوده است. زیرا اشک با پذیرفتن پرداخت خراج چیزی از قدرت خود را از دست نداد. البته نمی‌توان پذیرفت که آنتیوخوس از سر بزرگواری بر او سخت نگرفته بوده باشد. اشکانیان با شیوه جنگ‌وگریز، که ویژه سپاه گردانی خاص آن‌ها بود، آنتیوخوس را خسته کرده بودند.

عکس پادشاهی سلوکی در زمان پیوستن آنتیوخوس به تاج و تخت. %d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%af%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%84%d9%88%da%a9%db%8c Tarikhema.org
پادشاهی سلوکی در زمان پیوستن آنتیوخوس به تاج و تخت.

فرمانروای سلوکی سپس ظاهراً از راه مشهد، خبوشان و تجند امروزی، برای تنبیه اویتیدموس، ساتراپ بلخ، به‌سوی بلخ رفت. اویتیموس ناگزیر از عقب‌نشینی به زری اسپه شد و سپس از این شهر از آنتیوخوس درخواست کرد که با همان شروطی که برای اردوان تعیین‌شده بود، با او نیز صلح شود. آنتیوخوس نیز که مایل به پایان دادن سرکشی به شرق بود، یکی از دختران خود را به همسری دمتریوس پسر اویتیدموس درآورده و با او نیز پیمان صلح بست. او سپس از طریق هندوکش به کشمیر رفت و ازآنجا خود را از راه هیلمند به رخج و کرمان رساند. لشکرکشی آنتیوخوس به شرق فلات ایران واپسین تلاش سلوکیه برای از دست ندادن تسلط بر ایران بود. دیری نگذشت که رومیان در غرب، در زمان انتیوخوس سوم، باقدرتی روزافزون تا کوه‌های تاوروس رخنه کردند و بر قلمروهای گوناگون و متنوعی دست یافتند و امپراتوری بزرگی را پدید آوردند که تا برآمدن اسلام مرزهای غربی ایران را تشکیل می‌داد.

سلوکوس چهارم (۱۸۷-۱۷۶ پیش از میلاد) و آنتیوخوس چهارم ( ۱۷۶ – ۱۶۴ پیش از میلاد) نیز، با حضور روزافزون رومیان در غرب، هرگز فرصت نیافتند تا متوجه ایران شوند و جلوی رستاخیز اشکانیان در حال پیشروی را بگیرند.

 

منبع:

  • تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
  • انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ