آنزو ، عقابی با سر شیر
آنزو/ Anzu/
در اسطورهشناسی و شمایلنگاری بینالنهرینی آنزو مخلوقی به شکل یک عقاب با سر شیر آورده شده است. این نام را میتوان بهصورت این دو گود موشن Im Dugun Mušen یا آنزواو an-zu-u نوشت.
جانوران مرکّب غالباً در هنر بینالنهرین از کهنترین دوره به بعد، بهعنوان تجلیلات نیروهای دیوی که خطرناک هستند، ولی لزوماً شریر به شمار نمیروند، ظاهر میشوند.عقاب با سر شیر بر روی آثار هنری بیشمار از دورۀ سومر باستان بهصورت یک متجاوز، ولی معمولاً به شکل تصویری مرکزی میان دو حیوان وحشی متضاد یافت میشود که حاکی از جنبۀ حفاظتی یا دور سازنده دارند.
بنا بر گفتۀ یاکوبسنJacobsen ) ۱۹۷۰),آنزو نشان. دهندۀ قدرت معنوی بالارونده در توفانها در یک مرحلۀ فرضی دین بینالنهرینی نشان داده میشود در هنگامیکه در جنبۀ خدایی بهصورت جانوران وحشی آورده میشد. در طی دورۀ سومری کهن، آنزو، جنبۀ انسانی به خود گرفت (نیمه پرنده نیمه بشر) و سرانجام، شکل حیوانی از تجلی انسان مانند نین گیر سو (Nin girsu) جدا شد و بالاخره، شریر و بدلکار بهحساب آمد.
آنزو نسبتاً بهطور منظم در نامهای شخصی مربوط به دورۀ سومر باستان ظاهر میشود، ولی تا آنجا که به پرستش مربوط است به نظر میرسد که لاگاش lagaš و گیر سوی Girsu وابسته به آن ,با نین گیرسو خدایش محکمترین رابطه را داشته است. اگرچه اثبات آنها بنا بر قول یاکوبسن، دشوار است. بر روی « ستون یادمانی کرکس vultur stela» واقع در موزۀ لوور ، نین گیر سو پرندهای در چنگ خود داردوگوده آ Gudea در کتیبههای خود مینویسد که پرستشگاه ا-نی نو E-ninu را با تندیس این مخلوق آراسته است.
طرحی از آنزو، بدن عقاب و سر شیر
آنزو در چندین متن ادبی ظاهر میشود. در داستان حماسی لوگال باندا Lugal banda و انمرکار Enmerkar گفته میشود که آنزو بر فراز قلههای دستنیافتنی« کوههای کارنئول carneol »، سکونت دارد. او بسیار عظیم است و برای شام خود، گاونر های وحشی را گرد میآورد. لوگال باندا قهرمان ، درک میکند که باید به این موجود نیرومند بااحتیاط نزدیک شود و شروع به تغذیه و درواقع پرستش کودک او میکند. همچنین قول میدهد که پرستش آنزو را در سومر برقرار سازد در عوض، این پرنده، به لوگال باندا، نیروهای فوق طبیعی میبخشد. موضوع مشابهی در سفر نی نور تا به اریدو یافت میشود و در آنجا،خدا را بهوسیلۀ آنزوی جوان به آپسوApsu رهنمون میشود که پیشنهاد دوستی میکند و سرنوشت او را تعیین میسازد درازای قولی برای ساختن یک تندیس و یک پرستشگاه. در روایات دیگر، جنبۀ زشت آنزو بهویژه در منابع اکدی بیشتر است. این موضوع در شمایلنگاری روی مهرهای آکدی کهن به چشم میخورد که تعرض آنزو را بهصورت« قهرمان برهنه» ای نشان میدهد. در ادبیات، آنزو(زوzu) ی شریر موضوع متون اسطورهشناسی بابل کهن و میانه و متأخر است بهویژه در اسطورۀ (آن) زوzu و(AN) و الواح تقدیر، که بخشهایی از آن باقی مانده، آغاز و پایان آن ازدسترفته است (متون ، مربوط به بابلی میانه و دورۀ متأخر آشوری است). در اینجا آمده است که چگونه آنزو به اعتماد انلیل خیانت کرد و الواح سرنوشت را ضمن آنکه این خدا برای استحمام آماده میشد، دزدید. اکنون نهادهای پرستش ونیز ایگی گی Igigi را در اختیار دارد. انتقال ناگهانی نظم کیهانی دارای نتایج مهیجی است. در گونۀ «ب» بابلی متأخر، سرچشمۀ رودها خشکشده و خدایان بهکلی مستأصل میشوند. آن ( او )(u) An، سعی میکند کسی را برای غلبه بر آن و به کار بگمارد و حال آنکه آنزو، به کوهها گریخته است ولی نه آداد Adad نه گیرا Girra یا شارا šara توفیقی حاصل نمیکنند. ااِ EA برای کمکرسانی در پریشانی آنها احضار میشود او مادر-الهه Mother-goddes، یعنی بعلت ایلی Belat Ili را احضار میکند. بعلت ایلی در مجمع به او احترام میگذارد و از او خواهش میکند از پسرش نی نورتا Ninurta بخواهد که نامش در سرزمینها محترم شمرده شود. این الهه میپذیرد و به نی نورتا دستور میدهد که انتقام پریشانی والدین خود را بگیرد و سرانجام، با هفت باد و گروهی از دیوان وحشتانگیز به حرکت درمیآید و با آنزو در کوهها مواجه میگردد. نخستین کوشش او در به کار بردن « ابرهای مرگ »، کمانها و نیروهایش بیاثر میماند و آنزو با ورد سحرآمیز خود تیرها را به یک دسته نی و چوب و کمان را به درخت مبدل میکند .نی نورتا، برای بار دوم جهت مقابله بازمیگردد و این بار تاریکی، آتش و عظمت خدایی خود مسلح است. (اا),EA به او توصیه کرده است که بهجای نیزه، تیر با خود ببرد و شهپرهای آنزو را ناقص کند. پیش از آنکه پرندۀ بزرگ بتواند سحری برای سیاه کردن آنها به کار ببرد، نی نور تا آنزو را میکشد و نیروهای هرجومرج اکنون بهوسیلۀ نمایندۀ خدایان شکست میخوردند. برای این عمل، نی نورتا ،در میان خدایان مقامی برجسته دارد. برای تعابیر طالع بینی و عقاب با سر شیر بهعنوان نماد خورشید (هارتنر Hartnet).